: استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به روایتی از امام زمان(عج) که الگوی خود را حضرت زهرا(س) معرفی میکند، گفت: وقتی یک انسان کامل، الگوی خود را فاطمه الزهرا(س) معرفی میکند، یعنی کلاس تربیتی ایشان تا روز قیامت برقرار است.
حجتالاسلام فروغی در گفتوگو با فارس:
کلاس تربیتی حضرت زهرا(س) تا روز قیامت برپاست
15 بهمن 1393 ساعت 19:33
: استاد اخلاق حوزه علمیه قم با اشاره به روایتی از امام زمان(عج) که الگوی خود را حضرت زهرا(س) معرفی میکند، گفت: وقتی یک انسان کامل، الگوی خود را فاطمه الزهرا(س) معرفی میکند، یعنی کلاس تربیتی ایشان تا روز قیامت برقرار است.
حجتالاسلام والمسلمین علی فروغی از اساتید فقه، اصول و اخلاق حوزه علمیه قم، شاگرد برجسته مرحوم آیتالله شیخ علی سعادتپرور(پهلوانی) و امام جمعه موقت اردبیل است. به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه الزهرا سلامالله علیها و روز زن و مادر، گفتوگوی مشروحی با وی انجام دادهایم كه در پی میآید.
* برنامه اسلام برای تربیت و رشد انسان چیست؟
ـ نگرش اسلام به تربیت مؤمن از دو راه است. یعنی اسلام از دو راه وارد مقوله تربیت شده است.
یكی؛ از راه بیان و تئوری پردازی است. یعنی میگوید چه چیزهایی از عوامل صعود و رشد انسان است و چه چیزهایی از عوامل سقوط انسان است، به عبارت دیگر عوامل و اسباب رحمت خداوند تبارك و تعالی كدامند و موانع رسیدن رحمت ربوبی چیست؟
قرآن كریم بوسیله آیات مختلف، بیانات گوناگونی در این زمینه دارد، از راه عقل و استدلال تا راه موعظه، قصه، مثال و ... تا اینكه انسان به تكامل روحی خود برسد.
* چند عامل در ساختار شخصیت انسان دخیل است؟
ـ به طور كلی، سه عامل در ساختار شخصیت انسان دخیل است: اول؛ عقیده و ایمان، دوم؛ اخلاق و سوم؛ عمل و رفتار. از این رو قرآن كریم درباره مسائل ایمان، توحید را ارائه داده، درباره مسائل اخلاقی، زیبایهای اخلاقی را ارائه كرده و فرموده: رذایل اخلاقی را كه ریشه های گناهان در انسان است از بین ببرید و خود را از آنها تطهیر كنید و از بُعد رفتار، عمل صالح را مطرح فرموده است.
این سه بخش، انسان را آن گونه كه خدای متعال میخواهد میسازد و تربیت میدهد. اگر انسان بخواهد عبد صالح خدا شود یعنی بخواهد عبدی شود كه محبوب خداست، باید در حوزه عقیده، اخلاق و رفتار كار كند و هر سه بُعد را مواظبت نماید.
* فرمودید اسلام از دو راه وارد مقوله تربیت شده است، راه دوم چیست؟
ـ دومین راهی كه قرآن كریم برای مساله تربیت مطرح كرده، ارائه اسوه و الگو است.
یعنی قرآن كریم علاوه بر اینكه تئوری پردازی كرده، الگو نیز معرفی كرده است. مانند اینكه یك بار كتاب داستان میخوانیم و یك بار فیلم همان داستان را میبینیم.
قرآن كریم، داستان زندگی انسان و اینكه از كجا به كجا میتواند صعود كند و چه عواملی باعث سقوطش میشود را بیان كرده و همچنین اینها را در قالب قهرمانانی در عالم هستی پیاده كرده است و در همین راستاست كه انسانهایی كه در صحنه آفرینش، قهرمان توحید و كمالات معنوی و اعمال صالح هستند به ما معرفی شدهاند.
به عبارت دیگر، آنچه را كه قرآن كریم فرموده صرف تئوری نیست بلكه در افرادی پیاده شده و به عنوان الگو معرفی شده است.
