فیلم «گهوارهای برای مادر»، تصویرسازی گزینشی آسمانی از تراز بنده بودن است. آزمایشی از عالم معنا برای آدمی در مرز گذر از وسوسههای دنیوی که در پیاش سالها زحمت کشیده است. دومین فیلم بلند پناهبرخدا رضایی، داستانی است از تردید انتخاب طلبهای به نام نرگس که میان پذیرش دعوتنامه دریافتی از سوی مرکزی اسلامی در روسیه و مراقبت از مادر پیر و درماندهاش، بسر میبرد.
به گزارش حافظ،فیلمهای بسیاری در این سالها درباره نحوه زیست افراد ملبس به جایگاه روحانیت در کشور ساخته شده که شباهتهای بسیاری درباره نوع روایتپردازی و فرم بیانی آنها میتوان برشمرد اما فیلم «گهوارهای برای مادر» با مبنا قرار دادن زنی در مقام شخصیت طلبه، درصدد بوده است برای نخستین بار سیمایی متفاوت از چهره قالب همیشگی از این کاراکتر را طراحی کند. شخصیت اصلی فیلم، دختری جوان بوده که با پشت پا زدن به امیال زودگذر دنیوی و در هدفی عاشقانه به سوی یافتن نور به سر میبرد که این نوع نگاه و سیره شخصیت در تقارنی مماس با نگره خیرخواهانه اسلام خوانده میشود. طرح این موضوع از حیث تفاوت در ارائه شخصیتهای روحانی میتواند بهعنوان اثری متمایز در سینمای دینی به شمار آید اما نتیجه حاصل شده از ایده مناسب اولیه، خود حدیثی دیگر است و تحلیلی جامع را میطلبد.
فیلم «گهوارهای برای مادر»، تصویرسازی گزینشی آسمانی از تراز بنده بودن است. آزمایشی از عالم معنا برای آدمی در مرز گذر از وسوسههای دنیوی که در پیاش سالها زحمت کشیده است. دومین فیلم بلند پناهبرخدا رضایی، داستانی است از تردید انتخاب طلبهای به نام نرگس که میان پذیرش دعوتنامه دریافتی از سوی مرکزی اسلامی در روسیه و مراقبت از مادر پیر و درماندهاش، بسر میبرد. نرگس پاشایی که در گذشته جهت رسیدن به خواستههایی روزمره، سفری به آن سوی دنیا داشته و در دانشگاه روسیه تحصیل کرده بود، با رسیدن به نگاهی تازه در بافت تفکری خود، واحدهای نظری در علوم غربی را ترک کرده و به سمت حوزهای معرفتشناسی در مرکزی علمیه در شرق رهسپار شد تا با طی مراحل اسلامشناسی به ارادت خالصانهاش مبنی بر اشاعه فرهنگ دینی در آن سوی جغرافیای رفتاری نزدیک شود اما تنهایی مادر و نبود پرستاری مطمئن و لایق برای وی، طلبه جوان را به مرزی معلق میان رفتن و ماندن کشاند. این موقعیت ویژه، همچون مرحلهای حساس در سیر تکاملی بندهای محسوب شده که صورتهای مختلفی از شدن را طی سالهای عبور از ماده به معنا به خود گرفته است.
روزی خواستهای دنیایی، چشم او را به سرمای مسکو جلب میکند و روزی دیگر در پی خطابهای از مرشدان برای رسیدن به خاستگاهی ماندگار، راهی مقدس را به خود میگیرد و در این میان، نگرش اسلامی همچون تابلویی راهنما در میان جادههای مسیر زندگی، نقشی تعیینکننده خواهد داشت. «گهوارهای برای مادر» در واقع پیمودن سیری تکاملی از اخلاق نظری به معرفت عملی است و در این پیمایش دشوار، نقش پذیرش آدمی است که با بهرهگیری از نشانههای آسمانی، نهایت تسلیم شدن را در برابر ذات الهی نشان خواهد داد.
