یادداشت // نجمه اشرفی // حافظ خبر
همانطور که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، هر مفهومی و هر قالبی برای فعالیت هم در جای خودش دلپذیر و لذتبخش است، اما وقتی که از جای خود خارج شود، چنگی به دل نمیزند. حتی اگر آن مفهوم به ارزشمندی اردوی جهادی باشد وقتی قواعد و الزاماتش رعایت نشود اگر نگوییم به ضد خودش تبدیل میشود، در خوشبینانهترین حالت اثر خود را از دست میدهد.
اردوی جهادی در سادهترین تعریف یعنی یک عده داوطلبانه و بدون هیچ چشمداشتی با توان و تخصص خود به قشر هدف در مناطق کم برخوردار خدماترسانی میکنند. بدیهی است که هرمدیر، مسوول یا کارمندی میتواند با شخصیت حقیقی خود به جرگه جهادیها بپیوندد. مثل آنها از کار و تحصیل خود مرخصی بگیرد و بی توقع هجرت کند و در یک جای کم برخوردار در حد توان خود تلاش کند. مثل آنها بخورد و رفت و آمد کند و ... در یک کلام مثل آنها بیقرار باشد. اما وقتی که اردوی جهادی توسط یک اداره هماهنگ شده و برای آن نشست خبری ترتیب داده میشود. ماشین شیک و کولردار و پلاک دولتی سرویس جهادیهای نمادین شود. مکانیابی اردو بدون هیچ اولویتبندی و بر اساس راحتطلبی مسئولین انتخاب شود. کارمندان حاضر حکم اعزام و برگ ماموریت داشته باشند و هزینههای آنچنانی برای اداره در بر داشته باشند، بعد از اردو هم همه سر سفره چرب و شیرین اداره بنشینند، یک کاریکاتور کج و معوج از اردوهای جهادی ارائه شده و این کاریکاتور زمانی مضحکتر میشود که علت وجودی خیلی از اردوهای جهادی حقیقی را باید در کاهلی همین ادارات جستجو کرد.
نهادها و اداراتی که خوشنامی و محبوبیت بچههای جهادی آنها را تطمیع کرده و در هر مناسبتی که دلشان گزارش کار و اخبار خوب میخواهد، برای پرکردن دستهای خالیشان اقدام به برگزاری اردوی جهادی میکنند باید بدانند که بزرگترین جهادشان توجه به وظایف ذاتی خودشان است.
یکی از بخشهای اساسی اردوهای جهادی مطالبه از مسئولان ذیربط است که حل مشکلات مناطق محروم یا توجه به ظرفیتهای مناطق برای محرومیتزدایی در حیطه وظایف آنهاست. طبیعتا چاقو که دسته خودش را نمیبرد. این بخش مهم در اردوهایی که به صورت اداری برنامهریزی میشود چه جایگاهی دارد؟
ضمنا انعکاس خبری اردوهای جهادی امضا دارد! بچههای مخلص جهادی عاشق گمنامیاند، گرچه کارهای بزرگی میکنند اما همیشه خدمات خود را ناچیز شمرده و برای انعکاس خبری اردو بیشتر از ظرفیتها و نیازها و مشکلات منطقه هدف میگویند. اما دم خروس در اردوهای جهادی اداری و بخشنامهای بدجوری توذوق میزند چرا که خدمات ناچیز و نمادین و بعضا نامتناسب با نیاز اصلی مناطق محروم را در بوق و کرنا میکنند تا روی خیلی از ضعفهای عملکرد خود را بپوشانند.
یکی باید فریاد کند که پادشاه لخت است
چنین گزارشکارهایی لایق تحسین نیستند، انتظار میرود مقامهای بالادست که گزارشها به دستشان میرسد و البته رسانهها بیتفاوت از کنار این کاریکاتورها نگذرند و هرکس با این کاریکاتورها مواجه شد، داستان لباس پادشاه را بیاد بیاورد و بدون هیچ هراسی فریاد کند که پادشاه لخت است.
باید نشان داد که قشر هدف اردوهای جهادی و مخاطبان اخبار و گزارشکارهای توخالی ذی شعور هستند بنابراین خیال خامی است که بعضی فکر کنند یک اردوی نمادین با خدمات مقطعی میتواند کمکاریهای یک یا چند ساله را تطهیر کند.
به بعضی ادارات باید صراحتا گفت اردوهای جهادی را به اهلش بسپارید، شما با خلق این کاریکاتورهای بخشنامهای تنها عرض خود میبرید و زحمت مضاعف برای جهادیها ایجاد میکنید که باید در کنار خدمات مخلصانه خود زخمی که با کارهای شما به مفهموم بلند اردوی جهادی زده میشود مرهم بگذارند و ذائقه بیمار شده اقشار هدف خود را بهبود بخشند.