به گزارش حافظ خبر؛ دوقطبی شدن هویت ایرانی و هویت اسلامی، عدم احترام به سلایق قشری از جامعه و خالی گذاشتن میدان برای قشر مخالف نظام است.
هرگز درک نکرده و نمیکنم که چرا برخی حاضر نیستند به هویت ملی ایران باستان احترام بگذارند و آن را به رسمیت بشناسند؛ در حالی که میتوان به بسیاری از اقدامات نظام اسلامی کمی رنگ و بوی ایرانی داد و حتی برعکس به بسیاری از علایق ملی ایران، بوی آیینی و دینی داد. سرعت جذب و رویش حداکثری دوچندان میشود و این فضای دوقطبی شکسته شده و وحدت و تقریب قلوب بیشتر میشود.
به عنوان سه مثال :
۱- بر اساس برخی تفاسیر، ممکن است کورش واقعاً ذوالقرنین نبی( ع) باشد؛ پس اگر نظام دینی کشور احترام به یک پیامبر مقتدر را رسالت خود میدانست و حتی ۷ آبان ماه را به عنوان روز گرامیداشت اولین حکومت الهی اعلام میکرد، دیگر این روز برای ضربه زدن به نظام به عنوان یک ابزار در دست مخالف و معاند باقی نمیماند. همچنین با این کار، قشر علاقهمند به هویت ملی باستانی ایران نیز به اردوی نظام اسلامی دعوت شده بود.
۲- آیین چهارشنبه آخر سال، آیینی هیجانی و مورد علاقه نوجوانان و جوانان بوده و هست؛ از سوی دیگر همه تلاشها برای حذف آن بینتیجه ماند و گاه، کارزار نبرد نیروی انتظامی و مردم شد. از اواسط دهه هفتاد به بعد، نظام بدون آنکه این روز را به رسمیت بشناسد در برابر خواست مردم کوتاه آمد و حتی برای برگزاری کمخطرتر آن تمهیداتی اندیشید.
با این درایت، جنگ بین جوانان و پلیس در این روز به حداقل رسید و جریانهای مخالف نظام هم کمتر توانستند از این روز سو استفاده کنند.
حال آنکه بر اساس برخی تحقیقات (به آرشیو فصلنامه انتظار مراجعه شود) این روز و این سور، در واقع آیین گرامیداشت معجزه سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) است. چه حیف که نظام میتوانست با تمسک به واقعه تاریخی، این آیین شکوهمند الهی را جشن بگیرد؛ ولی با انفعال کامل، فرصتهای زیادی را برای افزایش بار دینی نوجوانان و جوانان علاقهمند به این روز را از دست داده است.
۳- بعد از پیدایش داعش و حضور نیروهای سپاه در سوریه و عراق، واژه مدافع حرم برای تهیج قشر مذهبی انتخاب شد. این واژه اگر چه در قشر مذهبی ارزش خود را دارد ولی در بخشی دیگر به یک ضد ارزش تبدیل شد. به شکلی که جریان ضد نظام، حداکثر بهرهبرداری را از آن کرد. ولی بعد از این اتفاقات نامیمون، نظام با انتخاب واژه صحیح مدافع وطن و توضیح اینکه اگر در سوریه و عراق با داعش نمیجنگیدیم باید در داخل خاکهای ایران با تروریست روبرو میشدیم، چرایی حضور نیروهای سپاه در خارج از مرزهای ایران را به درستی برای قشر علاقهمند به هویت ملی تبیین نمود.
در پایان تکرار میشود: اگر به بسیاری از اقدامات نظام اسلامی کمی رنگ و بوی ایرانی دهیم و گاه برعکس به بسیاری از علایق ملی ایران بوی آیینی و دینی دهیم، این همه دو قطبی ایرانی و اسلامی ایجاد نمیشود و اقتدار نظام در سایه وحدت و تقریب قلوب اقشار مختلف دو چندان میشود.
به امید عزت روزافزون ایران اسلامی.