انتخاب نام گهواره برای فیلم، همچون گزینش مسیر پیش روی نرگس، توأم با تعلیقی ناپایدار بوده است. در واقع گهواره بهعنوان وسیلهای است که کارکردی معلق دارد و این عدم ثبات رفتاری در فیلم پناهبرخدا رضایی به نمادهایی متعدد درآمده است. از همان ابتدای فیلم، کاراکتر اصلی با به کنار گذاشتن کفشی پاشنهبلند در چند قدمی حوزه به دنبال از میان برداشتن مانعی دنیوی در جهت انبساط خاطر امری اخروی است و در ادامه به تفاوت معماری سنتی حوزه با فضای مدرن ساختمان اقامت نرگس میرسیم. همچنین حرفه سخت مصطفی، برادر نرگس که مرتبط با کار سنگ است، در برابر لطافت کلام وحی قرار میگیرد و نمونههای بسیار دیگری که حتی در انتخاب آلات موسیقی در فیلم نیز نمود دارد، چنانکه در کنار بهکارگیری سازی غربی همچون آکاردئون از سازهای شرقی همچون رباب هم استفاده میشود. این تفاوت مبنایی میتواند در جهت موضوعیت فیلم قرار گیرد و این نشانهها در صورتی عاملیتی موثر مییابند که فرم ارائهشده به شکلی ناملموس در خدمت روایت اثر به کار گرفته شود و در غیر این صورت به ورطهای دورافتاده و شعارزده خواهد غلتید که در فیلم مورد اشاره به چنین شرایط نامطلوبی رسیده است.
فیلم «گهوارهای برای مادر» به دفعات بسیار اقدام به نمایش نمای از بالای سر (Overhead Shot) کرده و زاویه دوربین آنچنان است که میتوان گفت، راوی اصلی داستان نه شخصیت اصلی نرگس، بلکه پروردگار عالم است که با نگاهی آسمانی در مقام ناظری علاقهمند برای بنده شدن آفریدهاش نقش دارد. تعدد این نماها بدون مقدمهچینیهای لازم در روایت و پردازش شخصیت، به اثر لحنی تصنعی داده و به جای کارکردی اسارتگونه به شخصیت اصلی، موجب اغتشاش در ترکیب نماها شده است. در فیلم «گهوارهای برای مادر»، درگیری عقل با عشق نقشی حیاتی داشته و فیلم سعی کرده با بهرهگیری از رنگ آبی و همقرینگی با فضای بصری محیط به سمت پرداختی شاعرانه رود که اوج این نگاه را میتوان در نمای پایانی فیلم در باغ آفتابگردان و در آغوشسازی مادر توسط دختر مشاهده کرد، اگرچه این قاب، یادآور تصویری مشابه از فیلم «مادر و پسر» ساخته سوکوروف روس است.
از طرفی استفاده از پردههای سفید و گلهای آفتابگردان، نشانههایی از خورشید مهربانی فرزند به مادر بوده که میتواند کارکردی تصویری در اجرایی ساختن آیه شریفه 15 از سوره احقاف داشته باشد که سفارشی الهی از نیکی به پدر و مادر است و مطابق تفسیر به عمل آمده توسط آیت الله مشکینی چنین معنا مییابد: «ما انسان را سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند (خاصه مادر) زیرا مادرش (بار وجود) او را به سختی حمل کرده و به سختی فرو نهاده... تا آنگاه که به کمال نیروی (جسمی و عقلی) خود و به 40 سالگی رسید، گفت: پروردگارا، مرا الهام کن و توفیق ده تا نعمتی را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتهای (نعمت ظاهری مادی و نعمت معنوی عقل و ایمان) سپاس گزارم و عمل صالحی که تو از آن خشنود شوی بجا آورم...» و این پیشنهاد گرانقدر قرآن در روایتهایی متعدد ارائه شده است.
فیلم «گهوارهای برای مادر»، مبارزهای است با نفس در جهت رسیدن به شهود باطنی و عقل در این میان، تنها مرکبی عاریهای است در جهت وصال به ذات عبودیت که به قول حافظ حقیقتجوی، پاداش عمل از این گلعذار برای بنده به دو جهان میارزد. نرگس با در آغوش گرفتن مادر در واقع به اصل پاک نهاد کودکیهایش گام مینهد و در عبور از رفتن به میعادگاهی در آن سوی مرزهای جغرافیایی جهت اشاعه دین مبین اسلام، جایگاهی فراتر از عالم دنیوی را در پیش گرفته و به سوی پایگاهی تثبیتشده از فهم تقوا میرود و عملی ساختن درونیات را به خطابهخوانی در این شرایط حساس ترجیح میدهد در همان ساختمان مشرف به آسمان، طوافی میان صورت و باطن را به عمل آورد.
