به گزارش حافظ خبر؛ «حشو» یا زیادهگویی از کنار هم آمدن کلمهها یا جملههای هممعنا، بدون اینکه برای آن دلیلی باشد، به وجود میآید؛ برای نمونه «فرشتهٔ ملکالموت» حشو است؛ زیرا با وجود «ملک» دیگر نیازی به بودن «فرشته» نیست.
در واقع زیادهگویی زحمت خواننده را بیشتر و ذهنش را آشفته میکند و شاید بتوان گفت حشو یکی از بیماریهای امروز زبان فارسی است.
زبان نوشته هرچه سادهتر و پیراستهتر از تکرار و تکلف باشد، راحتتر و زیباتر درک میشود؛ بنابراین بهتر است به جای شاخ و برگ افزودن به سخن، بار معنایی آن را بالا ببریم.
حساسیت خوانندگان در برابر حشو زبانی یکسان نیست؛ برخی آن را به راحتی تحمل میکنند و برخی آن را تاب نمیآورند.
این موضوع ممکن است بستگی به نوع حشو بکار رفته هم داشته باشد؛ برخی حشوها پیدا و برخی پنهان هستند.
حشو پیدا: همان حشوهای مشهور و برجسته همچون سنگ حجرالأسود، کمدی خندهدار، پس بنابراین، ریسک خطرناک و... است. اینگونه حشوها سرانجام شناخته و به مرور حذف میشوند.
حشوهایی وجود دارند که بیهودگیشان چندان آشکار نیست و بهدلیل ناشناختگی همچنان در زبان باقی میمانند.
به نمونهٔ زیر توجه کنید:
دفاع از کشور، پاسداری از مرزها و تمامیت ارضی میهن است.
در این نمونه، آیا «دفاع از کشور» همان «پاسداری از مرزها...» نیست؟ در اینگونه جملهها گزاره چیزی جز تکرار یا تعبیر دیگری از نهاد نیست!
بنابراین حشو پنهانی در این جمله وجود دارد.
برای حشو انواع دیگری نیز گفته شده است که در فرستهٔ بعدی به آن میپردازیم.
برگرفته از کتابهای نکتههای ویرایش، علی صلحجو؛ بهتر بنویسیم، رضا بابایی؛ نگارش و ویرایش، احمد سمیعی.