«روز نکبت» داستان آوارگی و برون رانده شدن از سرزمین مادری برای فلسطینیانی است که بیشترشان دریافته اند که یگانه راه رهایی از هفت دهه اشغالگری، ایستادگی و همبستگی است.
«روز نکبت» و حکایت تداوم هفت دهه اشغال
25 ارديبهشت 1394 ساعت 18:28
«روز نکبت» داستان آوارگی و برون رانده شدن از سرزمین مادری برای فلسطینیانی است که بیشترشان دریافته اند که یگانه راه رهایی از هفت دهه اشغالگری، ایستادگی و همبستگی است.
پانزدهم ماه مه هر سال (برابر با بیست و پنجم اردیبهشت) برای بیش از ۸۰۰ هزار فلسطینی یادآور مصیبتی است که در سال ۱۹۴۸ میلادی (۱۳۲۷ خورشیدی) بر آنان رفت و هنوز دامنگیر بیش از ۱۲ میلیون فلسطینی در سراسر دنیا است.
۶۷ سال پیش اشغالگران صهیونیست در روزی که فلسطینیان «یوم النکبه» می خوانند؛ پس از یورش به ۷۷۴ روستا و شهر در سرزمین فلسطین و کشتار ۱۵ هزار غیرنظامی مسلمان و مسیحی، بازماندگان را به کرانه باختری رود اردن، باریکه غزه و کشورهای همسایه مانند سوریه، اردن و لبنان تبعید کردند.
بر پایه آخرین آماری که مرکز اطلاع رسانی فلسطین بیست و سوم اردیبهشت ارایه کرده است اکنون ۶ میلیون و یکصد هزار تن در فلسطین اشغالی ساکن و به همین اندازه بیرون از سرزمین مادری آواره اند. از این شمار، فقط پنج میلیون و ۴۹ هزار تن در آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی (آنروا) پرونده دارند.
البته آوارگی فلسطینیان پیامد شکلگیری نخستین هسته های صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ میلادی (۱۲۷۶ خورشیدی) در شهر «بال» سوییس و واگذاری قیمومیت فلسطین به بریتانیا و سپس صدور اعلامیه «بالفور» از سوی وزیر امورخارجه وقت انگلیس در سال ۱۹۱۷ میلادی (۱۲۹۶ خورشیدی) بود. سرانجام سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ میلادی (۱۳۲۶ خورشیدی) با قطعنامه ۱۸۱، فلسطین را به ۲ بخش صهیونیست نشین و عرب نشین تقسیم کرد.
کمتر از یک سال پس از آن بود که اشغالگران صهیونیسم که مهر تایید بر اشغالگری خود را نشانه ای از پشتیبانی کامل غرب می دانستند برای تحقق رویای دیرینه «صهیونیسم از نیل تا فرات» فصل تازه ای از کشتار و خشونت و اشغال را آغاز کردند؛ به گونه ای که فقط نزدیک به ۱۶۰ هزار فلسطینی عرب تبار در بخش های اشغال شده باقی ماندند.
** فلسطین؛ غصه ای که نباید نادیده انگاشت
داستان هفت دهه آوارگی فلسطینیان از آن زمان تاکنون همچنان ادامه دارد.
گرچه یکی از مهمترین تحولات تاریخ فلسطین دهم آذرماه ۱۳۹۱ رخ داد و طی آن ۱۳۸ کشور عضو سازمان ملل متحد به تشکیل دولت فلسطین و تغییر وضع آن از حالت نهاد ناظر به دولت ناظر غیر عضو رای دادند اما اوضاع ناگوار فلسطینیان همچنان ادامه دارد.
یکی از دلایل تداوم مشکلات، نامشخص ماندن برخی موضوع های کلیدی حتی در قطعنامه های سازمان ملل متحد است؛ چنانکه قطعنامه سال ۱۳۹۱ بر ضرورت حل و فصل عادلانه مشکل آوارگان فلسطینی، توقف کامل شهرک سازی ها، تعیین چارچوب حقوقی فلسطینی ها، برپایی صلح عادلانه و پایان «اشغالگری که از سال ۱۹۶۷ آغاز شده است»، تاکید می کند و می افزاید: باید گفت و گو میان ۲ طرف به شکل عادلانه، پیاپی و فراگیر آغاز و «۲ کشور مستقل کنار هم» تشکیل شود.
این قطعنامه بر تشکیل کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ تاکید کرده است؛ یعنی همان سرزمینی که در سال ۱۹۸۸ میلادی (۱۳۶۷ خورشیدی) از سوی «یاسر عرفات» رییس پیشین تشکیلات خودگردان فلسطین، در الجزیره مورد توافق قرار گرفت و پس از آن، عرفات موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. بنابراین اشغال دیگر بخش های خاک فلسطین حتی پس از قطعنامه سال ۱۹۴۷ و آوارگی فلسطینیان در روز نکبت و هفته های پس از آن تایید شده است.
از سال ۱۳۹۱ تاکنون با وجود یافتن جایگاهی تازه در ساختار حقوق بین الملل، در عمل تغییر چندانی در اوضاع واقعی فلسطین رخ نداده است.
گفت و گوهای میان تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی به دلیل پافشاری این رژیم بر شهرک سازی و آزاد نساختن زندانیان فلسطینی مورد توافق اوایل پارسال به بن بست رسید.
