بهسمت اهواز راه افتادیم. از جاده کازرون به سمت گناوه حرکت کردیم. میدانستیم فردا باید به منطقه عملیاتی برویم. کنار من حَمَد خورشیدی نشسته بود. حمد فرمانده یکی از گروهانهای گردان فجر بود.
همراه بودن با دوست و همرزم شهیدش محسن خسروی، از آنها دوقلوی دوستداشتنی ساخته بود. هر دو همیشه در کنار هم، چه در جبهه و چه در پادگان آموزشی، اهل راز و نیاز و دعا و سلوک بودند.