به گزارش حافظ خبر؛ موفقیت و رضایت خاطر، در هر امری، وابسته به مشاوره، برنامه ریزی و کسب مهارت های لازم است. انتخاب همسر نیز از این امر مستثنی نیست. ما در این فصل، به بررسی این معیارها خواهیم پرداخت.
معیارهای انتخاب همسر را میتوان، به دو دسته تقسیم کرد:1 . تناسب زوجین 2 . عشق و علاقه ی بین آنها. تناسب زوجین، خود به گونه هایی تقسیم میشود، که هر چه این تناسب و نزدیکی بیشتر باشد، به ازدواجِ موفق، نزدیکتر است. فرض کنیم، مردی با تقوا و مقیّد به دستوراتِ دینی، با زنی که عکس این صفات را دارد، ازدواج کند؛ معمولاً در چنین شرایطی، زوجین، حالت تنفر و بدبینی زیادی نسبت به هم پیدا می کنند. البتّه، هر کدام از زوجین، در پی تأثیر گذاری و تغییرِ عقاید دیگری برمیآید. فاجعه آمیزتر آن که، هیچ کدام تابع دیگری نگردد؛ بنابر این، در چنین شرایطی، چگونه میتوان، توقّع داشت که، یخ در کنار آتش سالم بماند؟ یا پنبه در کنار آتش نسوزد؟ بعضی از روی نادانی، چنین تصوّر می کنند که، همه ی زندگی، به اصطلاح، قربان و صدقه ی هم رفتن است! بلکه زندگی، دارای فراز و نشیبهای طاقت فرساست و ما، با بررسی معیارهای صحیح ازدواج، در نظر داریم، این تنشها و تلخکامیها، کاهش یابد. دین اسلام، به عنوان آخرین و کاملترین دین الهی، دستورها و راهکارهای سودمندی دارد که، امروزه، توسّط دانشمندان علوم انسانی، در سراسر دنیا بر آنها تأکید میشود.
تذکر مهم: لازم نیست، زوجین در همه ی معیارها از تناسب و کفویت صد در صدی برخوردار باشند، بلکه، هر چه تناسب بیشتری با هم داشته باشند، در امر ازدواج موفّقیت بیشتری خواهند داشت.
معیارهای اساسی در خصوصیات همسر آینده:
1 . ایمان به خدا و دین داری
اگر کسی، ایمان به خدای متعال داشته باشد و او را حاضر و ناظر بر اعمال خود ببیند، هیچگاه، حقوق همسر خود را ضایع نمیکند و اگر ناخواسته، مرتکب چنین کاری شود، سعی میکند، با بهترین روش، آن را جبران کند. کسی که خدا را دوست دارد، همسرش را نیز دوست خواهد داشت، ولی اگر این دوست داشتن، فقط به خاطر زیبایی، پول و یا امثال این ها باشد، یقیناً روزی که، این امتیازات، از بین برود، دوست داشتن او هم از بین خواهد رفت.
حضرت رسول اکرم(ص) میفرماید:
«هر کس، با زنی برای مالش، ازدواج کند، او را به همین امر واگذار مینمایند و هر کس که، برای جمالش، ازدواج کند، با چیزی که از آن کراهت دارد، مواجه میشود و هر کس که، برای دین داری ازدواج کند، خدا هر سه را برایش جمع میکند.»
هم چنین، پیامبر، در جای دیگر میفرماید:«هر گاه کسی که، اخلاق و دین او را میپسندید به خواستگاری دخترتان آمد، او را به همسری دخترتان بپذیرید. اگر چنین نکنید، فتنه ی عظیم و فساد بزرگی در زمین خواهد افتاد.»
اگر همسر، دیندار باشد، چون خدا را همیشه ناظر بر کارهای خود میبیند و میداند، که اعمال او ثبت میشود، پس، سعی می کند، به بهترین شیوه، حقوق همسر خود را به جای آورد. مثال ساده و همه فهم آن که، اگر زن دین داری بخواهد، لیوان آبی به همسرش بدهد، در حالی که لیوان کثیف است و شوهرش متوجّه نیست، ابتدا لیوان را میشوید و سپس، آب به همسرش میدهد. او خدا را حاضر و ناظر بر کارهای خود می بیند، هر چند، همه از او بی خبر باشند.