توافق ۲ جنبش «آزادیبخش میهنی فلسطین» (فتح) و «مقاومت اسلامی فلسطین» (حماس) بر سر تشکیل دولت وفاق ملی (۱۳۹۳) ضربه ای جانانه به اشغالگران قدس زد که آنان نیز زهر خود را در جنگ ۵۱ روزه غزه خالی کردند.
در این میان، آتش و آوار و بدن های بی جان به جای مانده در ویرانه های بمباران شده باریکه غزه از اراده مردم فلسطین برای حق خواهی و پایداری نکاهید. در برابر، بسیاری از دولت های غربی که پیش از این به دلیل ادامه شهرک سازی ها و ناتمام ماندن گفت و گوها، از رژیم صهیونیستی انتقاد می کردند، جنگ افروزی این رژیم را بهانه ای برای اعمال محدودیت هایی هر چند ظاهری برای شرکت ها و نهادهای صهیونیستی قرار دادند.
با این همه، به نظر می رسد آنچه اشغالگران قدس را پس از شکست های پیاپی در جنگ ۳۳ روزه لبنان (۱۳۸۵) و جنگ های ۲۲ روزه (۱۳۸۶) و هشت روزه غزه (۱۳۹۱)، برای جنگ افروزی دوباره در فلسطین ترغیب کرد، پیچیدگی های پیش آمده در فضای سیاسی خاورمیانه به ویژه پس از خیزش های مردمی در مصر، تونس، لیبی، یمن، بحرین و حتی اردن، عربستان، کویت، مغرب و... بود.
پیامد رخدادهای سال ۱۳۸۹ اذهان سران و دولت های عرب منطقه کلیدی و ژئواستراتژیک خاورمیانه را به خود مشغول کرد. از این رو، اگر در روزگاری نه چندان دور جهان عرب در تب و تاب هواخواهی از مردم ستمدیده و آواره فلسطینی خواب و آرامش نداشت، طی چند سال گذشته دغدغه های امنیتی پشت مرزها و حتی در قلب پایتخت های عربی نه فقط دولتمردان بلکه افکار عمومی برخی کشورهای اسلامی را به سویی دیگر سوق داد.
در چنین شرایطی، اشغالگران قدس در دیدگاهی کلان فضا را برای تجزیه کشورهای منطقه و پیاده سازی طرح «خاورمیانه تازه» آماده یافتند و با وجود قوانین بین المللی و پیمان های گوناگون با دولت های عربی مانند اردن، سرکشی و عهدشکنی را با توانی دوچندان ادامه دادند و حتی با ورود به قدس شریف و هتک حرمت بخش هایی از مسجدالاقصی که به مسلمانان اختصاص دارد، آتش خشم فلسطینیان را شعله ور کردند.
با این همه، باز هم لفاظی های نمادین حکام عرب و حتی نهادهای بین المللی در محکوم کردن اینگونه اقدام ها، سدی در برابر زیاده خواهی های این رژیم نساخت.
اکنون منطقه خاورمیانه به سبب رخدادهایی مانند آتش افروزی گروه هایی مانند داعش و جبهه النصره زخم خورده است که با وجود گنجانده شدن نام آنها در فهرست گروه های تروریستی شناخته شده از سوی آمریکا و نهادهای بین المللی، همچنان از پشتیبانی های اطلاعاتی، تسلیحاتی و لجستیکی رژیم صهیونیستی برخوردارند.
افزون بر ادامه ناآرامی های برآمده از گروه های تکفیری تروریستی در عراق و سوریه و کشیده شدن دامنه آن به کشورهای همسایه مانند لبنان و اردن می بینیم که عربستان به جای چاره اندیشی برای حل مشکلات پیش آمده، زخمی تازه بر چهره خاورمیانه انداخته و آتش سلاح ها و بمب افکن های خود را به جای نشانه روی به سوی دشمنان شماره یک جهان اسلام یعنی صهیونیست ها و تروریست های مورد پشتیبانی آنها، به سوی غیرنظامیان و مردم یمن گرفته است.
در چنین وضعی، روشن است که آوارگان فلسطینی، زندانیان دربند رژیم صهیونیستی، ساکنان محاصره شده غزه و فلسطینیان کرانه باختری و قدس اشغال شده نمی توانند به یاری رسانی دیگر دولت های عرب چشم داشته باشند.
هفت دهه رنج پیاپی، باید به آنان آموخته باشد که نه قطعنامه های سازمان ملل متحد، نه تهدیدهای لفظی اروپایی- غربی و نه حتی ادعاها و شعارهای دولتمردان عربی دستاوردی ملموس برای آنان نداشته و تنها راه رهایی از چنگال اشغالگران، همبستگی میان گروه های گوناگون فلسطینی و ایستادگی روی پای خود برای رسیدن به «فلسطین از نهر تا بحر» است.
در این میان جای خالی اقدام عملی هماهنگ و یکپارچه از سوی دولت های عربی- اسلامی برای پایان دادن به ظلم جاری بر ملت فلسطین همچنان احساس می شود.
منبع: ایرنا
کد مطلب: 6800
آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/news/6800/روز-نکبت-حکایت-تداوم-هفت-دهه-اشغال