1- حربه دشمن در خاموش ساختن نشانه های خداوند و سپر دفاعی مقابل آن در جهانی زندگی می کنیم که موجی عظیم برای محو آثار و نشانه های قدرت الهی از سوی لشکریان شیطان مدت ها است که به راه افتاده است.
این موج همه اقشار جوامع بشری در اقصی نقاط جهان را هدف قرار داده و سعی دارد که هر نشانه و قدرتی که به نحوی قدرت الهی را نشان می دهد، را در صورتی که بتواند نابود کند و اگر زورش نرسد به حربه انحراف و گمراهی و کفر آن بپردازد.
به عنوان مثال به برنامه های مستندی که از سوی شبکه های سکولار و ماهواره ای پخش می شوند دقت کنید، تمامی قدرت نظم خلقت جهانی را به سمت قوانین طبیعی و واژه بی معنی مادر طبیعت سوق می دهند، از دیگر اقدامات آنان منفک کردن فرامین الهی انبیاء از منبع وحی و ایجاد تفکر قائم به نفس بودن اقدامات ایشان است. ایجاد انسان های سکولار و افزایش تفکر بی دینی در دنیا بی شک منجر به آن می شود که ظرف ایمان انسان ها خالی گردد و سپس این قدرت ها می توانند این ظرف را با هر اعتقادی و به هر شکل که خود دوست می دارند پر کنند.
تمسخر پیامبران الهی آن هم به نام آزادی بیان، زیر سؤال بردن معجزات الهی، ایجاد شک و تردید در اصل تاریخ نگاری دینی و تدوین متون متعدد که بهترین عنوان برای آن ها همان "آیات شیطانی" است، همه و همه در این راستا است.
«يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ - (کافران) مىخواهند نور(حقایق) الهى را با دهان (رسانه های) خویش خاموش کنند و حال آنکه خداوند کمال بخش نور خویش است، ولو آنکه کافران ناخوش داشته باشند.»[ سوره مبارک صف آیه ۸]
در مقابل این حمله همه جانبه و نرم آنچه که به عنوان سپر دفاعی در خط مقدم این جنگ نقش بازی می کند، اعتقادات آمیخته به رسوم هر ملتی است که از کودکی و در زمانی که روح انسان پاک است و حقایق به فطرش نزدیک تر، بر قلب و ذهن وی نقش بسته است. این اعتقادات وقتی به رسوم ملی یک کشور تبدیل می شوند، دیگر به این سادگی توسط قدرت های شیطانی از بین نخواهند رفت. در واقع یکی از اقدامات مهم یک حکومت دینی تبدیل اعتقادات دینی به رسوم ملی است.
این اقدام باعث ایجاد آیین های دینی- ملی در نسل های مختلف و در اعصار متمادی خواهد شد. در جهان پر تخاصم کنونی، جمهوری اسلامی ایران لازم دارد؛ لایه های دفاع فرهنگ ملی-دینی خود را در برابر تهاجمات فرهنگی دشمنان ایجاد کند. یک مثال موفق از این دست، آیین عزاداری سالار شهیدان و اصحاب و اولاد مظلومش است. که علی رغم تلاش بی وقفه ی یزیدیان زمان برای خاموش کردن یاد و نام حسین (ع)، این نام و این راه هر روز روشن تر از دیروز در قلب انسان های جهان پرتو می افکند و بی شک تبدیل شدن عزاداری یک واقعه به مراسم عزای حسینی در محرم و صفر به قول معمار کبیر انقلاب (ره) باعث زنده نگهداشتن اسلام شده است.
۲- همه آیین ها ریشه الهی و دینی دارند
اعتقادی وجود دارد که در کره خاکی هیچ آیینی به وجود نیامده است مگر آنکه ریشه آن به آیین دینی و الهی منتهی شود. به عبارتی همه ی آیین های تاریخ بشری ریشه در آیین پرستش خداوند و یا تقدیس معجزات و نشانه های الهی دارد. نمازهای اعیاد فطر و قربان و جمعه و مناسک حج در دین مبین اسلام؛ کریسمس ، عید پاک، جشن عروج، در دین مسیح؛ پسح (فطیر) ، حَنوکا و سوکوت در دین یهود؛ تماماً آیین ها و مراسمی هستند که ریشه الهی دارند.
اگر این اعتقاد را بپذیریم آنگاه می توان به رسوم مختلفی که در جهان در حال برپایی است نگاه متفاوتی داشت. در این حالت با نگاهی زیرکانه و اقدامی شایسته می توان بسیاری از رسوم و به خصوص رسوم ملی را علیه دسیسه های دشمنان بکار برد.
۳- زردشت پیامبر تبلیغی حضرت ابراهیم (ع)
بسیاری از ۱۲۴هزار پیامبری که نامشان در قرآن نیامده است، مبلغ پیامبران صاحب شریعت بوده اند. این که به راستی چند پیامبر مصداق آیه شریفه ۳۵ سوره مبارک احقاف هستند را فقط خدا می داند ولی قول غالب و بر اساس اعتقاد شیعه و بر پایه حدیث امام صادق (ع) ؛ پیامبران اولوا العزم پنج نفر هستند: نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد که درود خدا بر او و خاندانش و تمام انبیاء باد.
