به گزارش "حافظ نیوز"، هرچه بهروز خبرنگار نزدیکتر میشویم، تبریکگویی و اظهارنظرها بیشتر میشود و برخی ارگانها با برگزاری جشن و هدیههای نقدی گوشه چشمی به خبرنگارها نشان میدهند که بله حواسمان به شما هست! شما هم ...
در این روز که فرصتی فراهم است تا خود خبرنگارها سوژه رسانهها شوند؛ از مشکلات صنفی، حقوق پایین، دوندگی زیاد، نبود امنیت شغلی، خطونشان کشیدن و تهدید برخی مسؤولین تا لزوم بیان مشکلات مردم و مطالبه از مدیران و دولتمردان و غیره صحبتهایی به میان میآید.
خود خبرنگارها بهتر از همه میدانند که رسانهی مستقل در دنیای امروز و کشور ما معنایی ندارد، چراکه ازنظر اقتصادی به فرد یا جناح خاصی از اصولگرا تا اصلاحطلب وابستهاند و سیاست کلان رسانهها چه دیداری، شنیداری و مکتوب طبق نظر و خواست آنها مشخص میشود نه نظر خبرنگارانی که عموماً دغدغه مشکلات جامعه را دارند.
از طنزهای تلخ رسانه، ارزش خبری است. این عنوان مشخص میکند؛ آنکه مشهور و پرتعداد و تازهتر است، برای بازتاب مهمتر است و گاهی آنکه گمنام و دور از شهر است و مشکلات فراوانی دارد محکوم به ندیده شدن میشود. وابستگی جناحی هم خطوط قرمز را تعیین میکند تا برخیها از پاسخگویی و به چالش کشیده شدن ایمن باشند و هر از چند گاهی هم یک دعوای زرگری راست و چپی راه بیندازند تا همقطارانشان در گوشهای به چپاولشان ادامه بدهند.
متأسفانه غالب خبرنگارها، خواسته یا ناخواسته درگیر ملاحظات جناحی و سیاسی میشوند و طول روزشان با حضور در نشستهای خبری و ارگانهای مختلف سپری میشود و بهمثابه یک روابط عمومی عمل میکنند که وظیفهشان اطلاعرسانی و افزایش کمیت خبر و پر کردن صفحات روزنامه یا خبرگزاریها است.
اگرچه اطلاعرسانی صحیح و بهموقع وظیفه رسانه و از حقوق مردم است، اما همه وظیفه آنها نیست؛ پمپاژ خبر یکطرفه از مسؤولین به مردم خلاف عدالت رسانهای است. مگر نه اینکه خبرنگارها نماینده مردم و صدای رسای آنها هستند و باید بدون تعارف مسائل را بازگو نموده و مسؤولین را مورد سؤال قرار داده و امربهمعروف و نهیازمنکر کنند؟
هر مسؤولی نیاز به مشورت و نظارت و مورد سؤال واقعشدن دارد و این به معنای نادیده گرفتن خدماتش نیست، بلکه کمک به آنها است تا وظیفه خدمت به مردم و امانت بودن پست و مقام خود را فراموش نکنند تا کمتوجهی و کمکاری نکنند که بر مردم سخت بگذرد و آن را بهپای نظام جمهوری اسلام بگذارند و ناامید شوند و آینده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی کشور درخطر بیفتد.
هرچند خبرنگارهای متعهد کم نیستند و گاهی انتقاد از یک مدیر برایشان گران تمام میشود، اما بسیاری به خاطر شرایط مالی و حقوقی از سوءمدیریت مسؤولین و مشکلات جامعه چشمپوشی میکنند. ارگانهای وابسته به نهادهای انقلابی مانند بسیج رسانه میتواند محلی امن برای چنین خبرنگارهایی باشند که با دقت نظر برای حل و کم کردن مشکلات مردم با ارتباط با اساتید و کارشناسان و آگاهان جامعه پلی بین آنها و مسؤولین بوده و به نمایندگی از مردم خواهان رسیدگی و حل مشکلات جامعه و دیدن امکانات و ظرفیتهای انسانی باشند و با جریانسازی و گفتمانسازی رسالت خود را ایفا کنند. البته این در صورتی امکانپذیر است که همین نهادهای انقلابی مراقبت کنند تا درگیر روزمرگی و جناحبازی نشوند.
برخیها از اقبال مردم به اخبار فضاهای مجازی و ماهواره اعلام نگرانی میکنند و بر لزوم اعتمادسازی و جلبتوجه آنها به رسانههای وطنی تأکید میکنند. این موضوع حتماً از ابعاد مختلفی قابلبحث است، اما واضح است که مردم بهخوبی از نوع اخبار منتشره به جناحی بودن رسانهها پی میبرند، مخصوصاً وقتی رسانهای ناشیانه مستقیماً اعلام موضع میکند و داد میزند که من یک رسانه حزبی هستم نه انقلابی.
اگر رسانههایی که ادعای انقلابی بودن و آزادی بیان را دارند، بهواقع معتقد باشند که همان مردمی که انقلاب کردند و در هشت سال دفاع مقدس جان و مال و عزیز دادند در حفظ و حراست از نظام از همه مؤثرتر و توانمندترند، و بدون تعارف و با جدیت بر عدم تضییع حقوق آنها و مطالباتشان بیشتر تلاش کنند، حتماً اعتماد مردم جلب شده و مردم خود و باارادهای پولادین برای حل مشکلات جامعه آستین بالا زده و وارد گود میشوند؛ این مهم در حالتی به وقوع میپیوندد که مردم را «محرم» فرض کنیم نه نامحرم و نادان و ...
سمیرا مردانی