به عنوان نمونه، خداوند تبارك و تعالی پیامبر اعظم (ص) را به عنوان اسوه برای ما معرفی میكند و میفرماید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثیرا»؛ مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیكویى است، براى آنها كه امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مىكنند. (احزاب/21)
یا ابراهیم (ص) را الگو معرفی میكند و میفرماید: «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَه»؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و كسانى كه با او بودند وجود دارد. (ممتحنه/4)
در كنار آن از افراد عادی كه پیامبر نبودند نیز نام میبرد و میفرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِكْمَة»؛ ما به لقمان حكمت دادیم. (لقمان/12)
لقمان، یك فرد عادی بود كه در روایات داریم حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) پای منبر لقمان میآمدند و مینشستند.
ببینید پیامبر الهی، پای منبر یك فرد عادی مینشست البته فردی بود كه به درجهای از معرفت و كمال رسیده بود كه خداوند در قرآن از او نام میبرد.
اینها الگوهایی است كه ما باید برای ساختن شخصیت خود از آنها درس بگیریم.
* قرآن كریم از برخی زنها نیز یاد كرده است، در این مورد هم توضیح دهید.
ـ بله، قرآن كریم از بعضی از زنها نیز به عنوان الگو یاد كرده است.
در مورد زن فرعون فرمود: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن»؛ و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است. (تحریم/11)
جالب اینكه خداوند متعال نفرموده كه آسیه را تنها برای زنان مثال زدیم بلكه برای تمامی افرادی كه ایمان آوردهاند، آسیه را مثال زده است.
درباره مریم میفرماید: «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمین»؛ و (به یاد آورید) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (آل عمران/42)
به هر حال خداوند متعال، انسانهایی را مثال می زند كه در همین عالم ماده و با داشتن قوای مادی و خصلتهای طبیعی و با وجود همه مشكلات و سختی ها به درجه بالای رشد و كمال رسیدهاند تا به ما بفهماند اینها با وجود امیال طبیعی و مادی و با وجود مشكلات و سختی های بسیار به درجات بالا رسیدهاند.
پس قرآن ضمن اینكه به بُعد نظری میپردازد، به بُعد عملی هم میپردازد و انسان باید هم از بُعد نظری رشد كند و هم از بُعد عملی.
آنچه از افراد یا از حقایق و عالم بالا گفته می شود انسان فطرتا دوست دارد و می خواهد آنها را در وجود یك شخص، مشاهده كند لذا قرآن كریم برای شهود این حقایق، انبیا را معرفی كرده و عده ای از اولیا هم بعنوان مثل بیان شدهاند.
* درباره شخصیت حضرت زهرا (س) و الگو بودن ایشان بفرمایید.
ـ از پیامبر اسلام (ص) روایت معروفی نقل شده كه میفرماید: از زنها چهار نفر جزو كملین در عالم هستند؛ مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه. (سلام الله علیهن)
برای رشد ایمان افراد جامعه اعم از مرد و زن، باید به ابعاد شخصیت فاطمه زهرا (س) توجه داشته باشیم و آنها را تا جایی كه ممكن است در وجود خود پیاده كنیم.
ضمن اینكه هر كس بخواهد رشد كند و به مراتب بالای معنوی برسد باید ببیند چه عواملی سبب شده تا فاطمه زهرا سلام الله علیها شخصیت ممتازی باشد، چه عواملی باعث شده الگو باشد، این عوامل را بشناسد و در وجود خود پیاده كند تا شبیه حضرت فاطمه سلام الله علیها شود.
قاعده معروفی است كه «السنخیة علة الانضمام» یعنی دو شیء، وقتی كنار هم قرار میگیرند كه با هم سنخیت داشته باشند. ما باید بدانیم چه چیز باعث میشود با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سنخیت پیدا كنیم تا بتوانیم با او باشیم.
ما به اندازهای كه سنخیت و ظرفیت پیدا میكنیم، میتوانیم از حضرت فاطمه (س) در نوع رفتار با همسر، در نوع رفتار با فرزندان، در نوع رفتار با پدر، در نوع رفتار با جامعه، در مسائل سیاسی و ... الگو بگیریم و از ایمان و اخلاق و رفتار فاطمه بهره ببریم.
* چگونه میتوانیم با حضرت زهرا (س) سنخیت پیدا كنیم ؟
ـ در روایتهای متعددی آمده كه «انّ أمرنا صعب مستصعب لا یحتمله إلّا ملك مقرّب، او نبیّ مرسل، أو عبد مؤمن امتحن اللّه قلبه للایمان» خیلی روایت عجیبی است كه در كلمات امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه نیز آمده است و عبارتهای گوناگون دارد. به همین مضمون عبارتهای «ان حدیثنا ...» و «ان اقامة ولایتنا ...» نیز وارد شده است.
