در همه جای فیلم، این نظام است که زیر سوال میرود و مملکت است که غیر قابل اصلاح مینماید و این مذهبیها و چادریها هستند که مفسد و دزد معرفی میشوند و جالب آنکه این همه سیاهی و سیاهنمایی، نه در جشنواره فیلم اورشلیم بلکه در جشنواره فجر جمهوری اسلامی اکران شده و از بودجه بیتالمال به این فیلم پول و جایزه دادهاند...
💠 سرانجام، اکران فیلم سینمایی «عصبانی نیستم» با فشار برخی نمایندگان مجلس و البته نظر مساعد وزارت ارشاد، بر روی پرده نقره ای آغاز شد تا این فیلم، یکی دیگر از نقاط کور سینمای تاریخ انقلاب اسلامی لقب بگیرد.
پیش از ورود به بحث، نگارنده امیدوار است نمایندگان محترم حامی اکران این فیلم، ندیده و چشم بسته از آن حمایت کرده باشند چرا که اگر آن را دیدهاند و همچنان خواهان اکران عمومی آن هستند، طبیعتا اوضاع کمی متفاوت میشود و البته حساب وزارت ارشاد نیز در این دولت از خیلی مسائل جداست و انتظارات را باید در حد صفر تنزل داد همچنان که از وزارت ارشاد دوران اصلاحات انتظار چندانی نبود...
💠 اما خلاصه داستان فیلم و حال و هوای مردمی که در سالن سینما فلسطین به مناسبت #جشنواره_فیلم_فجر، در حال تماشای فیلم بودند هنگام اکران آن به شرح زیر است: نويد (شخصیت اول مرد فیلم) به اين در و آن در میزند تا كار پيدا كند اما هيچ كس به او كار نمیدهد. يكی میگويد ما به آدم سوءپيشينهدار كار نمیدهيم، يك نفر از او میخواهد كه برايشان دزدی كند و نويد زيربار نمیرود... اين وسط ميرود پيش يكي از فاميلهايش كه به قول نوید «دكترای تحريم» دارد، به آقازادهها وصل است و برای دولت تحريم را دور میزند... لابلای صحنههای فیلم به طور ناگهاني صدای احمدینژاد را میشنوی، حرفهايی میزند كه حرص مخاطب را در میآورد: «اين دولت پاكترين دولت بوده است، ما ميخواهيم پول نفت را بياوريم سر سفره مردم، ما مشكل اقتصادی نداريم...». در طول فيلم يك زن چادری را در قامت منشي يك شركت ميبينی كه رژ لبش از سياهی چادرش سُرختر است! با ناز و عشوه حرف میزند و مشخص است كه سوگلي رئيسش است... و مخاطب فیلم از هرچه زن چادری است بدش میآيد...
💠 نويد نهايتاً در يك بنگاه املاك كار پيدا میكند، يك دختر را پای ميز قولنامه میآورد. صاحبخانه يك مرد چاق و ريشو است به نام طالبی، که به خاطر اينكه دختر متأهل نيست خانه را به او نميدهد. دختر عصبانی ميشود و به آن مرد چاق و ريشو در عین جسارت و شهامت، بلند میگويد «طالبان»
عدهای در سالن سینما ذوق میكنند و كف میزنند که بالاخره یکی پیدا شد که روبروی ظلم بایستد؛ اما انگار یک تنفر عمومی علیه ریشدارها در حال شکلگیری است... در ادامه فیلم نوید خبر اختلاس ۳ هزار ميلياردی را اتفاقی از تلويزيون میبيند، تصوير مرتضوی را هم در يك اتفاق ديگر در تلويزيون ميبيند... كارگردان حتی پای «هاله نور» را هم به فيلم میكشد و در کنار همه اینها، تصویر بیکاری و درماندگی مردم اعصاب مخاطب را به هم میریزد.
خلاصه آنکه كينه و نفرت از سر و روی فيلم ميريزد، تدوين و تصوير و موسيقي، همه تو را عصبی و عصبیتر ميكند. عدهای سرشان را روی صندلی گذاشتهاند و تحمل تماشای بقيه فيلم را ندارند، عدهای هم با سگرمههای در هم فرورفته هی كف و سوت میزنند...
💥نکته آنکه در همه جای فیلم، این نظام است که زیر سوال میرود و مملکت است که غیر قابل اصلاح مینماید و این مذهبیها و چادریها هستند که مفسد و دزد معرفی میشوند و جالب آنکه این همه سیاهی و سیاهنمایی، نه در جشنواره فیلم اورشلیم اسرائیل و یا کَن فرانسه و یا در اسکار هالیوود، بلکه در جشنواره فجر جمهوری اسلامی اکران شده و از بودجه بیتالمال به این فیلم پول و جایزه دادهاند که کل نظام را سیاه و غیرقابل تحمل و اصلاحناپذیر به تصویر بکشد! و حالا هم برخی نمایندگان محترم مجلس، دغدغه این را داشتند که مبادا از اکران عمومی چنین اثر فاخری! جلوگیری شود!
به راستی دغدغههای فرهنگی و اجتماعی برخی نمایندگان از چه جنسی است و نسبت دقیق برخی از آنها با آرمانهای انقلاب چیست؟!!
(✍️: امین رشیدی)