یادداشتی به قلم «سعید دهقانی»/ درباره دروغپراکنی علیه دلسوزان ایران
آقای رئیس جمهور، حلال کنید!
18 ارديبهشت 1400 ساعت 1:35
یادداشتی به قلم «سعید دهقانی»/ درباره دروغپراکنی علیه دلسوزان ایران
برای بحثی که میخواهم پیش بکشم، مقدمهچینی نمیکنم و یکراست میروم سر اصل مطلب. همانطور که میدانید مدتی دیگر انتخابات ریاست جمهوری است؛ دولت عوض میشود و سیاستمداران و مسؤولانی دیگر سر کار میآیند. من و شما چه طرفدار نظام باشیم یا نه، طرفدار این حزب یا آن حزب باشیم، از فلان مسؤول و سیاستمدار خوشمان بیاید یا نه، نمیتوانیم منکر یک چیز شویم و آن این حقیقت است که از چپ و راست انتقادهای فَتوفراوانی نثار رئیس جمهور فعلی و وزرایش شد. در این میان یک چیز را نباید فراموش کرد و آن دروغها و تهمتهایی است که به ناروا به او و هیئت دولت میزدند. سیاستمداران اگر در مورد مردم دروغ بگویند، اظهرمنالشمس است که روزی عیان میشود و پتهشان روی آب میافتد؛ اما اگر مردم در مورد سیاستمداران دروغ بگویند چه؟
بگذارید حرفم را جور دیگری خدمتتان عرض کنم. در طول این سالها کم نمیشنیدیم که میگفتند فلانی دلش با غرب است و میخواهد با سوءاستفاده از پست و مقامش به اقتدار ایران لطمه بزند، فلانی جاسوس است یا بهمانی نفوذی آمریکا و نظام استکبار در دیپلماسی کشور است. حتما شنیدهاید. اما بیایید کلاهمان را قاضی کنیم. دروغ، دروغ است و دروغگو دشمن خدا. فرقی ندارد این طرفی باشد یا آن طرفی؛ کسی که به دیگری تهمت میزند و تخم دروغ را در فضای مجازی و حقیقی میپراکند حساب و کتابش با کرامالکاتبین است. حدیثی از رسول گرامی اسلام نقل شده است که الحق سرشار از حکمت است. میفرمایند: «حَسبُک مِن الکذبِ أن تُحَدَثَ بکُلِ ما سَمِعَت.» یعنی برای دروغگو بودن همین بس که هر چه شنیدهای را نقل کنی. از هشت سال پیش تا کنون نیز چه شنیدههای بیپایه و اساسی که توسط دروغگوها نقل نمیشد. توی تاکسی و اتوبوس و بقالی، یا پشت همین میزهای اداری مینشستند و قصههای بیپایه و اساس از اقتصاد و سیاست خارجی مملکت را بازنشر میکردند. خداوند از سر تقصیراتشان بگذرد. از قضا برخی از کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه بر آتش این دروغگویی نفت میریختند، کسانی بودند که حلال و حرام میکردند، شریعت دین را قبول داشتند و از حقالناس میترسیدند. لااقل در ظاهر این طور به نظر میآمد. معذلک نمیدانم چرا در این هشت سال گذشته یادشان رفته بود که تهمت و دروغ بستن به کسی که دور از دسترس است، نوعی زیر پا گذاشتن حقالناس است. قبول دارم، دلشان از اقتصاد و بیکاری و فقر و هزار درد دیگر خون است. اما مگر دوای این دردها نقل کذب است؟ مگر یادشان رفته که در کلامالله مجید به صراحت آمده «وَیلٌ لِلمُکَذِبین»(وای برای دروغگویان)؟
البته همیشه دیوار حاشا بلند است و دروغگویان برای توجیه گفتههایشان به وخامت حال کشور دستاویز میشوند و با تشبث به بیتدبیری یک وزیر یا مسؤول، به تمامیت دولت برچسبهای غیرواقعی میچسباندند. نگاهی به تاریخ این مملکت بیندازید. رفتارهای سیاسی تنها بخشی از مشکلات ما را شامل میشود. بسیاری از مشکلات ریشههایی عمیق و چندجانبه دارند، لذا بیانصافی و به دور از منطق است که آن را بر پیشانی رئیس و وزیر و وکیل بچسبانیم. در مقام دفاع از دولت سخن نمیگویم، پای اخلاق در میان است.
