چرا نقش آفرینان فتنه صلاحیت مسئولیت های کلیدی را ندارند؟
تاریخ انتشارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۹:۵۱
دولت یازدهم قرار است
مهدی فضائلی: این سخن درستی است که موضوع «فتنه» به رغم گذشت چهار سال از آن هنوز حل نشده است. حل نشده است یعنی ابعاد آن هنوز به تمامی شناخته نشده، عاملان و مسببان آن به مجازات واقعی نرسیده اند و حتی برخی هنوز در استفاده از واژه فتنه تردید دارند.
موضوع این یادداشت پرداختن به این مساله و چرایی این حل نشدن ها نیست اما اجمالا" اینکه همه اینها حکایت از پیچیده بودن فتنه ٨٨ ، آلوده بودن برخی خواص به فتنه، ضرورت تبیین بیشتر و دقیق تر و هنرمندانه ترداشته و نهایتا"نیاز به گذشت زمان است.
آنچه این یادداشت در صدد تبیین آن است این است که چرا عوامل و کسانی که در فتنه ٨٨ نقش موثر داشته اند صلاحیت تصدی مسئولیت های کلیدی در نظام را ندارند و چرا دولت تدبیر و امید باید از به کارگیری آنها خودداری ورزد.
قبل از بیان دلایل، لازم است منظورم از عوامل نقش آفرین را توضیح دهم. غیر از کسانی که در جریان آشوب های خیابانی نقش داشته اند و حساب آنها از جهاتی متفاوت است ٠عوامل مؤثر و نقش آفرین فتنه، افراد اصلی ستادهای انتخاباتی سران فتنه ، یا صاحبان تریبون و یا چهره های شناخته شده برای افکار عمومی هستند که در جریان فتنه اقدامات یا مواضع حمایت آمیز از وقایع داشته اند و تا کنون نیز توبه نصوحی از مواضع و اقدامات قبلی خویش نکرده اند.
اما دلایل بی صلاحیتی نقش آفرینان فتنه؛
در ماجرای فتنه ٨٨ چند اتفاق بسیار مهم و معنی دار رخ داد که از هیچکدام نمیتوان و نباید به سادگی گذشت.
نخست اینکه عده ای به خاطر منافع یا روحیه استکباری و یا بدفهمی خود قانون را زیر پای خود له کردند و تمامی نهادهای قانونی را نادیده گرفتند. این جماعت همچنین به واسطه قانون شکنی خود هزینه های غیر قابل جبرانی به کشور و مردم تحمیل کردند که امیدوار کردن دشمن، اعتماد زدایی از جامعه و آسیب به جایگاه بین المللی نظام از جمله آنهاست٠
علت دوم اینکه، در جریان فتنه ٨٨ بخش مهمی از بنیادی ترین مبانی و راهبردهای نظام آشکارا نقض شد و عاملان و مسببان فتنه آنها را یا تایید کردند یا سکوت تایید آمیز داشتند. نفی «اسلامیت» نظام با شعار «جمهوری ایرانی» ، نفی اصل «ولایت فقیه» ،«توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی» ، «مخالفت با فلسطین و حمایت از رژیم صهیونیستی» ،«همراهی کامل با دشمنان نظام و مردم و در راس آنها امریکا» و سرانجام «توهین به مقدسات و خصوصا" هتک حرمت عاشورا».
دقت شود تمام این موارد یا جزو نصوص قانون اساسی است و یا غیر مستقیم و ضمنی از اصول قانون اساسی به شمار می روند و چون دولتمردان کشور باید معتقد به قانون اساسی باشند و ملتزم به آن و در غیر اینصورت پذیرفتن مسئولیت از سوی آنان حرام و خلاف شرع، بنابراین همه کسانی که در فتنه ٨٨ نقش موثر داشته اند شرعا"،قانونا" و عقلا" نمی توانند و نباید مسئولیت های حساس و کلیدی داشته باشند. البته باید مراقبت کرد این مساله به افراط آلوده نشود و مثلا" اگر کسی جزو عوامل مؤثر نبوده یا بستگان دور و نزدیک عوامل موثر، برای عهده دار شدن هر مسئولیتی هرچند غیر کلیدی دچار مشکل نشوند.
