شاید برخیها با خود تصور میکنند مطالبهگری و عدالتخواهی به این معنی است که هر دانشجو و یا شهروندی حق دارد هر اتهامی که مد نظرش بود را بدون در نظر گرفتن حقیقت و یا آرامش روانی جامعه، نثار مسئولان و دستگاههای مختلف کشور کند و هیچ نهادی نظارتی هم حق ندارد بپرسد که چرا چنین میگویی و مستندات سخنت کجاست؟
به گزارش "حافظ نیوز"، شاید برخیها با خود تصور میکنند مطالبهگری و عدالتخواهی به این معنی است که هر دانشجو و یا شهروندی حق دارد هر اتهامی که مد نظرش بود را بدون در نظر گرفتن حقیقت و یا آرامش روانی جامعه، نثار مسئولان و دستگاههای مختلف کشور کند و هیچ نهادی نظارتی هم حق ندارد بپرسد که چرا چنین میگویی و مستندات سخنت کجاست؟
این روزها، در فضای مجازی و نخبگانی شیراز سخن از محاکمه 4 جوان عدالتخواه است که ظاهرا به دلیل طرح سوالاتی از نماینده ولی فقیه در استان فارس به محکمه کشیده شدهاند.
اولین نکتهای که در اینباره به ذهن خطور میکند این است که باید پیش از هرگونه پیشداوری، "شاکی" و "موارد اتهامی" و "بندهایی از قانون که در محکمه، برای مشخص شدن میزان جرم و مجازات به آنها استناد شده" به صورت شفاف مشخص شوند.
نکته مهمتر آنکه باید بدانیم دانشجو بودن و یا عدالتخواه بودن و یا مسئول و وزیر و وکیل و حاکم بودن، برای هیچکس مصونیت قضایی نمیآورد و کسی که در وادی نقد و مطالبه گام بر میدارد و دیگران را به حق و یا ناحق چالش میکشد، باید هرلحظه آمادگی پاسخگویی پیرامون نقدهایی که مطرح میکند را داشته باشد و باید بتواند در برابر هر پرسش کنندهای با منطق و استدلال از خود دفاع کند.
علاوه بر این، مسئله مهمتری نیز وجود دارد و آن، توجه به شان و جایگاه نماینده ولی فقیه در استان است. شخصی که همزمان بالاترین مسئول روحانی و حاکمیتی در استان محسوب میشود و به دلیل نمایندگی از سوی رهبر جامعه، مامن و محل رجوع اقشار مختلف مردم بوده و خود باید در خط مقدم نقد و مطالبهگری از مسئولان قرار داشته باشد. در کلیه استانهای کشور، نمایندگان ولیفقیه از دیرباز، کم و بیش اینچنین بودهاند و گرچه نمرات آنها با یکدیگر متفاوت است اما در هر صورت نباید فراموش کرد که اگر توهین به ائمه جمعه و یا طرح سوال با لحنی ساختارشکنانه باب شد، دیگر نه حُرمتی باقی میماند و نه خبری از آرامش روانی جامعه خواهد بود و نه سنگی روی سنگ بند میشود.
همچنین نباید فراموش کرد که میان نقد و مطالبهگری از یک سو و تخریب و افترا از سوی دیگر تفاوتهای بسیاری وجود دارد. منتقد کسی است که اگر نقد میکند، منصفانه سخن میگوید و علاوه بر دیدن نقاط ضعف، نقاط قوت را نیز بر میشمارد و اگر اتهامی وارد میکند، استدلال و منطق و سند در کلامش نهفته است. اما کسی که تخریب میکند، کاری با نقاط قوت افراد ندارد و نیازی نمیبیند که به مخاطبش بفهماند که شخصی که مورد نقد و سوال قرار گرفته، حائز نکات مثبتی نیز هست و اتهاماتی که به طرف مقابل نیز وارد میکند، گرچه شاید عامهپسند به نظر برسد اما الزاما مستند به موارد حقیقی و عینی نیست.
شخصی که باد میکارد و افراد و نهادهای مختلف را در مظان اتهامات ریز و درشت قرار میدهد، هرلحظه باید منتظر وزیدن طوفان باشد و باید بداند که در برابر ایراداتی که به هر شخص و یا ارگانی وارد میکند، بالاتر از دستگاه قضایی باید در محکمه عدل الهی پاسخگو باشد. اما همه اینها نباید سبب شود که فراموش کنیم پرسشگری و مطالبه عدل، حلقه مفقوده امروز جامعه ماست. حلقه مفقودهای که اگر توسط عدالتخواهان پُر نشود، توسط عدالتخواهنمایان پُر خواهد شد...