تفاوت زندگی از آمریکا تا اروپا تا چه حد است؟/ از دانشگاه رایگان در اسلوونی تا سرآشپز مخصوص دانش آموزان در فرانسه
به گزارش "حافظ نیوز"، مایکل مور مستندساز معروف، جنجالی و سیاسیکار آمریکایی است که اولین مستند خود را سال 1989 با عنوان «11/9 فارنهایت» تولید کرد و نامش بر سر زبانها افتاد؛ مور با ساخت این اثر وارد میدان مبارزه با نهادهای آمریکایی شد.
اهالی رسانه، همگی مایکل مور را به زبان تند و جسورانهاش در مستندهایی که تولید میکند، میشناسند. چرا که در بیان معضلات نظام آمریکایی، آنقدر هوشمندانه حرفش را به کرسی مینشاند که خیلیها متوجه نمیشوند که وی در طول مستند، چه نهادی را، چه کسی را، چه جریانی و... با پنبه سر میبرد!
مایکل مور در مستندهایش علیه سیاستهای غلط دولتمردان آمریکایی، سخن میگوید و در کتابی با عنوان «وطنم کجاست؟» انتقادات صریحی را به دولت آمریکا وارد کرده است.
در آخرین اثر مایکل مور با که با عنوان «مقصد بعدی جنگ کجاست؟» (Where To Invade Next?) از آن رونمایی شده، براندازانهترین مستندی است که تا به امروز علیه نظام دولتی آمریکا منتشر شد.
مایکل مور؛ تکاور ویژه آمریکا
مایکل مور، مارکوپولوی معاصر میشود و با جهانگردی در قرن 21 به کشورهای مختلف میرود و از مردمان هر کشوری، سوالاتی میپرسد. شاید برایتان باورپذیر نباشد زمانی که مصاحبهشوندگان از سوالات مارکوپولوی آمریکایی و وضعیت اسفباری که در آمریکا حاکم است، متعجب میشوند!
این مستند با تم طنزآلودش، به نقد جامعه خود و بیدار کردن مردم در مقابل سیاستهای خشن و جنگطلبانه آمریکایی را دارد، به همین منظور مور در حرکتی جالبانگیز به ستاد مشترک ارتش آمریکا میرود و به آنها میگوید:
«جنگهای قبلی که ما واردش شدیم، چیزی عوایدمان نشد و تنها دشمنانی همچون طالبان، داعش و... متولد شدند. نفت عراق را نتوانستیم غارت کنیم. بنظرم از این به بعد بهتر است به نیروهای نظامیمان برای مدتی استراحت بدهیم. به جای سربازها، من را به عنوان یک تکاور ویژه به کشورهای دیگر بفرستید تا آنجا را با روش خودم فتح کنم، چرا که مشکلات ما به گونهای است که هیچ ارتشی قادر به حلشان نیست.»
یک، دو، سه؛ فرمان حمله صادر شد
مایکل مور به عنوان تکاور ویژه آمریکایی، مأموریت سنگینی بر دوش دارد و حملات خود به کشورهای اروپایی و همچنین کشور تونس را آغاز میکند تا غنایم جنگی نه؛ بلکه غنایم مربوط به مواجهه این کشورها با معضلات فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی را با خودش به آمریکا ببرد تا از فروپاشی آن جلوگیری کند.
ایتالیا؛ رفاه باورنکردنی کارگران
مور در ابتدای مأموریت به کشوری حمله میکند که به کارگران و مستخدمان خود مرخصیهای با حقوق، برای زنان باردار مرخصی با حقوق و... میدهد. ایتالیا اولین کشوری است که مور پای خود را در آن میگذارد و به سراغ مدیران کارخانهها میرود؛ مور از آنها میپرسد:
«این همه حقوق، مزایا و مرخصی که به کارگران میدهید برایتان سود و منفعت دارد و ناراحتکننده نیست؟»
مدیران کارخانه در جواب میگویند:
«نه! چون که ما از مرخصی و تفریحات مناسب برخورداریم، کارگران هم نیاز به این رفاه دارند تا با آسودگی خاطر به ادامه فعالیت خود بپردازند. رفاه کارگران در تعارض با منافع کارفرمایان نیست.»
مور هر آنچه را که میبیند و میشنود برایش باورپذیر نیست، چرا که او در یک جامعه آمریکایی رشد کرده و فقط سود و سود و سود را در نظام لیبرالی خود را دیده که کارگران از حداقل حقوق و مزایا برخوردارند.
فرانسه؛ سبک زندگی سالم برای دانش آموزان
مأموریت بعد از ایتالیا، عزیمت به مدارس فرانسه هست که هر کدامشان سرآشپز مخصوصی دارند تا برای دانش آموزان نهارهای مناسب و سالمی را تهیه کند، هدف چیست؟ ترویج سبک زندگی و غذایی سالم در بین جوانان فرانسوی، تا از لحاظ جسمی و روحی دچار معضلات حادی نشوند! اما وقتی مور به مقایسه فهرست غذایی مدارس فرانسه و آمریکا نگاهی میاندازد به عمق فاجعه پی میبرد، مور به سالن غذاخوری مدرسهای می رود و تصاویر مربوط به غذای مدارس آمریکایی را به تعدادی از دانش آموزان فرانسوی نشان میدهد، قیافه بهتآلود بچهها شما را به خنده وا میدارد!
