حافظ خبر به مناسبت یادروز سعدی، در این نوشتار کوتاه گزیدهای از عاشقانههای عربی این استاد سخن را با برگردان فارسی پیشکش ادبدوستان کرده است.
هفت پیاله در محضر شیخ
1 ارديبهشت 1400 ساعت 11:14
حافظ خبر به مناسبت یادروز سعدی، در این نوشتار کوتاه گزیدهای از عاشقانههای عربی این استاد سخن را با برگردان فارسی پیشکش ادبدوستان کرده است.
اگرچه گوهرشناس زبان پارسی بود، اما به دلیل سالها حضور در نظامیه بغداد و جهان عرب و تسلط بیبدیل بر قرآن و علوم اسلامی، به زبان عربی چیرگی شگفتانگیزی داشت. سعدی از سر طبعآزمایی، مفاخره و همینطور لذت، گاه به سرایش اشعاری به زبان عربی پرداخته که امروز فقط بخشی از آن در دسترس ما است.
از جمله پژوهشها و ترجمههایی که بر این اشعار صورت گرفته، ۲ مجموعه از بالاترین ارزش ادبی برخوردارند.
نخست، ترجمه فاخر و نثر توانمند و وزین دکتر مؤید شیرازی که در سال ۱۳۶۲ به چاپ رسید و دوم، ترجمه استاد موسی اسوار که با دقتی عالمانه و قریحهای شاعرانه، دست به تصحیح و ترجمه اشعار عربی شیخ اجل زد. این مجموعه در سال ۱۳۹۰ توسط مرکز سعدیشناسی انتشار یافت.
اشعاری که شیخ أجل به زبان عربی سروده است، با بسیاری از سرودههای شاعران عرب برابری میکند و گاهی به آنها پهلو میزند. صناعت و به کارگیری واژگان شورآفرین از ویژههای مشترک شعر فارسی و عربی سعدی است.
حافظ خبر، در سالروز این حکمران مطلق واژه، عالیجناب مصلحالدین سعدی، شما را به نوشیدن هفت پیاله از این جام دعوت می کند. جامی که واژههای آن سُکرآور است و حال سرمستی به نوشنده میدهد.
پیاله اول:
أيُتلفُني نبل و لم أدرِ من رَمَى؟!
أيَقتلني سيف و لم أر ضاربي؟!
آیا سزاست که ندانم به تیر کدام تیرانداز به خاک هلاک می افتم؟!
آیا رواست به شمشیری کشته شوم و ضارب را نبینم؟!
پیاله دوم:
و إن سجع القمريُ صُبحاً أهمني
لِفقْد أحبائي کصَرخة ناعبِ
أری سُحُبا فيالجو تُمطرُ لؤلؤاً
علیالروض لکنّا علَي کحاصِبِ..
بامدادان چون قُمری نغمهسرایی کند، در فقدان یاران، نغمه او چون بانگ زاغ اندوهگینم میکند.
در آسمان ابرهایی میبینم که بارانش بر چمن، مروارید است و بر من تگرگ بلا.
پیاله سوم:
مَتی طَلع البدرُ إشتعلتُ صبابة
بما في فؤادي من بُدور أكلّة..
هرگاه که ماه برآید از عشق آن ماهوشان پردهنشین که در دلم جای گرفتهاند، میسوزم.
پیاله چهارم:
أهذا هِلالُ العيد أم تحت بُرقعٍ
تلوحُ جباهُ العين شبه أهِلّة..
این هلال عید است یا ابروی آن مهلقا که از زیر نقاب چون هلال مینماید.
پیاله پنجم:
یقولون لَثمُ الغانیات مُحرّمُ
أ سَفکُ دِماء العاشقین مباحُ؟!
گویند که بوسه دادن ماهرُخان حرام باشد
آیا ریختن خون عاشقان مباح است؟!
پیاله ششم:
و أسفَرَت البراقِعُ عن خُدودٍ
أقولُ تَحَمّرَتْ بِدَم الکُبودِ
و غَربیبِ العقائصِ مُرسلاتٍ
یَطُلنَ کَلَیلَةِ الدَّنَفِ الوَحیدِ..
نقابها که برافتاد، گونههایی نمایان شد که گویی از خونِ جگر [دلشدگان] سرخی گرفته بود
وبافههای سیاه وفروهشته گیسوان، چون شب بیماران تنها، بلند بود.
پیاله هفتم:
لَحَی اللهُ بعض الناس یأتي جَهالةً
الی ساقِ محبوبٍ یُشبَه بالبُردی
و ساقُ حَبیبی حین شَمّرَ ذَیلَه
کَرُدْنِ حریرٍ مُمتَلِ ورقَ الوردِ
نفرین خدا بربرخی کسان باد که از سر نادانی ساق محبوب را به نی، مانند میکنند.
ساق پای معشوقهام، چون دامن بالا بزند چونان آستینی حریر آکنده از گلبرگ است.
کد مطلب: 23421
آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/note/23421/هفت-پیاله-محضر-شیخ