2 . اخلاق مداری
اگر چه، اخلاق، جزئی از دینداری است، اما به خاطر اهمیتی که دارد، آن را جداگانه بیان کردیم. بارها دیده شده که، فردی، شاید هیچ خصوصیّت مطلوبی، به جز اخلاقِ خوب نداشته باشد، امّا چون خوش اخلاق و خوش رفتار است، خود به خود خصوصیّات بد او از ذهن خارج می شود. چه بسیار افرادی که، چهره ی زیبایی ندارند و چه بسا به زشتی گراییده اند، امّا بسیار محبوب و دوست داشتنی هستند و معمولاً این، به خاطر اخلاق نیک آن هاست.
شخصی میگوید:«به حضرت رضا(ع)، نامه نوشتم که، یکی از خویشان، از دخترم خواستگاری کرده است، ولی بداخلاق است.»
حضرت، در جواب فرمودند:«اگر بد اخلاق است، به او دختر ندهید».
امام جعفر صادق (ع)، در این باره می فرماید:«با زن خوش اخلاق و دارای اخلاق نیکو ازدواج کنید».
اخلاق نیکو، نه تنها عامل بسیار مهمی درآرامش و خوشبختی زوجین است، بلکه تأثیر بسیاری زیادی، روی فرزندان نیز دارد؛ اصولاً فرزندان، تحت تربیت مستقیم والدیناند و اگر والدین، روحیه ی پرخاشگری داشته باشند، معمولاً فرزندانشان نیز چنین خواهند بود و بالعکس.
مردی، در نامهای از امام محمد باقر(ع)، سؤال کرد:«[جوانی] به خواستگاری دخترم آمده است، نظر شما چیست؟»
امام، در پاسخ نوشتند:«اگر اخلاق و ایمان او مورد رضایت است، به او زن بدهید!»
سپس فرمودند:«و بدترین همسران، لجوجترین آنها هستند».
3 . باکره بودن
یعنی دختر، تا به حال، هیچ رابطه ی جنسی مشروع یا نامشروعی نداشته باشد. اصولاً مردان، دوست دارند، با زنانی ازدواج کنند که، قبلاً با مرد دیگری، همبستر نشده باشند و این را برای خود، یک نوع افتخار و سربلندی میدانند. دلایل دیگر این است که، معمولاً، زنِ باکره، نصیحتپذیرتر و قابل اعتمادتر است. به عبارتِ دیگر:«عشق نخست، نیرومندترین عشق است».
رسول اکرم(ص) میفرماید:«با باکرهها ازدواج کنید، که ایشان، شیرین دهنتر، پاکیزهتر، سازگارتر و قانعترند».
4 . جمال و زیبایی
وقتی سخن از جمال و زیبایی می رود، فقط زیباییِ زنان به ذهن خطور می کند، در صورتی که این مهم، در مردان نیز از اهمیت برخوردار است، اما در زنان بسیار مهم تر است.
امام صادق(ع)، در این باره می فرماید:«شهوت، ده جزء دارد که، خداوند، نه جزء آن را در زنان قرار داده است و یک جزء آن را در مردان».
لذا، مردان نیز، باید همواره آراسته، مرتّب و تمیز باشند، تا بتوانند، نیازهای همسر خود را به خوبی پاسخ دهند. خداوند متعال، به خاطر عفت زیادی که در زنان قرار داده، آنان را از درخواست هم بستری، نگاه داشته و اینگونه است که، "مرد طالب و زن مطلوب" شده است. اکنون، در این باره، به چند روایت می پردازیم :
رسول اکرم(ص) میفرماید:«اُطلبوا الخیرَ عندَ حِسان الوجوهِ، فاِنَّ فِعالَهم اَحری اَن تکونَ حَسَناً؛ خیر دنیا و آخرت را نزد مهرویان بجویید که، کردارشان به نیکویی و خوبی سزاوارتر است.[از دیگران]».
از آن جایی که انسان، زیبایی را دوست دارد؛ بنابر این، اگر فردی زیبا رو کار مطلوبی را انجام دهد، نسبت به کسی که چنین خصوصیتی را ندارد، زیباتر، جالبتر و پر اهمیّتتر خواهد بود.
هم چنین، اهمیت زیبایی در امر ازدواج، تا حدی است که، پیشوایان بزرگوار دینی، حتی به جزئیات آن هم پرداختهاند. تا آن جا که امام صادق(ع) میفرماید:«آزموده شده، دخترکان گندمگون، دارای مزیتاند».