در کتاب «چرا سیاستمداران دروغ میگویند» به قلم «جان.جی مرشمایر» مواردی از دروغگویی رجال سیاسی بررسی شده است؛ نویسنده این کتاب برخی از دروغهای اربابان قدرت را در راستای خیر و عاقبتبخیری خلقالله برشمرده و برخی از دروغهایشان را منتهی به جنگ و تنزهطلبی و خشونت دانسته است. واقعیت این است که وضع کشورهای اروپایی که سالها تجربه ساختار سیاسی دموکراتیک داشتهاند از آنچه ما داریم بهتر نیست. کافی است رجوعی به کتابی که معرفی کردم کنید تا با اقوال کذب سیاسیون فرنگی آشنا شویم. عرضم این است که کشورداری و دیپلماسی اقتضائاتی دارد. باورتان بشود یا نه، در برخی از فرهنگ لغتها، یکی از معناهای «سیاست» را حقهبازی نوشتهاند. حتی در فرهنگ عامه نیز وقتی کسی با دوز و دغل، خود را جور دیگری نشان میدهد لفظ «این سیاستش است» را برای توصیف رفتارش به کار میبرند. خلاصه کلام آنکه گاها سخن کذب در سپهر سیاست امری در راستای مصلحت جامعه و گریز از جنگ و سفک دماء بوده است؛ شاید این پرسش مطرح شود که تکلیف ما چیست؟ عقلانیترین راه شاید این باشد که به عنوان موجوداتی فطرتا اخلاقی، خود را قاطی کذبپراکنی نکنیم. ما نباید زبانمان را به تهمت و بدگویی آلوده کنیم. به عبارت دیگر اگر رسانهها توی مخ عامه فرو کردهاند که میتوان تهمت زد و بینام و نشان در فضای مجازی منتشر کرد، این ما هستیم که نباید بپذیریم. اگر سطح فرهنگ عمومی آنقدر تنزل یافته که همه مصائب و شدائد و بدبختیها را بر گردن این، یا آن رئیس جمهور میاندازند، ما نباید بپذیریم. گاهی لازم است خلاف جهت افکار عمومی شنا کنیم تا به ساحل أمن آرامش برسیم. به قول حافظ «از خلافآمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم.» با پیمودن راهی که خلاف عادتهاست، میتوان به جمعیت خاطر و آرامش رسید. البته غرض بنده از طرح این بحث این نیست که ارزش نقد سیاسی را نادیده بگیریم. انتقادسازنده خوب است اما ادبیات خاص خود را دارد. برای نقد فضای سیاسی میبایست از خشونت کلامی که دروغ هم شاملش میشود پرهیز کرد.
در بینابین این نوشته ناقابل اشاره به این نکته داشتم که بدگوییهای نامنصفانه که ریشه کذب دارند از جناح راست هم برمیآید. فیالمثل همین چند دهه پیش فلان روزنامه مشهور که در دست جریان راست رادیکال است برای افشای «نیمه پنهان» روشنفکران این مملکت مستمرا دروغپردازی میکرد. کسانی که امروز نسبت به دروغپردازی برخی از رسانههای معاند نظام اعتراض دارند، آیا زمانی که علیه برخی از افراد فاقد مقام و مسند دروغگویی میکردند، همین قدر به دروغ حساسیت داشتند؟ توی اینستاگرام و شبکههای مجازی نیز این روزها نسخههای وخیمتری از این نوع رفتارها را میتوان دید. شاید این حرفها به مذاق برخی از رفقای عزیزم خوش نیاید. میدانم. خوب میدانم که حقیقت تلخ است؛ اما نمیدانم چرا وقتی پای دلسوزی برای این آب و خاک در میان میآید، قلمم بیپروا میشود.
در این باب سخن فراوان است، اما برای پرهیز از زیادهگویی یک چیز دیگر را عرض میکنم و بیش از این سرتان را درد نمیآورم. همانطور که میدانید انتخابات را در پیش داریم. دلتان بخواهد رأی بدهید یا نه، این سوی خط ایستاده باشید یا آن سو، چپ باشید یا راست هیچ ارزشی ندارد که با تازیانه دروغپراکنی به روح سرزمینان تازیانه بزنیم. باید از گذشته درس گرفت تا اگر خدا بخواهد هم موجب تعالی فکری خودمان فراهم آید و هم یک جامعه سالم، نقدپذیر و بدون خشونت کلام داشته باشیم. بعون الله.
حافظ خبر؛ سعید دهقانی
کد مطلب: 23499
آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/note/23499/آقای-رئیس-جمهور-حلال-کنید