شعر و شاعری:

زنی زیر عبا با آسمان سرّ و سری دارد

26 آذر 1402 ساعت 19:54

گزارشگر : منیره خسروبیگ

زنی زیر عبا با آسمان سرّ و سری دارد
خدا غیر از "محمد" در عبا پیغمبری دارد .


زنی زیر عبا با آسمان سرّ و سری دارد
خدا غیر از "محمد" در عبا پیغمبری دارد
در این منظومه، این خورشید، نور دیگری دارد
کنار دست ساقی جلوه ی کوثرتری دارد
بگو این جمع، جز با "فاطمه" کامل نخواهد شد
نباشد آیه ی تطهیر هم نازل نخواهد شد...

که "زهرا" در عبا پوشانده قرآن کریمی را *
ز "با" تا "میم"ِ بسم الله الرحمن الرحیمی را
تماشا کرده قدری پرتو نور "قدیم"ی را
و جرعه جرعه نوشیده ست صهبای شمیمی را
"اشُمُّ عندکٍ" یعنی که این بوی رسولانه
بهشتی تر شود دور و برٍ زهرای ریحانه

نگاهش آسمان را با زمین دمسازتر کرده
کلام او کلام الله را اعجازتر کرده
مفاتیحش یداللهِ "علی" را بازتر کرده
که قرآن است و هر تفسیر او را رازتر کرده
سلامی داده اند این چار تن بر جلوه ی ذاتش
رسانده جمع را زیر عبا رمزِ اشاراتش

شب قدری که با سرّ نظر، راهِ قدَر بسته
"سلامٌ فیه" را با چادرش دور کمر بسته
ملَک بر ریشه های جانمازش بال و پر بسته
"و مَن تحتَ الکساء"؟ یعنی که او رازی ست سربسته
نمی فهمد کسی این راز را غیر از خدای او
به حکم آیه ی "لا یعلم الاسرارَ الا هو"...


نشسته گردی از دستاس روی آستین هایش
زنی جامانده دورِ عرش، ردٌ روشن پایش
که سیب سرخ معراج است آغاز معمایش
ازل، آغازِ دیروزش، ابد پایان فردایش
رسیده لحظه ی اذن دخولِ "فاطمه" آنَک
خدا در اشتیاق واژه های "قَد اذِنتُ لَک"...

"فَلَمّا اِکتَمَلنا"...فاش شد اسرار پنهانی
زمین و آسمان با عشق در آیینه گردانی
خدا آن سوی پرچینِ زمان گرم غزلخوانی
مبادا خاطر این جمع را هرگز پریشانی! 
"فلما اکتملنا" عشق با تقدیر توأم شد
تجلی کرد نور پنج تن، آن جلوه، عالم شد...

خوشا هنگامه ی " هُم فاطِمَه" با هر چه اسرارش
خدا در چرخه ی هر نام، هی کرده ست تکرارش
"ابوها"..."بعلها"..شوری ست در تکرارِ هر بارَش
کسی اذن هبوطی خواسته با شوق دیدارش
شنیده بی حجابِ وحی، نجوای خداوندی
که دارد "فاطمه" بی واسطه با عرش پیوندی...


عبا را روی سر دارد ولی این بار در کوچه
عبا می افتد از سر، بی خبر زن، بی خبر کوچه!
و در هم می شود تصویر ماتِ "رهگذر"..کوچه...
از این جا می شود داغ بلندی مختصر،کوچه..
عبا را می کشد روی زمین آهسته آهسته
چرا مادر می آید این چنین آهسته آهسته...


کسی رد می شود بی اذن از زیر عبا مبهم
کسی مثل لگد، مثل غلافی آهنین، محکم
عبا می افتد از سر بر زمین ناگاه، مادر هم...
کنارش آیه ی تطهیر جاری می شود کم کم
هنوز از خاطرات این عبا تنزیل می ریزد
هنوز از تار و پودش بال جبراییل می ریزد


میان التهاب کوچه ها آنچه نباید، شد
زنی زیر عبا از خواب سنگین زمین رد شد
زن ایمان بود، باور بود، اما شهر مرتد شد
در ابهام شبی تاریک رفت و رازِ ممتد شد
مدار عالمِ "امر" است خطّ سرخ امضایش
زنی روی زمین جا مانده ردّ روشن پایش...


منظور، حضرت رسول (ص) است.

اعظم حسینی 

زِبَرکیش ِ محبّت
      ( نذر حضرت مادر"س" ) 


خوشا آشفتگی هایی که در  سامان نمی گُنجد
خوشا درماندگی هایی که در درمان نمی گُنجد

بیان شوق می دانم که آتش می زند بر دل
شرار عشق می دانم که خود در جان نمی گنجد

عجب عطر خوشی می آید از باغاتِ لاهوتی
که از آن لَخلَخه، لَختی در این کیهان نمی گنجد 

شمیم نامِ بانویی بهشتی در غزل دارم
که وصفش جز که با ایجاز، در قرآن نمی گنجد 

چه جا خوش کرده روی گونه  خالش! از چه می گویند-
سِپند شوخ چندان هم در آتشدان نمی گنجد؟ 

ز روی ناگزیری خواندمش بانویِ بی مانند
شکوهش گرچه می دانم در این عنوان نمی گنجد! 

چنان ما عاشقیم از جان وجود نازنینش را
که این سودایِ سِحرانگیز در بُرهان نمی گنجد 

زِبَرکیش ِ محبّت، گوهر ِ نادرفروغی هست، 
که در اَنبان-چُروکِ حکمتِ یونان نمی گنجد 


 به ما و من شبیهَ ش می کند خود بینیِ مُنکِر
ولی ناموسِ ذات حق، در این بُهتان نمی گنجد

کسانی مِنبرِ آلِ کسا را سهم خود خواندند
ولیکن در عبای وحی، این و آن نمی گنجد

بَلی، اِمکان ندارد جست و جوی ساحَتش در خاک
وجودِ آسمان طبعی که در اِمکان نمی گنجد

اگر میل اَنارش بود، یعنی که جگر خون است
که شرح غُصه اش در حجم  «اَلمیزان» نمی گنجد

زبانزد حکمتِ  « اَلجار،ثُمَّ الدّار »  روشن کرد
که زُهمِ نَفس در گُلخانه ی ايمان نمی گنجد

دلم را وقف زهرا کردم و جمع عزیزانش 
که بیش از چارده گُلدان، در این ایوان نمی گنجد


غلامرضا کافی

بهشت زهرا

دلم از دست این آتش بلاله
نداره چاره ای باید بناله
بهشت خانه ی زهرا و آتش؟
 تصور کردنش حتی محاله!

زلیخا بنی ایمان

تو رفتی باغمان پاییز زرد است
دل فرزندها لبریز درد است
تو نور خانه بودی مادر،
 افسوس
چراغ زندگی خاموش و سرد است!


 


کد مطلب: 28327

آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/note/28327/زنی-زیر-عبا-آسمان-سر-سری

حافظ خبر
  https://www.hafezkhabar.ir