دکتر رضا یوسفیان نماینده ی شیراز در مجلس ششم به دکتر لنکرانی، وزیر احمدی نژاد و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، پیرامون مواضع این عضو شاخص پایداری در مورد حمله به مطهری در شیراز نامه ای نوشت
نامه دکتر رضا یوسفیان به دکتر باقری لنکرانی
10 فروردين 1394 ساعت 6:17
دکتر رضا یوسفیان نماینده ی شیراز در مجلس ششم به دکتر لنکرانی، وزیر احمدی نژاد و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، پیرامون مواضع این عضو شاخص پایداری در مورد حمله به مطهری در شیراز نامه ای نوشت
به گزارش "حافظ نیوز" دکتر رضا یوسفیان نماینده ی شیراز در مجلس ششم به دکتر لنکرانی، وزیر احمدی نژاد و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، پیرامون مواضع این عضو شاخص پایداری در مورد حمله به مطهری در شیراز در نامه ای سرگشاده با تاکید بر این که «مقابل کسانی بایستید که به نام دین تیشه بر ریشه ی اعتقادات زده، بر سر شاخ بن می برند» نوشت: متاسفانه امروز از عرش به فرش رسیده ایم. از آزاد اندیشی و فرهنگ گفتگوی ائمه اطهار با زندیقان و خدا ناپرستان به جایی رسیده ایم که برای امکان یا امتناع نقد یک امام جمعه نیازمند اقامه ی برهان هستیم. فاین تذهبون.
متن این نامه بدین شرح می باشد:
به نام خداوند یکتا
بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود
زین سیل دمادم که در این منزل خواب است
جناب آقای دکتر کامران لنکرانی
با سلام
سبب نگارش این نامه یادآوری برخی وقایع و پرسش های مهمی است که اهمیتی بیشتر از "حمله ی تند آقای مطهری به امام جمعه ی شیراز" دارد:
در آغاز از اینکه در نامه ی خود به آقای مطهری تلاش کردید از خشونت فاصله بگیرید و اندیشه ی خود را محتاج چنین رجاله ها و داعشی های وطنی ندانسته اید به شما تبریک می گویم و از آن استقبال می کنم. این تغییر را در سال جدید به فال نیک گرفته و گامی مثبت جهت محکومیت و زدودن خشونت از جامعه تلقی می کنم.
هر چند مجموع مفاد نامه ی شما نشان می دهد اگر آقای مطهری در برابر تضییع حقوق خویش و دیگر شهروندان و گسترش خشونت سکوت کرده یا به امام جمعه ی شیراز پاسخ نداده بود، بعید می نمود که شما نسبت به محکومیت این واقعه که اولین آن هم در شیراز نیست، دست به نگارش نامه ی سرگشاده می زدید. به زمان های دور از جمله لشکر کشی به مسجد اتشی ها (قبا) و هجمه ی مغول گونه به خانه و خانواده ی آیت الله دستغیب اشاره نمی کنم بلکه مقصود من ممانعت از سخنرانی دکتر کولایی، تلاش برای بر هم زدن سخنرانی دکتر عارف، تهدید خانم ابتکار، هیاهو و تهدید جانی در هنگام سخنرانی حجج اسلام یونسی و غفاری در همین یکی دو سال در شیراز و نادیده گرفتن انها است. آن هم در زمانی که معجزه ی رأی مردم در انتخابات ۹۲، باطل السحر تلاش هایی بود که در دوران وزارت شما و دیگر وزرای دولت محمود احمدی نژاد بساط هر تشکل دانشجویی منتقد و از جمله انجمن های اسلامی دانشجویان را برچیده بود و گرنه در ۸ سال حاکمیت شما که صورت مساله حل و تشکل های مستقل با احکام پی در پی پلمب و دانشجویان عضو آن ستاره دار می شدند.
جناب آقای دکتر لنکرانی
آزادی در اندیشه ی اصلاح طلبان، یعنی آزادی مخالف. اصلاح طلبی باتیغ رد صلاحیت که شما زمانی عهده دار مسئولیت آن بودید و البته به تمثیل کوزه گر در کوزه افتاد و " انقلب السحر علی الساحر "، میانه ای ندارد .
اصلاح طلبی یعنی تحمل عقیده مخالف، گفتگو، تساهل و تسامح، اصلاح طلبی یعنی امکان انتقاد بی رحمانه. آن گونه که در جریان سخنرانی های مرحوم سحابی و شمس الواعظین از یک سو و اقایان مهدی نصیری و مرتضی نبوی از سوی دیگر، در بستری که انجمن اسلامی دانشجویان اماده کرده بود، دیدگاه های مختلف مطرح می شد. امروز با یاداوری ان تلاش های افتخار آفرین جهت تضارب اراء بر خود می بالیم و خداوند را برایان توفیق گران شکرگزاریم. اصلاح طلبی یعنی در اوج قدرت، مخالف خود را از حقوق شهروندی نظیر تحصیل، شغل، آزادی بیان و انتخاب محروم ننماییم. از این روست که تا زمانی مردم را نا امید، فضا را پادگانی و انتخابات با دوپینگ همراه نباشد، پیروز نهایی انتخابات اصلاح طلبان بودند.
