به گزارش حافظ خبر؛ پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 هر چند با شیرینی همراه بود اما این شیرینی مدت زیادی طول نکشید چراکه گروههای مخالف به ویژه گروه مجاهدین خلق که بعدها با عنوان منافقین شناخته شدند، هر روز در گوشهای از کشور غائلهای بر پا میکردند.
به همین دلیل با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 نوبت به تصفیه و پاکسازی کشور از گروهکها و نهادهای مخالف رسید. در این میان منافقین یکی از گروههای التقاطی خطرناک بودند که هر روز با ایجاد غائلهای در گوشهای از کشور دست به اغتشاش میزدند. مقابله نیروهای انقلابی در شهر شیراز با این گروهک قابل توجه است.
در این زمینه در کتاب «لبخندهای زمستانی» خاطرات رجبعلی طاهری که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده آمده است: آن زمان در روزهای اول انقلاب دانشجوهای چپی و مجاهدین خلق ساختمانهای خالی یا هتلها را به عنوان اینکه ما دانشجو هستیم اطاق نداریم و اینجا متعلق به سرمایهداران هست و باید دست ما باشد میگرفتند. از جمله این اماکن یکی از هتلهای بزرگ شیراز و دو سه تا ساختمان دیگر در دستشان بود که ما برنامهریزی کردیم و این ساختمانها را به راحتی بدون خونریزی از آنها گرفتیم.
از جمله هتل «هما» بود که آن زمان بعضیها از جمله آقای استاندار نظرشان این بود که ما مسلحانه به آنجا رفته و آنان را بیرون کنیم ولی من دیدم که آنها بدشان نمیآید که یک نوع درگیری بین ما با دانشگاه و دانشجو رخ دهد که در واقع علیه ما میخواستند بهانه پیدا کنند چون از همان موقع سعیشان این بود که سپاه را در نظر مردم بد جلوه دهند. این بود که گفتم از طریق نظامی صحیح نیست.
لذا با یک ترفند سیاسی برنامهریزی کردم یک عده از بچههای بسیجی که آن زمان به عنوان نیروی ذخیره بودند و افراد حزبالله و همچنین تعدادی از پاسداران را به صورت کارگر وارد هتل کردم و برنامهای که در دست این افراد داده بودم این بود که آنها به عنوان کارگر در مقابل دانشجویانی که حدود سی و چهل نفری بودند و قرار بود در مقابل هتل متحصن شوند شعار دهند که ما به عنوان کارگران هتل حق داریم که این مکان را متصرف شویم و اگر این دانشجوها که در واقع اینها جوجه بچه سرمایهدارها هستند که اینجا را میخواهند اشغال کنند باید از روی نعش ما رد بشوند و ما به هیچ عنوان حاضر نیستیم یک اطاق هم به اینها بدهیم لذا با این ترفند آنها را خلع سلاح کردیم.
اینها مرتباً در سالن هتل هما شعار میدادند اینها هم شعار میدادند. شعار اینها مرتب اللهاکبر، خمینی رهبر مرگ بر کمونیسم، مرگ بر سرمایهدار غارتگر، مرگ بر امپریالیسم این شعارها را میدادند و نهایتاً یک شب به این صورت گذشت.
فردا صبح خود اینها آمدند همین دانشجوها که در واقع چپـی بودند گفتند که اینجا چون تضاد بین کارگر و دانشجو پیش آمده لذا ما به نفع کـارگـرهـا کنار مـیرویـم ولی بودند افرادی که همیشه زود سعی داشتند با برنامه خشونت با قضیه برخورد کنیم اما الحمدلله با آن سعه صدر و به هر حال سیاستی که داشتم در هیچ موردی لازم نشد درگیر بشوم.