در بخش نخست این یادداشت به اهمیت استفاده از فرصت به وجود آمده از کاهش بار روانی تحریم های نفتی ناشی از توافق ژنو برای توسعه و افزایش برداشت از میادین مشترک نفتی با کشور عراق اشاره شد.
مالک شریعتی: اکنون به یک تغییر رویکرد دیگر برای افزایش بهره وری در حوزه درآمدهای انرژی کشور می پردازیم:
۱. آمار واردات و صادرات گاز طبیعی (برگرفته از ترازنامه انرژی ۱۳۹۰)
در سال ۱۳۹۰، ايران از تركمنستان و آذربايجان گازطبيعي وارد و به تركيه، نخجوان و ارمنستان گاز صادر نموده است. در اين سال واردات گازطبيعي كشور به حدود ۱۱.۸ ميليارد مترمكعب و صادرات آن به ۹.۵ ميليارد مترمكعب رسید. شايان ذكر است كه اين مقادير نسبت به سال قبل به ترتيب ۳۱.۳ و ۱۱.۶ درصد افزايش داشته است. این میزان افزايش در واردات گازطبيعي نسبت به سال قبل عمدتاً ناشي از افزايش ۲.۸ ميليارد مترمكعبي واردات گاز از تركمنستان، و افزايش صادرات نيز به دليل گسترش صادرات ايران به تركيه به ميزان ۰.۷ ميليارد مترمكعب بوده است.
اما با رشد واردات گاز از تركمنستان، و پيشي گرفتن واردات از صادرات، تراز تجارت گاز ايران منفي شده است. به طوريکه اختلاف بين صادرات و واردات در سال ۱۳۹۰ نسبت به سال گذشته ۴.۶ برابر شده است. جدول صادرات و واردات گاز طبیعی ایران طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ از این قرار است:
۲. آمار واردات و صادرات برق
جالب است بدانیم که مهمترين دلايل افزايش صادرات گاز ایران در فصل زمستان سال ۱۳۹۰ به تركيه راه اندازي تأسيسات تقويت فشار تكاب در این سال بوده است. اين ميزان صادرات، ايران را در جايگاه دومين صادركننده بزرگ گاز به تركيه پس از روسيه قرار مي دهد. تركيه بخش عظيمي از نيروي برق خود را از گاز طبيعي توليد مي كند و لذا به منظور تأمين برق خود به واردات اين حامل انرژي نياز دارد.
آیا ما نمی توانیم به جای صدور گاز طبیعی، برق صادر کنیم؟
تبادل انرژي الكتريكي ايران با ساير كشورها سبب تقويت نقش كشور با كشورهاي همسايه و دسترسي به بازارها و مراكز جديد مصرف به عنوان فراهم كننده بستر تجارت انرژي برق در منطقه غرب آسيا مي شود و از طرف ديگر امكان صدور بيشتر خدمات مهندسي و كالا و تجهيزات برقي به كشورهاي منطقه را فراهم مي آورد. همچنين مبادلات برق موجب افزايش بهره وري، پايداري و ضريب اطمينان شبكه سراسري، استفاده از امكانات كشورهاي متعامل در جهت تأمين ظرفيت ذخيره برق و در نتيجه صرفه جويي در سرمايه گذاري و كاهش اعتبارات مورد نياز براي ايجاد اين ظرفيت مي شود. به اين ترتيب، ايران در زمان پيك مصرف برق، از كشورهاي منطقه برق دريافت مي كند و در زمان پيك مصرف آنها، به آنان برق صادر مي كند. طرح همكاري منطقه اي برق مي تواند زمينه را براي انتقال برق ايران به كشورهايي كه در همسايگي ايران نيستند نيز فراهم كند. صادرات برق خصوصا از مسیر ترکیه پيش زمينه اي است تا برق ايران به شبكه برق اروپا متصل گردد.
به طوركلي در سال هاي گذشته، شبكه برق ايران با شبكه كشورهاي تركيه، جمهوري آذربايجان، نخجوان، ارمنستان، تركمنستان، پاكستان، افغانستان و عراق ارتباط الكتريكي داشته است. تبادل برق با توجه به اختلاف فصل پرباري شبكه برق ايران با كشورهاي همسايه صورت مي گيرد. فصل پيك در همسايگان شمالي كشور در فصل زمستان و در كشور ما در فصل تابستان است و بدين ترتيب در تابستان، ايران وارد كننده برق از آنها و در زمستان صادر كننده برق به آنها خواهد بود. اختلاف افق با كشورهاي همسايه شرقي و غربي نيز امكان تبادل برق با آنها را فراهم كرده كه اين امر موجب اصلاح ضريب بار و كاهش پيك مصرف برق در كشور مي شود. نمودار روند واردات و صادرات برق طي سالهاي ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ مندرج در ترازنامه انرژی سال ۱۳۹۰ کشور از این قرار است:
این نمودار نشان می دهد ایران توانسته زیرساختهای لازم جهت اتصال به شبکه برق دیگر کشورها را فراهم آورد و چنانچه سیاستگزاری به سمت صادرات برق به جای صادرات گاز طبیعی برود، سهم صادرات به میزان زیادی قابل افزایش خواهد بود.
