چرا بیست نگیریم؟!

29 تير 1394 ساعت 12:55


به گزارش حافظ نیوز، اسماعیل عسلی در یادداشتی در عصر مردم نوشت:

از جمله نتایج و دستاوردهای مذاکرات هسته‌ای که قابل ثبت در حافظه‌ی تاریخی است، باورمندی نسبت به کارآیی گفت‌وگو در راستای کاهش مخاطرات نظامی و صدمات اقتصادی است. در واقع آنچه از سیاستمداران انتظار می‌رود نیز چیزی غیر از این نیست که از گفت‌وگوی مبتنی بر دوراندیشی برای کاهش انواع هزینه‌ها بهره‌گیری کنند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ابراز نظری عنوان کرده است که اهمیت توافق هسته‌ای بیشتر از فتح خرمشهر است. این داوری اگر بر مبنای مقایسه‌ی فرصت‌های ایجاد شده در این دو رویداد صورت گرفته باشد، قابل تامل است، اما اگر منظور ایشان بهره‌برداری دیپلماتیک و راهبردی از توافق حاصل شده باشد که در مورد فتح خرمشهر صورت نگرفت، سخنی پذیرفتنی است، هر چند پاسخ به پرسشی که پس از چنین مقایسه‌ای مطرح می شود بر عهده‌ی خود ایشان است.

در دنیای سیاست همه چیز در خدمت دیپلماسی است و دیپلماسی نیز باید در خدمت منافع ملی باشد. سیاستمداران وظیفه‌ای جز بهره‌گیری از گفت‌وگو برای اداره کم‌هزینه امور کشور ندارند و سایر ابزارها در درجه بعدی اولویت قرار می‌گیرند. اینجاست که معلوم می‌شود سال‌های دور از مذاکره چقدر برای ما هزینه داشته است و نمی‌توان به آن افتخار کرد. البته ناگفته پیداست که جنس گفت‌وگو برای کشورهای گوناگون متفاوت است و آنچه موجب می‌گردد کشورها امیدوار به امتیازگیری در مذاکرات باشند شرایطی است که در آن قرار گرفته‌اند. دام‌گستری کشورهای قدرتمند برای سایر کشورها به گونه‌ای است که آنها را در شرایط سختی قرار دهند و سپس به پای میز مذاکره بکشانند تا پروسه‌ی امتیازگیری خود را به مرحله‌ی اجرا بگذارند.
اختلاف نظر موجود بین گروه‌های سیاسی و افکار عمومی عمدتاً به شیوه مبارزه با قدرت‌ها بازمی‌گردد زیرا کمتر کسی در ایران پیدا می‌شود که در زورگویی کشورهای صاحب دانش و ثروت و قدرت تردیدی داشته باشد و مثلاً دولت آمریکا را دولت موجهی بداند و کسانی هم که تلاش می‌کنند صاحبان ایده‌های متفاوت را تخطئه کنند به این امر وقوف کامل دارند.

ایستادگی در برابر قوانین بین‌المللی هر چند هم که ظالمانه و غیرانسانی باشند هزینه‌بر است و به منزله این است که بخواهیم به تعمیر و جابجایی قطعاتی از یک کشتی در حالی که بر آن سوار هستیم بپردازیم.
برای مثال در عرف بین‌المللی یک عضو و هموند سازمان ملل متحد نمی‌تواند عضوی دیگر را تهدید کند و از سوی دیگر وقتی کشوری مانند اسرائیل بدیهی‌ترین اصول انسانی را زیر پا می‌گذارد و از حمایت اعضای کلیدی شورای امنیت نیز برخوردار است، نمی‌توان به هموندی با او در چنین سازمانی افتخار کرد.چاره چیست؟!
موجودیت اسرائیل نمونه بارزی از یک پارادوکس در عرصه سیاسی جهان است که هر کشوری به گونه‌ای با آن کنار آمده است. جالب اینجاست که فلسطینی‌ها به عنوان مدعیان خط مقدم داستان اشغالگری اسرائیل نیز در این زمینه وحدت رویه ندارند و بعضاً بر سر موضوعاتی مذاکره می‌کنند که قبول موجودیت اسرائیل از لوازم پای میز مذاکره نشستن است یا این که بر سر پذیرش کشوری به نام اسرائیل حاضر به معامله هستند. این امر برای آزادگان جهان پذیرفتنی است که موضع ایران در قبال اسراییل شجاعانه است و با وجود اینکه در این موضع‌گیری احساس تنهایی می‌کند و هزینه‌های زیادی می‌پردازد از سوی کسانی که باید تشکر کنند تحت فشار است.
اگر کشوری بخواهد به دلیل ناروایی‌ها و تبعیض‌ها و حق وتو از عضویت در سازمان ملل متحد چشم بپوشد و خود راهی دیگر را در پیش گیرد، مانند این است که بخواهد در اقیانوسی پرتلاطم از کشتی پیاده شود و در خوش‌بینانه‌ترین حالت روی تخته پاره‌ای قرار گیرد!