اما چرا انتظار عدم به کارگیری این افراد از سوی «دولت تدبیر و امید» ،انتظاری به جا و معقول است و عدم برآورده شدن آنها خلاف توقع و خلاف شعارهای خود دولت؟
١) دولت تدبیر و امید خود را قانونمند معرفی کرده است لذا پایبندی به قانون و خصوصا" قانون اساسی باید در تمام اجزای آن نمود داشته باشد٠حال چگونه ممکن است در چنین دولتی به کسانی مسئولیت های حساس واگذار شود که در همین گذشته نزدیک برخی از اصول و ارکان قانون اساسی را زیر پا گذاشته اند؟
٢)« اعتدال» از جمله برجسته ترین ویژگی های دولت یازدهم معرفی شده است٠ یکی از مهمترین راه های تحقق و نمود اعتدال، بکارگیری افراد معتدل است در حالیکه آنچه در ماجرای فتنه ٨٨ رخ داد جزو افراطی ترین اقدامات انجام شده علیه نظام در طول بیش از سه دهه عمر انقلاب بوده است٠ حال چگونه ممکن است افرادی که در ایجاد یا دامن زدن به یکی از رادیکالترین رویدادها نقش مؤثر داشته اند دولت اعتدال را محقق کنند؟
٣)« تدبیر» که از کلیدواژه های اصلی دولت یازدهم است، به معنای دیدن پشت حوادث، رویدادها، افراد و عبور از لایه های سطحی و توجه به لایه های زیرین است. بنابر این اقتضای تدبیر ظاهربین نبودن صرف است؛ و کسانی که در فتنه ٨٨ نقش آفرین و مؤثر بوده اند، هرچند ظاهر امروزشان خلاف این را نمایش بدهد اما در بزنگاهی دیگر لایه های زیرین اعتقادی خود را مجددا" رو خواهند کرد و آن روی خود را بار دیگر به نمایش خواهند گذاشت و آنگاه برای جبران خسارتی که از ناحیه این افراد ممکن است به دولت وارد آید دیر خواهد بود.
اصحاب فتنه اعتقادی به روحانی ندارند و برای او اصالتی قائل نیستند.این جریان به روحانی به عنوان محلل نگاه می کند و دولت یازدهم را فرصتی برای احیای خود تلقی می کند تا خود را در سایه دولت اعتدال باز سازی کند.
٤)« امید» کلیدواژه مهم دیگری است که دولت یازدهم به زیبایی برای خود برگزیده است. دولت یازدهم قرار است « امید» چه کسانی را احیا یا تقویت کند؟ دوستان نظام و انقلاب را یا دشمنان را؟ امید مردم را یا امید دشمنان مردم را؟ بدون تردید پاسخ رئیس محترم دولت، احیا و تقویت امید دوستان انقلاب و مردم است و نه دشمنان. از این منظر نیز دولت یازدهم باید کسانی را بکار بگیرد که گذشته آنها یادآور همراهی با دشمنان نباشد و این گذشته برای دشمنان امید آفرین نباشد و به واسطه همین گذشته مجددا" به آنها طمع نکند! دولت یازدهم باید امید علاقمندان به نظام را تقویت کند و موجب یاس دشمنان نظام باشد.
اگر چه بخش زیادی از انتصابات دولت انجام شده است اما هنوز انتصابات زیادی در راه است؛ دولت ،خصوصا" با تاکید شخص رییس جمهور میتواند باقیمانده انتصابات را با دقت بیشتری انجام دهد که هم پایبندی اش به قانون، هم اعتدال و هم تدبیر و امید را بیش از پیش به نمایش بگذارد ضمن اینکه در انتصابات انجام شده هم می تواند بازنگری کند و مواردی که خلاف این اصول انجام شده تجدید نظر کند. دولت مطمئن باشد در اینصورت آینده مطمئن تری را برای خود رقم خواهد زد.