نروژ؛ زندانیانی که شاهانه زندگی میکنند
در اواسط مستند، مور از یک زندانی در جزیره ای در نروژ دیدن می کند که محل اسکان محکومین امنیتی و خشن است، اما به دلیل خوش رفتاری محکومین در زندان تشویق شده اند و از آزادی عمل بسیار زیادی برخوردارند. این محل هیچ شباهتی به زندان ندارد بلکه به یک هتل ساحلی دنج در گوشه ای از جهان شبیه است. زندانیان با لباس های عادی که بر تن دارند همه کار از جمله ماهیگیری، دوچرخه سواری و... می کنند!
برای مور و اکثر آمریکایی ها، مشاهده چنین چیزی امکان پذیر نیست و آن را دیوانگی محض می دانند. اما جالب است بدانید که رئیس زندان که روی نیمکت پارکی لم داده است، می گوید: «من نمیفهمم چطور این وضعیت برای شما عجیب است؟ هدف اصلی سلب آزادی زندانی بودهاست. این تنها مجازاتی است که باید تحمل کند. هدف مادر اینجا آماده کردن آنها برای برگشتن به جامعه است.»
این ایده نروژی ها برای آن است که تا زندانیان با محیط عادی و خارج از تدابیر شدید امنیتی، وقتی آزاد شدند چگونه خود را کنترل کنند و به تعبیری زندانیان باید جامعه پذیر شوند.
اسلوونی؛ دانشگاه رایگان برای همه
اسلوونی سرزمین جادویی که منزلگاه نادرترین موجودات افسانه ای، یعنی دانشجویی که هیچ بدهی ندارد. عجیب است ولی باور کنید که اسلوونی یکی از 22 کشوری است که تحصیل در دانشگاه های آن مجانی است. مور با مشاهده این همه شگفتی در حوزه آموزشی، انگشت به دهان می ماند.
مور از دانشجویی می پرسد: «آیا بدهی به دانشگاه داری؟»
دانشجو: «چی؟»
مور در ادامه می گوید: «بدهی یعنی زمانی که به عده ای کلی پول بدهکار باشی!»
دانشجو: «اوه، نه نه!»
خیلی از دانشجویان از کشورهای مختلف و خصوصا آمریکایی هستند و با توجه به اینکه دانشگاه های برتری همچون هاروارد، پرینستون، کلرادو، ماساچوست و.. در کشورشان هست ولی به دلیل هزینه بالایی که دارند یا ترک تحصیل می کنند یا به کشورهای دیگر برای تحصیل مهاجرت می کنند.
شاید سوالی در ذهن مخاطب ایجاد شود که چرا کشورهایی همچون اسلوونی از مالیات های دریافتی خود برای دانشجویان خارجی هزینه می کنند؟ به پاسخی جالب و قابل تأملی مواجه می شویم؛ به این دلیل که نگاه دولتمردان اسلوونی به تحصیلات، کسب درآمد نیست بلکه از آن به عنوان «سرمایه گذاری عمومی» نگاه می کنند و اگر از دانشجویان خارجی شهریه بگیرند، آن وقت به صورت خودکار همه افراد مجبور به پرداخت شهریه خواهند شد و ایده «دانشگاه رایگان برای همه» تهدید می شود!
جالب است که بدانید مایکل مور در تولید این اثر به کشورهای مختلفی حمله می کند تا بهترین غنیمتهای جنگی را بدون خونریزی و تلفاتی بدست بیاورد. از حمله های مور هیچ خرابه ای باقی نمی ماند و صرفا خوبی های هر مملکتی را از دولتمردانشان میگیرد و به مخاطبین خود، خصوصا هموطنانش نشان می دهد که چطور کشورهای دیگر توانستند خود را از بند زندانهایی همچون محل کار، مدرسه، دانشگاه، وظایف اجتماعی که به گردن زنان است، رها سازند.
با این کشورگشایی که مور انجام داده و غیرمستقیم سیاست های آمریکایی را با لحنی تند و طنازانه مورد انتقادات سخت قرار می دهد ولی با این تفاسیر پس از فتح کشورهای هدف، یک پرچم آمریکا که همیشه همراهش است و نشان دهنده وطن پرستی مور است، پرچم کشورش را در آنجا نصب می کند و می گوید: «کشور من هم باید اینگونه باشد.» وقتی مخاطب اینگونه نقد دلسوزانه و نه از روی کینه ورزی های سیاسی، فردی و... را می بیند، به این فکر فرو می رود که چگونه می توان سیاست های جامعه ای را بدون هیچگونه منافعی نقد کرد؟!
حال اگر قرار بود فیلمسازان و مستندسازان وطنی چنین مستندی که به نقد درون گفتمانی در چارچوب سیاست های ما تولید کنند، بدون شک ما با اثری سیاه، تهی از نقاط مثبت و کوبنده مواجه بودیم. چرا که نگارنده معتقد است اکثر آثاری که در نقد جامعه ایرانی تولید شده، همگی صرفا به بدی ها می پردازد و از ایرانِ بعد انقلاب جز ویرانه ای چیزی نیست؛ در این کشور مردمانی زندگی می کنند که حتی از حقوق اولیه خود هم برخوردار نیستند و ایران به مانند زامبیای اسلامی است!