برخی واکنش‌ها نظیر همان واکنش‌هایی که ایران نسبت به رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی اعمال کرد و بیشتر جنبه‌ی نمادین داشت هزینه‌ی زیادی را بر ما تحمیل نکرد و زمانی که نسیم عدالت در این کشور وزیدن گرفت اگر چه نلسون ماندلا از جانبداری‌های سیاسی و دیپلماتیک ایران تشکر کرد و حمایت‌های ایران در تاریخ جنبش ضد آپارتاید نیز به ثبت رسید اما همین شخص نلسون ماندلا بعدها در مخالفت با برخی از موضع‌گیری‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع ملی کشورش به بخشی از جامعه‌ی جهانی پیوست و در مقابل ایران قرار گرفت.
زمان و شرایط در دیپلماسی حرف اول را می‌زند زیرا تغییر زمان و شرایط بر روی قدرت چانه‌زنی تأثیر می‌گذارد. برخی از چربش امتیازهای داده شده در توافق نسبت به امتیازات به دست آمده سخن می‌گویند. طبیعی است که ما به نسبت زمانی که به هدر داده‌ایم و یا از مذاکرات قهر بوده‌ایم به تغییر شرایط کمک کرده‌ایم و به برخی شائبه‌ها که امپراتوری‌های خبری مطرح می‌کردند، دامن زده‌ایم و اجماعی ظالمانه را بر علیه خود تدارک دیده‌ایم و چنین حالتی بدان می‌ماند که بخواهیم با کسی که روی ارتفاع قرار گرفته بجنگیم! این بار آنها گروگان‌گیری کردند و سلامت مردم و اقتصاد کشور ما را در مخاطره قرار دادند. هر چند در نگاهی واقع‌بینانه با وجود همه‌ی امتیازات رد و بدل شده باز هم ما پیروزیم و این پیروزی نتیجه‌ی زمان نسبتاً مناسبی است که برای چرخش انتخاب کردیم، چرخشی که در واقع به منزله‌ی پاسخ مثبتی به افکار عمومی جامعه بود. احساس پیروزی در این ماجرا تنها زمانی میسر است که ما به پیامد گزینه‌های دیگر بیندیشیم و سپس به مقایسه بپردازیم.

برای کشوری که ۸ سال جنگ خانمانسوز، پرتلفات و ویرانگر از لحاظ اقتصادی را پشت سر گذاشته و از آثار مستقیم و غیرمستقیم آن زیان دیده، وارد شدن به جنگی دیگر امکان‌پذیر نیست و شرایط کشور نیز با سال ۵۹ قابل مقایسه نیست و منطقه نیز با توجه به آشفتگی‌هایش ظرفیت هضم آن را ندارد. ضمن این که جنگ در سلاح و نیروی انسانی رزمنده خلاصه نمی‌شود و پشتوانه اقتصادی قوی می‌خواهد و اگر ما توانستیم ۸ سال جنگ را پشت سر بگذاریم از داشته‌هایمان مایه گذاشتیم و از خیلی چیزهای دیگر که هم‌اکنون دچار تغییر و تحول شده‌اند. ضمن این که غربی‌ها که مزه جنگ‌های نیابتی را چشیده‌اند و از رهگذر آن سود فراوان برده‌اند دیگر علاقه‌ای به جنگ مستقیم ندارند و ترجیح می‌دهند که از حربه‌های اقتصادی، تبلیغاتی و نهایتاً جنگ‌های نیابتی و نبردهای مبتنی بر تکنولوژی و از راه دور استفاده کنند. لذا ما باید همواره از راهی که انتخاب کرده‌ایم خوشنود باشیم و چانه‌زنی و استقامت را به موازات رعایت اصول اقتصاد مقاومتی که خیلی دیر به فکر آن افتادیم به میدان گفت‌وگو بکشانیم. از جمله دستاوردهای گفت‌وگو جلب توجه افکار عمومی جهانیان به صلح‌طلبی ایران است، هر چند ایفای نقش پلیس بد از سوی برخی جناح‌ها آنچنان که در آمریکا نیز دنبال می‌شود، برای سرعت بخشیدن به تعدیل فضای حاکم بر مذاکرات قابل درک است!

نکته‌ی حائز اهمیت دیگری که در پیوند با اصل گفت‌وگو شایان توجه است و برخی از دلسوزان آن را دنبال می‌کنند این که به موازات بهره‌گیری از گفتگو برای عبور از بحران‌های ناشی از انسداد سیاسی در حوزه سیاست خارجی از ظرفیت گفت‌وگو برای رفع اختلافات داخلی نیز استفاده شود. شرایط تحقق این مهم در گرو این است که برخی جناح‌ها نگاهی فرصت‌طلبانه به ریزش‌های رخ داده در جریان چالش‌های داخلی نداشته باشند و علاقه‌ی زیادی به ترسیم خطوط پررنگ نشان ندهند و گفت‌وگو را آنچنان که از معنای آن برداشت می‌شود دو طرفه بدانند و اجازه بدهند که همه حرفشان را بزنند. به هر حال تاریخ مشقی است که ما می‌نویسیم و آیندگان بی‌آنکه در چنبره برخی ملاحظات دست و پاگیر و تنگناهای ناشی از غلبه‌ی احساسات بر منطق گرفتار باشند آن را تصحیح می‌کنند و به ما نمره می‌دهند. اگر این‌گونه است، چرا بیست نگیریم؟!


کد مطلب: 8774

آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/news/8774/چرا-بیست-نگیریم

حافظ خبر
  https://www.hafezkhabar.ir