یعنی كار ما، امر ما، ولایت ما، حدیث ما بسیار پیچیده و دشوار است، و آن را فقط ملك مقرب یا نبی مرسل یا بندهای كه خداوند قلبش را با ایمان امتحان كرده میتواند حمل كند.
یعنی هر كسی نمیتواند به آن نزدیك شود، ظرفیت خاص میخواهد و این ظرفیت خاص را ملك مقرب دارد، جبرئیل امین دارد، میكائیل دارد، نبی مرسل مانند ابراهیم (ع)، موسی (ع)، عیسی (ع) دارند و بنده ای كه خداوند قلب او را برای ایمان امتحان كرده است.
بنابراین، ایمان است كه سنخیت و ظرفیت میآورد. هر چه ما در مراتب ایمان رشد كنیم و ظرفیتمان بالاتر رود شخصیت ما بیشتر شبیه صاحبان كمال میشود و در نتیجه بهتر میتوانیم از آنها الگو بگیریم و آنها در وجود ما بیشتر تجلی میكنند.
خداوند در قرآن كریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ...»؛ اى كسانى كه ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید... . (نساء/136)
چگونه فردی كه ایمان آورده، دوباره ایمان بیاورد؟ پاسخش این است كه ایمان مراتب دارد، یقین مراتب دارد، باید در مراتب ایمان و یقین پیش رفت و روز به روز ایمان را قوی تر كرد تا به كمالات بیشتر نائل شد.
* چگونه ایمان را تقویت كنیم؟
ـ این بحث به طهارت باز میگردد، به طهارت نفس انسان مربوط میشود و واقعیت این است كه با علوم ظاهری نمیشود اینها را تحصیل كرد، علوم ظاهری برای اقناع عقل و ذهن ماست، عقل ما قانع میشود اما وارد شدن به مراتب عالیه ایمان جز با طهارت باطن امكان پذیر نیست. قرآن كریم می فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِیمٌ فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»؛ آن، قرآن كریم است كه در كتاب محفوظى جاى دارد و جز پاكان نمىتوانند به آن دست یابند. (واقعه/77 تا 79)
یعنی حقیقت قرآن قابل مس است اما حریم ممنوعه است مگر اینكه انسان به طهارت نفس برسد. پس هر چه انسان در طهارت پیش می رود مراتب ایمان هم بالاتر می رود تا به اوجش می رسد و همت عارف در سلوك همین است كه قلبش باز شده و توحید را شهود كند. این امور یافتنی است، دانستنی نیست.
امام حسین (ع) در دعای عرفه فرمود: «ما ذا وجد من فقدك و ما الذی فقد من وجدك» یعنی الهی هر كه تو را گم كرده چه چیز را پیدا كرده است! و هر كه تو را پیدا كرده، چه چیز را گم كرده است! سخن از «وجد» به معنی یافتن و پیدا كردن است نه دانستن و آگاهی صرف، و این امر وجدانی است و انسان باید در حقیقت وجود خود به این مطالب برسد.
* چگونه طهارت و پاكی را در خود ایجاد كنیم؟
ـ قرآن كریم میفرماید: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ»؛ و از پلیدى دورى كن. (مدثر/5) از این رو هر چه پلیدی است، (فكر پلید، اخلاق پلید و رفتار پلید) باید از آن اجتناب كرد و این قدم اول است. برخی از علما گفته اند مرحله اول مرحله تروك است یعنی همه اش ترك كردن است.
پس باید با ایمان به خدا از اخلاق رذیله و معصیت دوری كرد. كسی كه می خواهد وارد سیر و سلوك شود راه اول، ایمان و ترك معاصی است، معصیت انسان را ناپاك و نجس می كند و با طهارت نفس نمی سازد.
مراحل بعدی برای كسانی است كه مرحله اول را در خود پیاده كرده اند.
هفت شهر عشق را عطار گشت / ما هنوز اندر خم یك كوچهایم
حضرت امیرالمومنین علی (ع) فرمود: خداوند به پیغمبر ادب آموخت و او را تربیت كرد و پیامبر، مرا تربیت كرد. سپس فرمود: من هم مومنان را تربیت می كنم و كرامت های اخلاقی را برای افرادی ارث می گذارم كه جهت زندگیشان در عالم مشخص باشد، افرادی كه می خواهند در عالم با كرامت زندگی كنند.
