فرض کنید امروز خبرنگاری مستقل، در خیابانهای شیراز راه بیفتد و از مردم سوال کند: آیا نمایندگان این شهر در مجلس شورای اسلامی را میشناسید؟ آیا از عملکرد آنها راضی هستید؟ اصلا اگر آنها را از نزدیک ببینید میشناسید؟ میدانید آنها در طی ۴ سال گذشته چندبار در حوزه انتخابیه خود در کف جامعه و مسجد و پیاده روی خیابان و فلان فرهنگسرا، با مردم عادی دیدار داشتهاند؟
چندنفر از تولیدکنندگان و صنعتگران عمده این استان که برای صدها نفر اشتغال ایجاد کردهاند، برای حل مشکلات واحد تولیدیشان توانستهاند با نمایندگان ارتباط بگیرند و از طریق آنها مشکلاتشان را برطرف کنند؟
از نقش نمایندگان شیراز در پیگیری و حل معضلات عمده استان ازجمله آزادراه شیرازاصفهان ، پتروشیمی های فارس ، اتصال فارس به دریا ، اصلاح مهندسی نقاط پرخطر جادههای فارس که بالاترین میزان مرگ و میر جادهای را برای فارس طی دهههای اخیر به ارمغان آوردهاند اطلاع دارید؟
اطلاع دارید نمایندگان شیراز در طرحهایی مثل طرح اعاداموال نامشروع مسئولان و یا شفافیت آرای نمایندگان و یا دهها طرح کلیدی و فسادزدای دیگر خانه ملت در کجای کارزار ایستادند؟ اصلا اطلاع دارید ۴ نماینده شما در مجلس طی ۴ سال گذشته چه عملکردی داشتهاند؟! پاسخ به این پرسشها را همه نیک میدانند!
اما مساله مهم این روزها، نزدیک شدن به انتخابات اسفندماه است و نمایندگانی که مجددا به رای شیرازیها نیاز دارند تا ۴ سال دیگر به حضورشان در مجلس تداوم ببخشند! در چنین شرایطی است که ناگهان حمله به شیخ علیرضاپناهیان و یا پرداختن به حواشی فوت سحر خدایاری یا همان دخترآبی تبدیل به دغدغههای درجه یک برخی نمایندگان شیراز میشود!
درواقع از امروز تا روز انتخابات، تا دلتان بخواهد برخی نمایندگان شیراز را میتوانید در متن این جنس حواشی در فضای مجازی و رسانهای کشور رصد کنید!
اما اشکال عمده کار اینجاست که کسی باید باشد تا در وسط این معرکه، فریاد بزند پادشاه لخت است! و به برخی نمایندگان محترم بگوید یقهگیریهای سیاسی و پرداختن به این جنس حواشی، جای عملکرد نداشته و پرابهامتان را نمیگیرد!
کسی چه میداند! شاید به همین دلیل است که مردم در هر دور انتخابات، ۸۰ درصد نمایندگان خود در مجلس را عوض میکنند!
به قلم هدایت الله طاهری