در سوره مبارک حج آیه ۱۷، حق تعالی می فرماید:
«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ الصَّابِئينَ وَ النَّصاري وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذينَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ شَهيدٌ - البته بین اهل ایمان و یهود و صابئان و نصاری و مجوس، و آنانکه به خدا شرک آوردند محققاً روز قیامت میان آن ها خدا جدائی افکند که او بر احوال همه ی موجودات عالم (بصیر) و گواه است.»
بر این اساس انسان های یکتا پرست به پنج دسته تقسیم می شوند. اهل ایمان که همان پیروان راستین حضرت محمد (ص) هستند که به قرآن مبین ایمان آورده اند. تکلیف اهل یهود و نصاری و دینشان نیز روشن است و اما دو گروه دیگر، یعنی صابئان و مجوس؛ بنده ضمن احترام به نظر تمامی مفسران قرآنی و با اعتراف به این موضوع که همه نظریات مفسران را نخوانده ام بر این باور قرار دارم که وجود این پنج گروه در این آیه بی حکمت نیست و این پنج گروه همان پیروان پیامبران اولوا العزم هستند.
لذا می توان نتیجه گرفت که دو گروه صابئان و مجوس پیروان حضرت نوح (ع) و حضرت ابراهیم (ع) و یا پیروان مبلغ شریعت آنان هستند.
در ادامه در خصوص حضرت ابراهیم (ع) و زرتشت اندکی مقایسه انجام شده است.
- بسیاری از متون دینی مقصود از کلمه مجوس در آیه ۱۷ سوره مبارکه حج را پیروان دین زرتشت دانسته اند و بر اساس استدلالی که در قسمت ۳ بیان شد، مجوسیان از پیروان دین حضرت ابراهیم (ع) یا حضرت نوح (ع) بوده اند.
- موقعیت جغرافیایی شریعت حضرت ابراهیم (ع) در نزدیکی ایران و در عراق کنونی و در شهر بابل بوده است و پیروان اولیه زرتشت در شرق و شمال این ناحیه قرار داشتند.
- از نظر زمانی علی رغم اختلافاتی که بین مورخین است یک امر مسجل است و آن اینکه زرتشت بعد از ابراهیم به رسالت رسیده است.
- در برخی از متون تاریخی صاحب اوستا را "براهام زرتشت" خوانده اند. و شباهت براهام با ابراهیم بسیار زیاد است.
- علاء الدین منصور در کتاب "ابراهیم و زرتشت" بیان کرده: بعد از سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) مردم او را "آذردُشت" یعنی کسی که آتش او را دوست می دارد و نمی سوزاند، لقب نهادند. شباهت کلمه (آ)ذردُشت و زرتشت نیز در خور توجه است.
- در دیوان لسان الغیب، حافظ شیرازی غزل وجود دارد که به قصص انبیاء می پردازد، مطلع این غزل چنین است:
«کنون که در چمن آمد گل از عدم بوجود . . . بنفشه در قدم او نهاد سر بسجود »
که اشاره به خلقت حضرت آدم و سجده ملائک بر او است. در ادامه حافظ اسامی مختلفی از پیامبران و یا القاب آنان مانند محمود، مسعود، عیسی، سلیمان، داوود، و همچنین اقوام مختلف معاصر پیامبران الهی و دشمنان آنان را به رشته تحریر در آورده است. در این بین نام پیامبر اولوا العزم حضرت ابراهیم (ع) خالی است در حالی که نام دشمن او یعنی نمرود آورده شده است. نام نمرود درست در مصرعی آمده است که مقابل با دین زرتشت قرار داده شده است:
«بباغ تازه کن آیین دین زردشتی ..... کنون که لاله برافروخت آتش نمرود»
جالب تر آن است که از ابتدا تا انتهای دیوان حافظ فقط همین یکبار نامی از نمرود و زردشت رفته است و آن هم عجیب که در مقابل هم قرارشان داده است.
باری به هر جهت اگرچه تمام شواهد و نشانه های فوق دل و ذهن را به این سمت سوق می دهد که حضرت زرتشت همان حضرت ابراهیم (ع) بوده است لیکن دلایل به آن اندازه کافی نیست که بتوان همچین ادعای داشت و تنها می توان ادعا نمود که زرتشت اول مبلغ دین حضرت ابراهیم در منطقه شرق بین النهرین بوده است و آتش مظهر تجلی قدرت الهی که نمرود را رسوا ساخت و دوست خدا را نسوزاند در بین این قوم گرامی داشته شد.