و یا رسول گرامی (ص) میفرماید:«با دختران چشم آبی ازدواج کنید که، وصلتی مبارک و با میمنت خواهد بود».
امام محمد باقر(ع) نیز در این باره میفرماید:«هر گاه قصد کردید، ازدواج کنید و خواستید، همسری برگزینید، همانگونه که، از زیبایی صورت جویا میشوید، از موی سر او بپرسید، که مو، یکی از دو زیبایی است».
نکته: البتّه، روایاتی وجود دارد که، ظاهراً با این دسته از روایات در تضاد است؛ مثلاً، رسول اکرم(ص)، نهی میکردند که، زنی را برای مال یا جمالش تزویج کنند. چرا که مالش موجب طغیان و جمالش، مایه ی تباهی اوست و میفرماید، در ازدواج، دین و ایمان زن را در نظر بگیرید.»
در توضیح این مطلب، باید گفت، در امر مقدّس ازدواج، زیبایی، امر بسیار مهم است؛ زیرا وقتی انسان، همسری زیبا داشته باشد، راحتتر میتواند، نگاه خود را از نامحرم کنترل کند.
بابا طاهر می گوید:
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
البتّه، در عین حال که، مسأله ی زیباییِ همسر، از اهمیت زیادی برخوردار است، امّا نباید، به عنوان ملاک اصلی ازدواج قرار بگیرد؛ زیرا ممکن است، به هر دلیلی، یکی از زوجین، زیبایی خود را از دست بدهد، که در این صورت، دو راه پیش روی است، نخست، راه جدایی و طلاق است و دوم این که، یک عمر، تحمّل همسر، به عنوان یک غده ی درد، که به هیچ وجه، خوشایند نیست. پس، باید به رتبه بندی معیارها توجّه ویژه ای کنیم و معیارهای اصلی و فرعی را از هم جدا کنیم. بنابراین، این مهم، از اهمیت ویژه ای برخوردار است، اما اصل ازدواج نیست.
امام صادق(ع) میفرماید: «ازدواج با زن زیبا، بلغم زداست، چنان که، هم بستری با زن زشت، سودا را به حرکت میآورد».
بلغم زدایی، یعنی این که، انسان را از بیحالی و سستی نجات میدهد و در مقابل، او را پر انرژی و سرحال میکند. هم چنین، سودا، یکی از اخلاط چهارگانه ی بدن انسان است و مادهای زرد رنگ و بسیار تلخ، که در هنگام عصبانیت یا اوایل صبح، در دهان، قابل مزه کردن است.
امیرالمؤمنین، علی(ع)، در این باره میفرماید:«تزوّجوا سمراء عیناءَ، عجزاء، مربوغةً. فان کرهتها فَعَلَّی مهرها؛ ازدواج کنید، با زنان و دختران گندمگون(دخترانی که پوست صورتشان به لحاظ سفیدی، زیاد سفید نیست و حد وسط است) درشت چشم، کمر باریک، میان قد، چهار شانه، اگر خوشایندتان نبود، مهریه ی او به عهده ی من!»(یعنی قطعاً مورد پسندتان خواهد بود.)
با نگریستنِ به این روایات و دیگر روایاتی که، در جوامع حدیثی، موجود است، کاملاً نمایان است که، اسلام، با زیبایی، نه تنها مخالف نیست، بلکه بر آن، تأکید هم دارد.
پاسخ به یک سؤال: با توجه به مطالبی که گفته شد، کسانی که از زیبایی کم تری برخور دارند، چه کنند؟
نخست، به آنها میگوییم، شما، نسبت به چه کسانی، چهره ی خود را زشت میدانید؟ اگر شما، خودتان را با همسطح خودتان و یا پایینتر مقایسه کنید، خواهید دید، چه قدر زیبا هستید. ثانیاً، چه بسا، متوسط بودنِ زیبایی شما، عامل موفّقیت، در عدم انجام گناه باشد. ثالثاً، شما باید، با همردیفان خودتان ازدواج کنید که، در زیبایی همکفو شما باشند.
ازدواج، با پنچ گروه از زنان، ناپسند است:
زید بن ثابت، گفت:«پیامبر خدا(ص) به من فرمود: ای زید! آیا ازدواج کردهای؟»
گفتم:«نه!»
