به سپاه و نازنینانش که سلیمانی پرور آمد.
شاعرانه:
سبدی سیب سرخ
3 اسفند 1401 ساعت 8:28
گزارشگر : منیره خسروبیگ
به سپاه و نازنینانش که سلیمانی پرور آمد.
...که پیر گفت، وَ ما جهد بی امان کردیم
به آیه بود " اَعِدّوا " که ما چنان کردیم
که پیر گفت به خندق مسیر سیل ببند
به آیه بود که محکم " رباط خیل " ببند
به خون زدیم حنا تارِ طره تارک را
به سینه نقش زدیم آیه ی مبارک را
که پند پیر حکیمانه بود، محکم بود
که پند زال به فرزند خویش رستم بود :
لگام وحش ، چنین گفت ، سهمگین باید
مهارِ هار به زنجیر آهنین باید!
فسان تیغ نه با خُرده ریگ مقدور است
حساب جنگ نه با مرده ریگ مقدور است
فسون دیو به باد بُرُوت ممکن نیست
کمان سخت که با چوب توت ممکن نیست!
اگر که تسمه نکوبد به وقت آمایش
چموش چُست به رایض نمی کند کرنش
که گرگ هار ، چنین گفت ، آفت گله است
سگ ذُبول ، بدانید ، مفت مزبله است!
اگر که شیر نباشی شکار خواهی شد
چنان که شور نباشی بخار خواهی شد!
کسی که خصم عنود از پیِ جدالش هست
فقط به پنجه ی مفرغ فراغ بالش هست!
چنین که گفت ، دلِ گرم را به راه زدیم
قدم به ساحت پر هیبت سپاه زدیم
سپاه عشق که میعادگاه یاران شد
قرارگاه سرافراز پاسداران شد
چه محشری چه جوانان پاک پنداری!
چه چشم های نجیبی چه هیبتی! آری
به دستچین سبدی سیب سرخِ آبزده
انیس خلوت سجاده ی گلابزده
به چهره تابش قندیل های محرابی
که ذوق°مرگ شهادت ز روی بی تابی
شبیه نقش علی اکبر جوان بودند
به دلربایی تمثال پرده خوان بودند!
فنای خویش طلب کرده در دل طوفان
به گرم° باوریِ " کُلّ مَن علیها فان "
ایا تو شاعرِ وامانده ی پریشان گو
نفس به عطر بگردان، دمی ازایشان گو
دهان بشوی به زمزم، ادب رعایت کن
وضو بگیر سپس نامشان تلاوت کن!
غلامرضا کافی
بلغیرت
کد مطلب: 27011
آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/note/27011/سبدی-سیب-سرخ