به گزارش حافظ خبر؛ پروین خلیلی، که مردم لبنان او را «ام صدر» میخوانند، دیشب، پنجشنبه در لبنان درگذشت.
پروین خلیلی، دختر شیخ عزیزالله خلیلی، از علمای کازرونی است که در دهه 1330، برای فراگیری دانش دینی پدر، همراه با خانواده، از کازرون به نجف اشرف رفت. سال 1334، سید موسی صدر، جوانی خوشآتیه، خوشاندیش، خوشسیما و خوشطینت که پس از کودتای 28 اَمرداد 1332، از ایران به نجف آمده بود تا دانش دینی خود را پی گیرد، آشنا شد و پس از خواستگار به ازدواج وی درآمد. سید موسی، که از طلبههای پویای جوان سیاسی دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت بود، در این سالها، دست از پویایی سیاسی خود برنداشته بود.
در سال 1337، همراه همسر خود به ایران برگشت و در شهر قم زیست. در این دوره سید موسی به همراهی برخی از دوستان خود همچون ناصر مکارم شیرازی، جعفر سبحانی و علی دوانی کازرونی، نشریه مکتب اسلام را به زیر چاپ برد. موسی صدر همچنین مدیریت یکی از مدرسههای ملی را نیز بر دوش داشت.
پروین و موسی دارای 4 فرزند به نامهای صدرالدین (۱۳۳۵)، حمید (۱۳۳۸)، حوراء (۱۳۴۱) و ملیحه (۱۳۵۰) شدند.
هنوز دو سال نشده بود که پروین، این بار، کوچ بزرگ خود را اغاز کرد. پروین، همراه با سید موسی، راهی لبنان میشد تا وصیت علامه شرفالدین را جامه بپوشند. لبنانی با درگیریها و جنگهای درونی که از این زوج جوان، ابولبنان و ام صدر را ساخت.
پروین، سالهای سختی و دشواری را پیش رو داشت. سالهایی که از او مادر، همسر و مبارزی زینبگونه و ربابگونه ساخت. سالهایی که گاه موسایش، امام میشود و گاه، زیر باران فتنهانگیزیهای دجالان، تا درون خانهاش را میسوزند.
امام موسی صدر در سال ۱۳۴۴ غزلی با عنوان «مهتاب» سرود و آن را به پروین خلیلی (همسرش) تقدیم کرد. نکته این غزل آن است که حروف اول مصرعهای نخست آن نام «پروین خلیلی» و حروف نخست مصرعهای دوم، نام «موسی صدر» را میسازند. غزل در بحر خفیف و دارای توشیح متناسب در دو مصرع، از امام موسی صدر از این قرار است:
پردهای از پرند سیم اندود… ماه بر دوش شام گسترده
روشن و دلکش و خیال انگیز….. وز نسیم شبانه افسرده
و اندر اعماق آشیانه خویش….. سر خود مرغ حق فرو برده
یاد بیداری و تلاش و سخن….. از خیال زمانه بسپرده
نیمی از شام هجر بگذشته….. صحبت غم به جانم آورده
خواب بگریخته ز دیده من….. دامن از اشک چشم پر کرده
لیک با رنج جانگداز فراق….. روح باز از غمش نیازرده
یاد مهر حیات بخش «مه»م….. زنده میدارد این تن مرده
لاله حاوی او چراغ شب است….. نور بر شام هجر بسپرده
یا رب از جور دهر برهانش….. تا که برهاند این سراپرده
بیست سال، ساختن در تنور سوختنهای پیاپی، او را پخته روزگار میکند و اکنون باید پرچم مردش را بر دوش کشد... اکنون پخته شده است و باید جدایی از یارش را در دریای پر تلاطم روزگاران، بر دوش کشد... شهریور ماه 1357 از راه میرسد تا پروین را در آزمونی بزرگتر بیازماید... ناگاه شنیده از ناپدید شدن همسرش میگویند.
پروین، چهل و سه سال را زین پس باید به تنهایی سپری کند تا ام صدر شود و در بلندای جهان، چون ستاره پروین بدرخشد...
او یار، همراه و حامی صبور امام موسی صدر در همهی سالهای فعالیت ایشان در شرایط پیچیده و سختیهای لبنان و جنگ داخلی بود.
بانو خلیلی پس از ربوده شدن امام صدر نیز لبنان را ترک نکرد و همواره چشم به راه آزادی و بازگشت او از این اسارت طولانی بود.
این دختر کازرون، همسر امام موسی صدر و مادر لبنان، پنجشنبه، هشتم مهرماه 1400، پس از 83 سال زندگی، در لبنان برای همیشه چشم از جهان فروبست.