۴- چهارشنبه سوری و زنده نگه داشتن نور الهی
شواهد تاریخی بیان گر آن است که زمان به آتش افکندن حضرت ابراهیم(ع) اواخر فصل زمستان بوده است. از طرفی در آن زمان بین ساکنین شرق و غرب بین النهرین نزاع و کشمکش بوده است. بعد از آنکه شعله های آتش افروخته نمرود، حضرت ابراهیم(ع) را نسوزاند و خبر این اعجاز پخش شد مردمان شرقی با افروختن آتش به جنگ روانی علیه بابلیان بت پرست دست زدند.
با جمع بندی مطالب ارائه شده به نظر می رسد به همین دلیل ایرانیان آخرین شب چهارشنبه سال را با برپایی آتش از زمان های قدیم جشن می گرفته اند. این که در مراسم کهن چهارشنبه آخر سال مردم از روی آتش می پرند و یا به تعبیری خود را از درون آتش عبور می دهند، می تواند به این دلیل باشد که دوست می داشتند و یا که هنوز هم دوست می دارند که خود را همانند حضرت ابراهیم (ع) دوست خدا نشان دهند و مباهات کنند که آتش آنان را نیز نمی سوزاند و حتی شیوه آیین جمع آوری بوته و هیزم از صحرا که قدیم در چهارشنبه سوری مرسوم بوده است، به حال و هوای داستان نمرود و ابراهیم بیشتر شبیه است.
بعداً آتش در دین و آیین زرتشتی قداست ویژه یافت و آتش کده ها در ایران باستان به منظور زنده نگه داشتن یاد و خاطر این اعجاز ساخته شد. و حتی پس از ورود دین مبین اسلام به ایران و علی رغم تغییر دین اکثریت غالب جامعه و تغییر حکومت های مختلف هنوز چهارشنبه سوری به عنوان یک مراسم در بین مردم ایران هر ساله برگزار می شود. مراسمی که ریشه آن به یکی از معجزات بزرگ الهی برمی گردد و درکنار اعیاد دینی بزرگی همچون عید قربان، کریسمس، پسح (فطیر) می بایست قرار گیرد.
۵- افسردگی و کمبود مراسم نشاط در ایران
از نظر جامعه شناختی ما مردمان ایران اسلامی از نشاط اجتماعی کمی برخوردار هستیم و یکی از علل آن عدم وجود مراکز ارزان و مطابق آداب و سنن اسلامی- ایرانی به منظور تخلیه انرژی های انباشته و احساسات فرو خورده است. وجود مراسمی مانند چهارشنبه سوری، به شرط آنکه به درستی هدایت و مدیریت شود، برای جامعه ایران لازم و ضروری است.
۶- نقش نیروی انتظامی
عدم توجه نیروی محترم انتظامی و برادران غیور بسیجی به نکته ای که در بند۵ بیان شد منجر به چند اتفاق نامیمون می شود:
- حضور فعال نیروی انتظامی و برادران بسیجی باعث افزایش استرس مردم در حال جشن می شود. ترکیب استرس با انرژی های انباشته و احساسات فرو خورده منجر به پایین آمدن آستانه تحمل مردمی می شود. که خود بالقوه منجر به درگیری های خواسته و ناخواسته خواهد شد؛ چه برسد به آنکه تریبون های وابسته به نهادهای ضد نظام و عناصر وابسته دلاری و یا فکری آن ها به دنبال ایجاد همین درگیری های پراکنده خیابانی هستند.
- افزایش اقتدار و نشان دادن مشت آهنین منجر به رفتن مردم به بالای پشت بام ها، پارکینگ مجتمع ها و درون خانه ها می شود، و دیگر کنترل شئونات اسلامی در این مراکز خصوصی به سادگی میسر نیست و حتی مفسده های متعددی برای جوانان و نوجوانان عزیز کشور در این شرایط متصور است. به واقع تبدیل یک جشن ملی و آیین دینی به مهمانی های پشت بامی و زیرزمینی مطلوب دشمن است. مهمانی هایی که در آن دیگر از نشانه اعجاز الهی خبری نیست و برعکس بساط جشن شیطانی مهیا است.
- اختلاف و شکاف بین گروهی از مردم (حتی اگر اقلیتی) و پلیس، اتفاق بدی است که منجر به عدم اعتماد عمومی به نقش پلیس در امنیت کشور خواهد شد.
مطالب فوق برای نیروی انتظامی جدید نیست ولی ذکر آن نیز تاکید بر اهمیت موضوع دارد. در واقع نیروی انتظامی می بایست در این مراسم همچون همیشه امنیت عمومی مردم را اولویت خود قرار دهد و توان خود را در مدیریت اجرای مناسب مراسم و مقابله با اراذل و اوباش و افراد مشکوک متمرکز نماید.
۷- جمع بندی
قرن ها است که در شب چهارشنبه آخر سال آتشی افروخته می شود. شواهدی وجود دارد که بر اساس آن می توان ادعا داشت که این آتش سمبل و نشانی است از قدرت الهی وقتی که حضرت ابراهیم(ع) را نسوزاند و مردمان خدا دوست این معجزه را به شکل مراسم چهارشنبه سوری گرامی می دارند.
منبع : الف