فیلمساز اما نمیتواند به درستی نشانههای تردید و تعلق نرگس را به سمتی متمایز نمایش دهد. نقطه عطف اول با خبر اعزام به روسیه و عدم وجود پرستار حادث میشود اما این تشویش درونی، انعکاسی بیرونی نمییابد. همچنین نویسنده در پرده دوم فیلمنامه، کششمندی لازم را در جذب تقابل از انتخابی خاص صورت نمیدهد و مخاطب در این میان، دچار درگیری لازم در شرایط بغرنج نرگس نمیشود تا از طریق همذاتپنداری با شخصیت بتواند تا آخرین دقایق داستان، همراه با کاراکتر اصلی در جهت انتخاب یکی از دو مسیر پیش رو گام بردارد.
اما یکی از نکاتی که میتواند مبنایی برای رسیدن به فهم نوع حضوری باورپذیر درآید، نقشآفرینی ارزندهای است که از سوی ملیحه نیکجومند در قالب کاراکتر پیر و درمانده مادر صورت یافته است. این بازیگر بدون ارائه کلامی در طول فیلم، تنها در نوع حرکات صورت و حس گرفتن از چشمهایی ناتوان که گویی ناگفتههای بسیاری در آن نهفته است، توانسته به زیبایی منعکسکننده بار عاطفی مادری دوستداشتنی باشد و میتوان با قاطعیت گفت که مهمترین دستاورد فیلم، تثبیت جایگاه مادر با اجرای زیرپوستی ملیحه نیکجومند است. این بازی هنرمندانه که یادآور حضور امانوئل ریوا در نقش آنِ فیلم «عشق» به کارگردانی میشاییل هانکه است، در کنار موسیقی ارزندهای از پیمان یزدانیان، جزو عوامل قابل اشاره در فیلم «گهوارهای برای مادر» محسوب میشوند به طوری که سازهای به کار رفته در تنظیم موسیقی فیلم چنان خوشفکرانه به کار رفته است که کارکردی بسیار ارزندهتر از دیالوگهای شعاری فیلم یافته و هر یک از سازها در بطنی هم مسیر با روایت غمگسارانه مادر نواخته میشود.
فیلم «گهوارهای برای مادر» بسترسازی مسیری از جانب آفریدگار برای بنده مومنش در جهت پیمایش از مس دنیوی به طلای ماندگار اخروی است. انسانی دغدغهمند همچون نرگس که در برابر نگاههای غریبه در قطار پیمایش، بهعنوان گزینهای هدفمند انتخاب شده است تا هر آنچه را در صفحات کتاب به دنبال رسیدن بدان بوده است، در دالان سختی از آزمایش بندگی مورد سنجش قرار دهد. شکلی از حضور ماهی بیقرار مانده در حوض که غوطه خوردن در آب آفرینش را به خود گرفته است و بوسههای عاشقانه بر دستان مادر، خلوصی برآمده از درونی صاف و بیآلایش است.
نمایش کفشدوزکی که مسیر بختآزمایی را به سویی دیگر میدوزد و چشمانی که همیشه از بالای تنهایی به آدمی معطوف میشود، نمادهایی در جهت تصویری کردن اندوختههای بروز داده شده از سوی نرگس است و این راهی پایدار از انتخاب انسانی است که گرههای تسبیحاش را نه با دانههایی از عقل بلکه از نخی متصل به عشقی جاودان به هم میرساند. گزینش نهایی شخصیت اصلی فیلم مبنی بر ماندن و مراقبت از مادر، نشانهای از ثبات یافتن ذاتی بیقرار است و در این میان، گهوارهها تغییر یافته و این دختر است که همچون دلدادهای انتخابگر، نقشی مادرانه را ایفا میکند.
منبع:مشرق