آن چه میخواهم بنویسم درباره جنبشهایی به ظاهر مذهبی است که شوربختانه بر مذهب میشورند و نه تنها مسئولان امر به آن هیچ نمیاندیشند، که گاه به آن دامن هم میزنند.
در آغاز سخن باید گفت که هر چه هم تلاش کنیم، باز قرآن را برپایه دیدگاه امروز خواهیم شناخت. قرآنی که بیش از 1400 سال خورشیدی پیش، محمد، چوپان و گاه بازرگانی از مکه، بیسوادی پربینش، بر مردم روزگار خویش، از سوی الله ...
در اندیشگاه او، همه آفریدههای یگانه پروردگار هستی، آزاد بودند و آزادی حقشان است؛ و حق، آن چیزی که باید آن را داد و گرفت؛ از این روست که داد برپا میخیزد تا آزادی همگانی را برپا سازد که برابری در آزادی، حق است ...
اندیشکده چمران، رزمگاه حادثه است و هنرستان عشقبازی درویشگونههای علیوارش، در کوهها و دشتها و بیابانها، از دانشگاه تهران تا بلندیهای کالیفرنیا، از صحرای سینا تا صور و از کوههای پاوه تا دشت دهلاویه که خونینگاه ...
آن چه بنده در کتابهای دکتر شریعتی دیدم، دیدگاههای متفاوتی بود از جریانهای فکری متفاوتی که دکتر در برهههای زمانی مختلف با آنها در ارتباط بود. وی از هر جریان دیدگاهی را پسندیده و دیدگاه خود را بیان میکرد.