اینکه عده ای در کشور در پی تغییر جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی و حذف جمهور مردم بودند، علاوه بر ریشه های عقیدتی در ذهن ایشان، ناشی از ناتوانی در استدلال و منطق در مناظرات رو در روی فکری- عقیدتی و سیاسی می باشد. نظیر آنچه در مقابل چشمان ما و صدها دانشجو در مناظره آقایان دکتر اقاجری و حجه الاسلام کدیور با ان روحانی نماینده اصلی جریان فکری شما و مغز متفکر اکادمی مرحوم سید منیر الدین حسینی الهاشمی رخ داد از خاطرمان پاک نشده است، چنان که به علت عجز و ناتوانی وی در مقابل استدلال ها، دچار افت سطح هوشیاری و نیازمند کمک های پزشکی شد. رأی" نه "مردم به این اندیشه از انتخابات انجمن اسلامی دانشجویان در صحن دانشکده محل تحصیل من و شما، و شکست های پی در پی انتخابات نظیر ریاست جمهوری، مجلس، شورای شهر باعث شد عرصه سیاست را پادگانی، فرهنگ را سرهنگی و مقابله با فکر و اندیشه را به دادگاه و افراد احساساتی شیفته دگرآزاری بسپرند. تنها آخرین شاهکار اصول گرایی را خاطر نشان می کنم که در اقدامی کم نظیر در تاریخ، ریاست جمهور اسبق چنان ممنوع شد. ایا این اقدام شرم آور می تواند از جریانی سر بزند که دارای کمترین اعتماد به نفس و ذره ای منطق قابل قبول باشد؟ روزی را به نظر اورید که به دور از قدرت امروز بخواهید اینگونه اعمال را دستکم برای فرزندان خود توجیه کنید. در حیرتم که چه دلایلی خواهید آورد.
ایا میدانید در زمان وزارت شما برخی از پزشکان صرفاً به علت دگر اندیشی از اشتغال به حرفه طبا بت حتی در مناطق دور افتاده نیز محروم شدند تا فشار معیشت و زندگی انان را به زانو در آورد و به راه "راست " هدایت شوند.
براستی کاش شما که قسمت عمده نامه تان در باب فضائل امام جمعه شیراز است در این اتفاق اخیر، روشن می نمودید آیا پاسخ قلمی به مخالف، قبیح تر است یا اقدام به آزار، اذیت و حتی جرح و ضرب مخالف، که به اشکال مختلف می کوشید موضوع را کوچک و کم اهمیت جلوه دهید. اگر واقعاً کلام امام خمینی (ره) هنگام نصب امام جمعه حجت بلا منازع در باب علو شأن ایشان است، چگونه شورای نگهبان به خود اجازه می دهد تعداد معتنا بهی از اشخاص که بارها و کراراً مورد لطف صریح و کتبی امام (ره) قرار گرفته اند را با یک حرکت قلم از حق طبیعی کاندیداتوری محروم نماید. کارنامه شما و دوستانتان در شورای نگهبان مملو از اسامی رزمندگان، خانواده شهداء و جانبازانی است که با توسل به بند" عدم اعتقاد به اسلام" رد صلاحیت شده اند. خرما خوردن و منع خرما!
بماند که آنچه از سیره علوی آموخته ایم اینست که همه شهروندان اعم از دارا و ندار، کارگر و والی و رعیت، حتی دیندار و بی دین دارای حقوق برابرند و امام جمعه بودن یا نبودن هیچ تفاوتی در حقوق انان ایجاد نمی کند. چنانچه مولا در محکمه حاضر می شد و در نهایت حکم به نفع او صادر نمی گشت و ان بزرگوار هیچگاه نامی از عصمت، امامت و خلافت خود در میان نیاورد و به ان متوسل نشد. هیهات که از ان آموزه ها چنان دور شده ایم، که گویا داستان هایی ایست که فقط در کتاب ها سراغش را می توان گرفت.
برادر عزیز
پوستین وارونه پوشاندن با شیوه اهل بیت تفاوت اساسی دارد. چنان که تفاوت فراوانی میان جملات شما مبنی بر "لغو سخنرانی توسط شورای تأمین استان" با واقعیت "نامه ای توسط معاونت سیاسی و انتظامی فرمانداری شیراز" است. یا در جای دیگر تهدید به لشکرکشی خیابانی از سوی آقای مطهری را عنوان کردید در حالی که جمله ایشان " اگر مایل به زور آزمایی اجتماعی هستید مخالفان این داعشی های وطنی را آزاد بگذارید تا ببیند چه برسر این اراذل می اورند" است. جالب آنکه نقد صریح و پاسخگوئی به امام جمعه را " توهین " و " هتاکی " نامیده اید. گمان نمی کنم برای هیچ امام جمعه و جماعتی مقام عصمت قائل باشید. متاسفانه شان و شئونات سازی های جعلی یکی از عوامل مهمی است که وضعیت کنونی را بر ما رقم زده است. این رویه البته در رفتار و گفتار شما سابقه ی دیرینه دارد چنان که در قتل فرزند دکتر روح الامینی، بدون ذکر نامی از ضرب و جرح و فک خرد شده ان جوان مظلوم سعی کردید مرگ را به "بیماری مننژیت" تقلیل دهید. بر سر دو راهی انتخاب های سخت، حفظ شرافت کسوت پزشکی بر تمامی مصلحت های ساختگی دیگر اولویت دارد. خداوند را شکرگزارم که سردار احمدی مقدم با مسوولیت پذیری از بی توجهی خویش عذرخواهی نمود و.. روز حساب دهی نزدیک است.