مكتب تربیتی اهل بیت علیهم السلام همیشه باز است و مربوط به زمان و مكان خاص نیست. چون انسانهایی مربوط به زمان و مكان خاص هستند كه انسانهای مادی اند، خود را در عالم ماده محبوس كرده اند اما انسانهایی كه ما فوق عالم ماده هستند و صاحبان ولایت تامه الهی می باشند هرگز كهنه نمی شوند و هرگز مكتبشان تعطیل نمی شود، درسشان تعطیل نمیشود.
به همین جهت، درس مكتب فاطمه زهرا (س) تا روز قیامت، دایر است، انسان كامل برای همه زمانها و همه مكانهاست و هیچ اندیشه ای نمی تواند انسانهای كامل را كهنه كرده، آنها را باطل و از صحنه خارج كند.
هر اندیشه بشری كه در عالم وجود دارد، كهنه شدنی است مگر اندیشه و مرام انبیا و اولیا كه همیشه در عالم زنده اند، چون ما فوق عالم هستند لذا باید از اینها الگو بگیریم و همان طوری كه امیر المومنین (ع) فرمود: من مومنان را تربیت میكنم، فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز كه انسان كاملی است برای همه زمانها و مكانها الگوست و دیگران را تربیت می كند.
از این رو در روایات داریم كه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «الگوی من، مادرم فاطمه زهراست.»، یك معصوم و یك انسان كامل میفرماید مادرم زهرا اسوه و الگوی من است، یعنی اسوه ایمان من، اسوه اخلاق من و اسوه عمل من است و این نشانگر جامع بودن فاطمه زهراست.
*درباره شخصیت و مقام حضرت زهرا (س) توضیحی بدهید.
ـ در روایات ما خیلی به شخصیت حضرت زهرا(س) توجه شده است. در حدیثی كه مكرر در كتب شیعی و سنی وارد شده از وجود مبارك پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: فاطمه مادر من است.
چرا پیامبر اینگونه می فرماید؟ چرا فاطمه را مادر خطاب می كند؟
این عبارت، اسرار بسیار پیچیده ای دارد كه به زوایایی از آن اشاره می كنم:
اولا این تعبیر نشان دهنده اوج محبت پیامبر اكرم (ص) به فاطمه (س) است. می دانیم كه پیامبر (ص) دارای بالاترین مرتبه عصمت است و لذا همه افعال و گفتار ایشان در بالاترین سطح باید مورد توجه قرار گیرد.
ثانیا وقتی پیامبر (ص) می فرماید فاطمه (س) مادر من است، از طرف دیگر هم می فرماید: من و علی (ع) پدر این امت هستیم، گویی پیامبر (ص) از فاطمه (س) متولد می شود چرا كه هر كدام از ائمه معصوم كه به دنیا می آیند نفْس و جان پیامبر هستند و نظام تكوین و تشریع (دین) به وسیله اینها محفوظ می ماند.
در روایتی وارد شده كه «اولنا محمد اوسطنا محمد آخرنا محمد و كلنا محمد»
باید به این تعابیر دقت كرد، همه ائمه ما، همه صفاتی را كه پیامبر (ع) دارا بود، دارا بودند و اكنون نیز وجود مقدس امام زمان (عج) جان پیامبر (ص) است و شبیه ترین خلق به اوست.
پس امتداد رسالت پیامبر در عالم و تربیت نفس بشر، وابسته به فاطمه زهراست و او مادر همه عالم است لذا ما باید از این مادر معنوی درس بگیریم و خود را در كلاس درس ایشان وارد كنیم.
گرچه ولادت نسبی محدود است اما ولادت معنوی حد و مرز نمی شناسد، جغرافیا ندارد و محدود به زمان و مكان خاصی نیست، بلكه در هر زمانی می شود از حقیقت فاطمه زهرا (س) متولد شد. ما اگر بخواهیم تحت تربیت امیرالمومنین علی (ع) و فاطمه زهرا (س) قرار بگیریم، فرزند معنوی آنها خواهیم شد.
* در مورد مقام پدر و مادر مخصوصا مادر در اسلام توضیح دهید؟
ـ نگاه دین به خانواده، نگاه مقدسی است. در روایت داریم «النظر الی وجه الوالدین عبادة» نگاه كردن به چهره والدین عبادت است.