پیامبر فرمود:« ازدواج کن و بر عفت خود بیفزای! ولی با پنج طایفه ازدواج نکن!»
زید گفت:«آنها! چه کسانی هستند! یا رسول الله؟»
پیامبر(ص) فرمود:«با شَهبَرَه و لَهبَرَه و نَهبَرَه و هَیدَرَه و لَفوت ازدواج نکن!»
زید گفت:«یا رسول الله! هیچ یک از این ها را که فرمودی، نفهمیدم و آشنایی با آنها ندارم!»
پیامبر(ص) فرمود:«مگر شما عرب نیستید! شهبره، زن زاغچشم بیحیاست، لهبره، زن بلند قد لاغر است، نهبره، زن کوتاه قد زشت است و هیدره، پیرزن حیلهگر است و لفوت، کسی است که، از کسی دیگر بچه دارد!»
5 . عقل مداری
عقل؛ حجت درونی و پیامبری می باشد، که خداوند متعال، آن را در انسان، به ودیعه نهاده است. چه بسیار کسانی که، در تفکر و عقلانیّت، کفویت و تناسب ندارند و غالباً در امور زندگی، دچار مشکلات فراوانی شدهاند.
حضرت امیرالمؤمنین، علی(ع)، در نصیحت به فرزندش امام حسن(ع) میفرماید:
«ارزندهترین توانگریها و ثروتها، عقل است و بزرگ ترین نیازمندیها و فقرها، حمق و نادانی است. ای پسر! زنهار! از دوستی با احمق که به راستی او میخواهد، به تو سودی برساند، امّا در اثر نادانی به تو ضرر وارد میآورد.»
هم چنین، در جای دیگر میفرماید:«با انسان احمق و نفهم ازدواج نکنید! زیرا معاشرت با او بلا است و فرزندانش نیز ضایع خواهند شد».
قوه ی عقل، برای هر انسانی، لازم و ضروری است، امّا طبق روایتی، امید به معقول شدنِ مرد نادان، نسبت به عاقل شدنِ زنِ نادان، بیشتر است.
امام صادق(ع)، در این باره میفرماید:«برای مردی که کم خرد است، همسر بگیرید، ولی برای زن کمخرد همسر نگیرید، زیرا امید به عاقل شدنِ مردِ کم خرد، هست، امّا امید به عاقل شدنِ زنِ کم خرد نیست».
در حدیثی مشابه آمده است، محمّد بن مسلم، از امام باقر(ع) پرسید:«یک زن زیبا، ولی دیوانه، از مردی، دل برده، آیا صلاح است که، با وی ازدواج کند و بچهدار شود؟»
امام فرمود:« زناشویی آری! فرزند داری نه!»
شاید، بتوان گفت، علت این گونه روایات و اهمیت بیشتری که به عقل زنها داده شده، این باشد که، یک زن، علاوه بر رابطهای که با مرد، به عنوان همسر دارد، مسئولیت نظارت و تربیت فرزندان نیز مستقیماً متوجّه ی اوست و فرزندان، در تربیت و تعیین خط مشیِ آینده ی خود، از مادر بیشتر الگو میپذیرند تا پدر.
امیرالمؤمنین، علی(ع)، میفرماید:«دور باشید! از ازدواج با زن احمق و بیخرد، که مصاحبت او گرفتاری است و فرزند حاصل از آن ازدواج، ضایع و تباه شده است!»
------------------------------------
منابع:
- وسائل الشیعه، ج 14، ص 31
.همان ج 14، ص 54
.همان، ج 7، ص 59.
. مستدرک الوسائل، ج 14، ص 162
. احیاء العلوم، ج 2، ص 38.
. خصائل ترجمه مدرس گیلانی؛ٰ ج 2، ص 36.
. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 74.
. کافی، ج 5، ص 335.
. همان.
. من لا یحضر الفقیه، ج 3، ص 388.
. ازدواج در اسلام، ص 64.
. مرآة العقول، ج 20، ص 28.
. الکافی، ج 5، ص 335.
. خصائل، ترجمه جعفری، ج 1، ص 461.
. نهج البلاغه، حکمت 38.
. وسائل ج 14، ص 56.
. الاداب الدینیة للخزانة المعینیه با ترجمه عابدی، ص 302.
. الوسائل الشیعه، ج14، ص 57.
. الکافی، ج 5، ص 354.