۳. راهکارهای افزایش برق تولیدی از گاز طبیعی و صادرات آن
جالب است بدانیم که از یک طرف در فصل سرما معضل کمبود سوخت، نیروگاههای گازی را تهدید می کند و از سوی دیگر مقادیر زیادی گاز طبیعی یا به چاههای نفت تزریق شده یا در میادین گازی سوزانده می شود.
با فرض عدم تغییر در میزان استحصال گاز طبیعی از میادین گازی کشور و با استفاده از شرایط موجود دو راهکار عمده برای افزایش برق تولیدی از گاز طبیعی و صادرات آن پیشنهاد می شود:
۳.۱. کاهش اتلاف گاز طبیعی حاصل از سوزانده شدن در میادین گازی
سوزانده شدن حدود ۱۵ ميليارد مترمكعب گاز همراه در سر چاه ها كه معادل ۱۰ درصد كل مصرف گاز كشور، حدود توليد ۲ فاز پارس جنوبي، ۵/۱ برابر مصرف بخش صنعتي، ۳ برابر صادرات فعلي و ۶ برابر مصرف پتروشيمي است، همواره به عنوان يكي از چالش هاي حوزه انرژي كشور مطرح بوده است.
قسمت اعظم گازي كه هم اكنون در كشور سوزانده مي شود، در مرحلة سوم تفكيك نفت از گاز بدست مي آيد. اين گاز اصولاً فشار پاييني دارد. براي آنكه فشار آن را بالا ببريم تا به خط لوله وارد شود یا برای تزریق به چاهها استفاده شود.
حال اگر این حجم گاز برای تاسیس نیروگاههایی در محل استفاده شود و برق تولیدی به شبکه وارد و برای صادرات در نظر گرفته شود و گازهای حاصل از احتراق آن به چاه های نفت تزریق شود، عایدات بیشتری برای کشور به همراه خواهد داشت.
اگر گفته شود نیروگاه گازی دارای راندمان پایینی است پاسخ این است که اولا این راندمان کم به مراتب بهتر از سوزاندن گاز ارزش افزوده خواهد داشت و ثانیا می توان از فناوری های جدید نظیر CHP (تولید همزمان برق و حرارت) استفاده نمود تا راندمان بالاتری به دست آید.
۳.۲. کاهش تزریق گاز طبیعی به چاههای نفت
در میادین نفتی آنچه مهم است افزايش بازيافت نفت از حجم نفت در جا مي باشد؛ كه براساس روش هاي علمي موجود ازدياد برداشت نفت در ايران بيشتر از طريق سه روش تزريق آب، تزريق گاز يا تزريق همزمان گاز و آب و با استفاده از فن آوري هاي ويژه صورت مي گيرد.
گازهای حاصل از احتراق فرآیند تولید برق با سوخت گاز طبیعی می تواند به جای گاز طبیعی جهت تزریق به چاههای نفت استفاده شود تا هم برق تولیدی صادر شود و هم بازيافت نفت از حجم نفت در جای میدان نفتی افزایش یابد.
نیروگاههای گازی در حال حاضر بیش از ۶۳ درصد برق تولیدی کشور را تامین می کنند در سال ۱۳۹۰، میزان گاز طبیعی تزریق شده به میادین نفتی ۸۶.۹ ميليون متر مكعب در روز بوده است. در همین سال در صنعت برق كشور حدود ۱۰۶.۵ ميليون مترمكعب در روز گاز طبيعي برای تولید برق استفاده شده است. یعنی با گاز تزریقی به میادین نفتی و تبدیل آن به الکتریسیته و می توان میزان تولید برق کشور را بیش از ۸۰ درصد افزایش داد.
البته فرض این محاسبه جایگزینی صددرصدی گازهای حاصل از احتراق بجای گاز طبیعی در تزریق به چاهها و ۳۶۵ روزه بودن فعالیت نیروگاههای تولید برق است، اما به هرحال اگر بازده واقعی آن را نیز در نظر بگیریم این رقم بازهم بسیار قابل توجه خواهد بود.