به گزارش
حافظ خبر؛ در شصت و نهمین جلسه سندتحول بنیادین آموزش و پرورش در شیراز که توسط استاد بذرافکن ارائه شد، به موارد ذیل پرداخته و درخصوص آن ها بحث و گفتگو صورت گرفت:::
در مبانی نظری سند تحول بنیادین ۱۵٨ بار از خانواده سخن به میان آمده است :
٧۱ بار در فلسفه تربیت رسمی و عمومی
۵۰ بار در رهنامه
٣٧ بار در فلسفه تربیت در ج.ا.ا
چندان که در پیش ذکر شد خانواده متکفل امر تربیت است و ضروری ترین کار والدین تربیت فرزندان است و نسبت به چگونگی انجام این مهم در پیشگاه الهی باید پاسخگو باشند .
یا ایها الذین امنوا قوا انفسکم واهلیکم نارا" وقودها الناس و الحجاره ای کسانی که ایمان آوردید خودتان را و خانواده اتان را از آتش, آتشی که هیزم ان انسانها هستند ..,حفظ کنید.
اگر همه ی ظرفیت های خود راصرف ((چه بایدها )) در مدرسه و حوزه های دیگر نموده و خانواده را رها کنیم خیلی از تلاشهای ما به ثمر نخواهد نشست و یا تغییر قابل توجه و محسوسی را شاهد نخواهیم بود.
حال سوال این است که مدرسه چگونه می تواند والدین را در مسیر تربیت فرزندان همراه سازد چندان که دست در دست یکدیگر با تربیت درست فرزندان این مرز و بوم جامعه صالح را بسازند؟
در جلسات قبل به عنوان پیش نیاز این بحث به نکاتی پرداختیم از جمله اینکه:
چرا گاهی یا در واقع بسیاری مواقع با وجود انتقال دانشها و اطلاعات مفید و سازنده به مخاطبان در عمل تغییر محسوسی در اعمال و رفتار آنان شاهد نیستیم؟
در پاسخ به موارد متعددی پرداختیم از چمله انکه شاید اگاهی هایی که به فردی می رسد برایش معتبر نباشد , اعتمادش را جلب نکند, بین حرف و عمل فرد تضادی را شاهد باشد, آگاهی های رسیده به فرد با اگاهی های دیگری در تقابل قرار گیرد .روش انتقال مطالب, نحوه بیان , زمان و موقعیت اگاهی بخشی مناسب نباشد و یا شاید مشکل در لایه گرایشهای فرد باشد یعنی در برابر گرایش به انجام کاری گرایشهای قوی تر دیگری در نقطه عکس شکل گرفته و مانع انجام کاری مطلوب شود.
چقدر این جمله زیبا و پرمعناست...
معلم قبل ازاینکه به ذهن دانش آموز راه یابد،ابتدا بایدبه قلب او راه یابد , دانش اموز تنها زمانی می تواند خوب فکر کند که ابتدا درست احساس کند.
در برخورد با اولیاهم این مطلب صدق می کند , راه ورود و تاثیرگذاری بر ذهن اولیا ان است که ابتدا دلشان را به دست اوریم
برای رسیدن به مغز باید ازقلب پل بزنیم.
اطلاعات،قبل ازرسیدن به مغز ،ابتدا از قلب ما عبور می کند اگر قلب نپذیرفت ،پس زده می شود .
دو پرسش مهم!
۱_ برای حضور حداکثری اولیا در مدرسه چه کارهایی را بایدانجام دهیم ؟
٢- زمانیکه اولیادر مدرسه حضوریافتند،چگونه می توانیم بر آنها تاثیر حداکثری داشته باشیم؟
برای تاثیرحداکثری براولیای محترم در گام نخست ضروریست به ظرافت های روابط انسانی توجه تام داشته باشیم .
توجه به ظرافت های روابط انسانی، حاشیه مهم تر از متن است و راه ورود به قلب اولیا را هموار می نماید.
در هنگام ورود اولیا به مدرسه و شرکت ایشان در جلسه ی انجمن اولیا ومربیان "آداب مهمان نوازی (پذیرش مطلوب،خوش آمدگویی،تکریم ،آراستگی فضای مدرسه وسالن جلسه،تکریم فرزندان خردسالی که به همراه اولیاء به مدرسه می آیند و...... )را بجا آوریم ،تا احساس کنند عزت وکرامت انها حفظ می شود . این سخن اقا امیرالمومنین را دوباره یاداوری می کنیم که:,ای مردم بدانید و آگاه باشید که قلبهای مردم در بازی دارد و در بسته ای شما از در باز آن وارد شوید. به نظر این راه در ابتدا با روابط انسانی مطلوب گشوده می شود
در این مسیر کوچکترین و جزیی ترین برخوردهای اخلاقی می تواند عمیق ترین و پایدارترین تاثیرات را برجای گذارد.
چه قدر این حدیث زیبا و پرمعناست که:
"اخلاق ،ظرف دین است"
اگر این ظرف زیبا و دلچسب نباشد رغبتی برای بهره گیری از مظروف آن نخواهیم داشت, اگر ظرف ترک داشته باشد اگر آلوده باشد اگر ترد باشد...مظروف برباد خواهد رفت.
به راستی چه قدر در مدارس ما روابط انسانی ازقدرت وقوت لازم برخوردار است؟
خدای متعال به پیامبر رحمت فرمود:
اگر تو تند خو وخشن بودی ،مردم ازاطرافت پراکنده می شدند متاسفانه در مجموع مدارس نمره بالایی در این خصوص ندارند و می طلبد که پیروان مکتب رسول الله که ندای: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق سر می دهد بیش از پیش به برخوردهای ظریف اخلاقی توجه نمایند
یادمان باشد سنگین ترین چیزی که در روز قیامت در ترازوی اعمال انسان گذاشته می شود خوش اخلاقیست.