برادر گرامی
اقدام رییس دانشگاه در برگزاری سخنرانی، دفاع از استقلال دانشگاه است و انتظار می رود شما که خود در کسوت استاد دانشگاه هستید از این عملکرد شجاعانه برخود ببالید نه آن که انتظار داشته باشید رییس دانشگاه شیراز، صرفاً توصیه ی یک مقام درجه ی دوم انتظامی- امنیتی را بپذیرد، یادتان باشد به همت انجمن اسلامی دانشجویان بیش از ۴۰ سال پیش در اوج حکومت ستم شاهی و دست اندازی ساواک، استاد شهید مطهری در دانشگاه شیراز سلسله سخنرانی برگزار کرد. روسای دانشگاه، اجازه نمی دادند حرمت دانشگاه و آزادی بیان خدشه دار شود. طرفه آنکه ریاست وقت دانشگاه طی سخنرانی استاد به عنوان مستمع در تمام مدت حضور داشت و پس از سخنرانی تا پای اتومبیل، ایشان را بدرقه کرد و درب اتومبیل را شخصاً برای استاد باز کرد.
اگر شیراز و دانشگاه شیراز مفتخر به پرچم داری آزادی بیان و آزاد اندیشی است از یک سو ناشی از تلاش تشکل های مستقل دانشجویی نظیر انجمن فرهنگ و سیاست و از سوی دیگر در اقلیت بودن تفکری ایست که تا سال ۸۴، امکان مقابله اش با آزادی گفتگو محدود بود. تا آن زمان حملات معدودی رخ داده بود که از آن جمله هجمه به سخنرانی حجت الاسلام سید هادی خامنه ای توسط اعضای تشکلی که شما عضو برجسته ی آن بودید، را می توان نام برد. متاسفانه اما در سال های اخیر این جریان یکه تاز عرصه ی سیاست در استان فارس شده است چنان که مسوولین استانی هم مرعوب آنان شده اند.
به راستی اگر اعتقاد دارید این رفتارها ارتباطی به جریان منصوب به امام جمعه ندارد و نگران سوء استفاده غربیان می باشید و چنین رفتاری را دور از شان شیرازیان عزیز می دانید، اعلام فرمایید که خواستار محاکمه ی علنی همه ی کسانی هستید که در وقایع اخیر و از جمله در لشکرکشی به مسجد اتشیها (قبا) حدود قانون را زیر پا گذاشته اند.
البنه برادر محترم
نمی دانم چرا هنگام افشای فسادهای هول برانگیز با ارقام محیرالعقول در دولت محمود احمدی نژاد، دولتی که عهده دار وزارت در آن بودید، نه خون شما و نه خون جوانان احساساتی به جوش نیامد، رگ گردنی برجسته نشد و اطلاعیه ای از سر غیرت به رویت کسی نرسید؟ اما پاسخ آقای مطهری به امام جمعه ی شیراز و یا سخنرانی ایشان در باب آزادی در اسلام خون را در رگ ها به جوش آورد. من بعید می دانم حتی در برداشت طالبانی و داعشی از اسلام، مفاد سخنرانی آقای دکتر مطهری بیشتر از این فسادهای کلان و نجومی به اسلام و کشور ضربه بزند.
انتظار داریم برای مقابله با خشونت ورزان و افراط گرایان این بار نه چون سالهای جنگ تحمیلی در پشت جبهه، بلکه چون اصلاح طلبان شهید و زنده در صف مقدم، مقابل کسانی بایستید که به نام دین تیشه بر ریشه ی اعتقادات زده، بر سر شاخ بن می برند.
متاسفانه امروز از عرش به فرش رسیده ایم. از آزاد اندیشی و فرهنگ گفتگوی ائمه اطهار با زندیقان و خدا ناپرستان به جایی رسیده ایم که برای امکان یا امتناع نقد یک امام جمعه نیازمند اقامه ی برهان هستیم. فاین تذهبون.
آرزومندم که بتوانیم با تاسی از سنت اهل بیت، فرهنگ گفتگو را پاس بداریم و همگان با هر گرایشی پاسدار فضای آزاد نه برای دوستانمان که برای مخالفین فکرمان باشیم. روزگاری می توانیم به خود ببالیم که در مقابل حق کشی و ظلم بر مخالف مان سکوت نکنیم.
با ارزوی خیر و برکت در سال جدید
رضا یوسفیان
منبع: پایگاه خبری انصاف
کد مطلب: 5825
آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/news/5825/نامه-دکتر-رضا-یوسفیان-باقری-لنکرانی