به گزارش
حافظ خبر // یادداشت به قلم دکتر مجتبي اشرافي
در طی سال های تحمیل جنگ هشت ساله از طرف رژیم بعثی عراق به ملت ایران، با توجه به تداوم کارکرد روحیات انقلابی جامعه، تحولات نظام و تأثیرپذیری از عوامل ایدئولوژیکی نظیر مفهوم وجوب جهاد همگانی، فارغ از نوع جنسیت و تمایز قایل شدن میان زنان و مردان هم چنان به عنوان شاخصه های مهم، اصیل و ارزشی ماهیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی برآمده از دل این انقلاب، پررنگ و همه گیر بود.
با وجود تحمیلی بودن شرایط جنگی بر کشور، همچنان تمایل همه آحاد و طبقات اجتماعی، پیر و جوان، زن و مرد و حتی شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی در تبعیت از ولایت فقیه و رهبری کبیر انقلاب اسلامی، برای دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی و مردمی ایران و تمامیت ارضی کشور، علیرغم تضادهای اولیه فکری در رابطه با مدیریت جنگ، به عنوان یک نیروی پیشگیرنده و پس زننده مزدوران بعثی و کند کردن پیشروی آنها و زمین گیر کردنشان نقش اصلی را ایفا کرد.
بنابراین روشن است که جنگ بر کشور تحمیل شده بود و در فرآیند آن عوامل بیرونی فراوانی تأثیر گذار بودند، ولی این نکته هم قابل اثبات است که آحاد ملت با توّجه به واقعیتهای موجود، بر اساس اصل جهاد تدافعی و دفاع مشروع در بیشتر مراحل جنگی، زن و مرد در این دفاع مقدس و جهاد فی سبیل الله مشارکت کرده و در این میان، نقش زنان و حمایت های آنها در لباس رزمندگی اسلام، اگر بیشتر از مردان نبود، کمتر از ایشان هم نبود.
زنان و دختران ایرانی، یا داوطلبانه و در قالب بهورز، پرستار و حتی پزشک و جراح و ... روانه مناطق جنگی می شدند و یا اینکه در قالب حمایت ها و مشارکت های مردمی در پشت جبهه و در کارهای خدماتی همانند آشپزی و تهیه ی مواد غذایی، تعمیرو شستشوی لباس رزمندگان، خیاطی و تهیه ی لباس گرم و حتّی ازدواج با جانبازان و وقف زندگی و عمر خود در خدمت به ایشان و ... مشارکت می جستند.
حمایت های معنوی و احساسی زنان از فرزندان، برادران و همسران رزمنده ی خود، در کنار روحیه ی میهن پرستی، شهادت طلبی و باورهای مذهبی و ایمان رزمندگان، تا اندازه ی زیادی در تقویت روحیه رزمندگان و کاهش استرس، اضطراب و عوارض رفتاری، روحی و روانی جنگ تأثیر گذاشت.
بسیاری دیگر از زنان نیز یا به واسطه ی بومی بودن و زندگی در مناطق جنگی به صورت مستقیم درگیر جنگ بودند؛ زنان و دخترانی که همانند زهرا حسینی، بعدها در حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، خود راوی روایت های زنانه از جنگ شدند. یا مانند مرضیه حدیدچی، لباس رزم بر تن کرده و حتّی به عنوان فرمانده نظامی، دوشادوش رزمندگان مرد، در میدان نبرد و خط مقدم، به مقابله با دشمن متخاصم پرداختند.
از طرفی دیگر، دفاع مقدس هشت ساله، بسیاری از خانواده ها و نهادهای جامعه را درگیر خود کرد و این مشکلات و نیازهای روان شناختی در رابطه با خانواده شهداء، آزادگان و جانبازان و حتی برخی از رزمندگان نیز ادامه یافت و قشر اصلی درگیر این آسیب های پراسترس، زنان و دختران این عزیزان بودند. با وجود این نقش پررنگ و حیاتی، متأسفانه درطی این مدت، منهای تصاویر شهدای بمباران شیمیایی سردشت، حتی یک تصویر و پرتره هم از زنان و دخترانی که در طی هشت سال جنگ تحمیلی به ایران، جان خود را بر سر این پیمان مقدس گذارده بودند، به چشمم نخورده است. البته در صحنه ی فیلم و سریال، همواره شاهد فیلم های زیبا و خوش ساختی هم چون فیلم های سینمایی کیمیا(احمد رضادرویش) و داستان دلدادگی یک پرستار به یک نوزاد بازمانده از بمباران، بوی پیراهن یوسف (ابراهیم حاتمی کیا) و انتظار خواهری برای بازگشت برادرش از اسارت، شیار 143( نرگس آبیار) و داستان انتظار مادری برای دیدار فرزند جاوید الاثرش و ... با محوریت داستان یک زن در بستر وقایع حین و پس از جنگ تحمیلی بوده ایم.
سینما و تلویزیون، می تواند بستر مناسبی را برای ترویج و تبیین ارزش های متعالی انسانی و احیاء نقش تعیین کننده ی زنان این سرزمین در کنار مردانشان، در پاسداری و صیانت از زادبوم و سرزمین کهن ایران، فراهم آورد. اگرچه ضعف در فیلم نامه و تبدیل محتوای مکتوب به تصویر همواره در سینما و تلویزیون ایران به عنوان یک معضل اصلی وجود دارد؛ اما پتانسیل های موجود و الگوهای ابرقهرمانی شیر زنان حاضر در دفاع مقدس و حتی حالات و روحیات حماسه ساز مادران و همسران شهدا، جانبازان و ... می تواند به عنوان یک مبنا و معیار و منبع الهام بخشی برای تولید محتوای آثار فاخر سینمایی و تلویزیونی مورد استفاده و بهره برداری قرار گیرد و امیدواریم که در آینده های نزدیک نیز شاهد تهیه و نمایش این گونه فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی با محوریت ایثار و استقامت مادران و همسران شهدا و بخصوص صبر جمیل این حماسه سازان و انتظار برای دیدار عزیزان جاوید الاثرشان باشیم.