انسان به هر چیزی با دید الهی نگاه كند، مقدس می شود، عمل انسان از نوع بینش او سر چشمه می گیرد لذا هر گونه كه انسان به عالم نگاه می كند و هر جور آن را تعبیر و تفسیر می كند عملش هم به همان نحو خواهد بود.
خداوند می فرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ أَنِ اشْكُرْ لی وَ لِوالِدَیْكَ إِلَیَّ الْمَصیرُ»؛ و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كردیم مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل كرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمّل مىشد، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد (آرى به او توصیه كردم) كه براى من و براى پدر و مادرت شكر بجا آور كه بازگشت (همه شما) به سوى من است. (لقمان/14)
خداوند در عین حال كه می فرماید مرا شكر كنید، میفرماید از پدر و مادر خود تشكر كنید یعنی تشكر از پدر و مادر را در كنار تشكر از خود ذكر كرده است و این نشانگر عظمت و حرمت پدر و مادر است.
نكته دیگر كه در آیه وجود دارد این است كه بعد از اینكه فرمود «به انسان درباره پدر و مادرش سفارش كردیم» مادر را ذكر می كند و از او سخن به میان می آورد كه نشان می دهد اهمیت مادر و مقام او خیلی مهمتر است.
در آیه بعد میفرماید: «وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بی ما لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً»؛ و هر گاه آن دو، تلاش كنند كه تو چیزى را شریك من قرار دهى، كه از آن آگاهى ندارى (بلكه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مكن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار كن... . (لقمان/15)
جالب است كه قرآن میفرماید: اگر پدر و مادر تلاش كردند تا به من شرك بورزی از آنها اطاعت مكن اما تا در دنیا هستی با آنان به نیكی رفتار كن، وقتی خداوند می فرماید به پدر و مادر مشرك احترام كن پس باید بفهمیم كه پدر و مادر مومن چه حرمتی بر گردن انسان دارند. اصلا قابل بیان نیست لذا جوانان، خانواده ها و همه مومنین باید توجه كنند كه یكی از اسباب خیر خداوند پدر و مادر است و به خصوص مادر.
در روایات داریم شخصی به خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت گناه كرده ام چه كنم خداوند گناهانم را بیامرزد؟ پیامبر اكرم (ص) فرمود: برو و به پدر و مادرت احترام كن. گفت پدرم از دنیا رفته حضرت فرمود برو و قبرش را زیارت كن، مرد گفت در غربت از دنیا رفته و قبرش معلوم نیست. حضرت فرمود: برو و در بیابان، در جای خلوتی به نیت قبر پدرت، شكل قبری بكش و آنرا زیات كن.
از اینجا اهمیت احترام به پدر و مادر در اسلام مشخص می شود و خدا می داند كه هیچ كس بدون احترام به پدر و مادر به هدایت نمیرسد و درِ رستگاری به رویش باز نمیشود.
روزی حضرت آیتالله بهجت در درس خارج، از یكی از علمای نجف نقل كردند كه عالمی بود كه میگفت بسیار فقیر بودم، شروع كردم برای پدرم پنجاه سال نماز قضا خواندم كه موجب شد درهای رحمت به رویم باز شود، بعد از اتمام، دوباره نیت كردم و دوباره نماز قضا به جای پدر خواندم، دوباره درهای بركت باز شد و برای بار سوم، ثروت بسیاری به من داده شد.
حالا ببینید اگر كسی به مادرش نیكی و احسان كند به چه چیزهایی میرسد چرا كه در مورد مادر بیشتر تاكید شده است. جوانی به محضر پیامبر (ص) رسید و چندین بار سوال كرد یا رسول الله به چه كسی احترام كنم پیامبر سه بار فرمود: به مادرت و بار آخر فرمود: به پدرت.
به هر حال، احترام به پدر و مادر و مخصوصا مادر، حتی پس از وفات آنها سبب باز شدن درهای رحمت می شود و پدر و مادر چه در حیات و چه در ممات، واسطه فیض هستند. نتیجه اینكه به پدر و مادر احترام و نیكی كنید تا درهای رحمت الهی به رویتان باز شود.
کد مطلب: 4762
آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/news/4762/کلاس-تربیتی-حضرت-زهرا-س-روز-قیامت-برپاست