بانزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری به نظر میرسد تفکری به دنبال حذف افراد تاثیر گذار رقیب دیرین جناح اصول گرا ازصحنه انتخابات به بهانه سکوت در فتنه 88 است. این امر تذکر مسائلی را ضروری می سازد .
الف)وجود دو تفکر که یکی بیشتر به حفظ مردم به عنوان عقبه نظام درصحنه و تقویت جمهوریت نظام می اندیشید و دیگری به حفظ و پایبندی به اصول اسلامی نظام با عناوینی چون چپ و راست و یا اصلاح طلب واصول گرا که ازهمان یکی دوسال اول انقلاب در نظام پذیرفته شد. دو جریان فکری که هرکدام پشتوانه قابل ملاحظه ای از نیروهای انقلاب را به همراه داشته اند.
ب)امام راحل وپس ازایشان رهبر انقلاب به رغم تاکید بر حفظ وحدت و پرهیز از دشمنی و کینه ورزی بین نیروهای انقلاب، بر مفید بودن حضور جریان ها و سلیقه های مختلف تاکید نمودند. طبیعی است که با مرور زمان هرکدام از دو جریان سابق الذکر به سمت برنامه مند شدن، جذب نیرو از بین نخبگان و اعلام موضع از طریق هفته نامه یا روزنامه های ارگان خود حرکت نموده و به مثابه دو حزب قوی در عرصه ی انتخابات وصحنه ی سیاسی کشور ظاهر می شدند. طبعا این امر میتوانست به یک رقابت جدی و مفید که نتیجه ی آن رشد وشکوفایی مردم و حاکمیت بود، بیانجامد.
ج)در هر دو جناح افراطیونی وجود دارند، که جز به حذف کامل رقیب از صحنه ی سیاسی کشور برای همیشه راضی نمی شوند. پس ازانتخابات 2 خرداد 76 افراطیون جناح موسوم به چپ یا اصلاح طلب، درقالب ترویج افکارسکولار (خارج ساختن دین ازعرصه ی عمومی)که با بنیان های نظام اسلامی منافات داشت درحذف جناح رقیب از صحنه ی سیاسی کشور برای همیشه کوشیدند.
رهبر انقلاب در همان دوره سعی نمودند با پرداختن به بحث خودی و غیر خودی جناح اصلاح طلب رابه فاصله گرفتن از افراد سکولار که تریبون دار این جریان شده و حکومت دینی را قبول نداشتند، دعوت کردند که متاسفانه باتوجه به جو روشنفکری غرب زده حاکم، با استقبال جناح مذکور مواجه نشد این امر به رویارویی رهبری انقلاب جهت حفظ اصالت دینی حاکمیت و مردم با این جناح در مجلس ششم، تعطیلی بسیاری از روزنامه های به اصطلاح اصلاح طلب و رد صلاحیت گسترده کاندیداهای وابسته به جناح چپ در انتخابات مجلس هفتم منجر شد.
د)اما آنچه باعث تجدید نظر در مناسبات جناح چپ با مذهب و ایدئولوژی گردید، شکست این جناح درانتخابات شوراها که خود دولت اصلاحات برگزار کننده ی آن بود و نیروهای مایل به چپ که با تمام قوا در آن شرکت نموده بودند و پس از آن، شکست در انتخابات ریاست جمهوری بود که شهردار تهران، نامزد اصولگرایان، در رقابتی تنگاتنگ رقبا را پشت سر گذاشت. دوشکست پیاپی درانتخابات این پیام روشن را به جناح اصلاح طلب داد که روشنفکری غربزده، مبتنی بر جدایی دین از سیاست که به تضعیف دین می انجامد، درجامعه ی دینی ایران طرفداران کافی ندارد. لذا این جناح از آن پس با میدان داری گروه های معتدل تر که رنگ وبوی مذهبی بیشتری داشتند، مانند مجمع روحانیون مبارز، سعی در جلب اعتماد مردم ومسولین ارشد نظام نمود.
اما اگر چندی پیش افراطیون سکولار جناح چپ عزم ریشه کنی جناح موسوم به راست سنتی راداشت، فی الحال این افراطیون جناح اصول گرا بودند که با تیغ عدم احراز صلاحیت اجازه ورود مجدد اصلاح طلب ها را به عرصه انتخابات نمی دادند.
بحث عدم احراز صلاحیت که در همین زمان وارد قاموس سیاسی کشور شد، موجب می شد شورای نگهبان که نگرشی منفی به عناصر اصلاح طلب داشت خواسته یا ناخواسته به حذف این جناح از عرصه سیاسی بپردازد. به نظرنگارنده برخورد حذفی فوق در وقوع فتنه 88 تاثیر مستقیم داشت و منجر به از دست رفتن اعتماد این جناح به حاکمیت و انشقاق وپاره پاره شدن جامعه و تهدیدی جدی نسبت به وحدت ملی گردید. البته حذف رقیب جدی جناح اصول گرا منجر به افزایش اختلافات درونی اصولگرایان و عدم نظارت جدی بر عملکرد حاکمیت که مجلس و دولت را بدون وجود چشمان خرده گیر رقیب دردست داشت، گردید و طبعا اشتباهات اصول گرایان درعرصه تقنین و اجرا روند فزاینده ای یافت.
ه)در فرهنگ اسلامی حکومت، ابزاری است جهت تربیت و رشد فرد و جامعه. اینکه رفتار حاکمان به نحوی باشد که موجب برانگیختگی وسوظن بخشی ازمردم به حاکمیت شود، با شان مربی گری حکومت سازگار نیست.رفتارحذفی خواه و ناخواه عکس العمل ایجاد می کند خصوصا که در میان جناح چپ افراد با پشتوانه ای سنگین از سوابق انقلابی و نخبگان جوان کم نیستند.
انتخابات پیش رو می تواند زمینه ای جهت ترمیم وحدت ملی آسیب دیده باشد؛ خصوصا که تجربه سوریه و کینه توزی غرب و آسیبها از پاره پاره شدن ملت، رودررویی و کینه جویی گروههای مختلف را پیش رو داریم.