به گزارش "حافظ نیوز"، اندیشمندان حوزه سیاست، تعاریف مختلف و البته انواع متفاوتی از دیپلماسی را برشمردهاند. در یکی از تعاریف دیپلماسی دانش و هنر ایجاد ارتباط بین کشورها با هدف مدیریت روابط بین آنها تعریف شده است. تا زمانی که دولتها تنها کارگزاران عرصه روابط بین الملل بودند، تنها دیپلماسی رسمی(سنتی) مطرح بود، اما با ظهور سازمانهای بین المللی، شرکتهای بین المللی، سمنها و گروههای اجتماعی، ابعاد جدیدی از دیپلماسی نوین مطرح شد. «دیپلماسی سنتی» بر رویکردها و ابزارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی دولتها مبتنی است ولی «دیپلماسی نوین» علاوه بر این مولفهها، بر رویکردهای فرهنگی و اجتماعی تاکید بیشتری دارد. یکی از شاخههای مهم در دیپلماسی نوین، دیپلماسی عمومی است. دیپلماسی عمومی عبارت است از ارتباطات معطوف به منافع ملی یک کشور از طریق ارتباط با مردم خارج از مرزهای جغرافیایی.
دیپلماسی عمومی، راهی برای شکل دهی به تصورات
میتوان دیپلماسی عمومی را که حاصل تعامل میان ملتها است، ماندگارترین نوع از دیپلماسی برشناخت. در این شکل از دیپلماسی، ظرفیتهای تاریخی، هویتی، فرهنگی و دینی و از همه مهمتر، توانایی استفاده از عناصر روایت ساز دارای اهمیت میشوند. به بیان دیگر، توانایی روایت سازی موجب شکل دادن به تصورات دیگران و سپس شکل دهی به تصمیمات آنها خواهد شد. دیپلماسی عمومی امروزه نقش تعیین کننده ای در ساختن روایت و از آن طریق شکل دهی تصورات و رفتار دیگران دارد.
نمونه ای از شکل دهی به تصورات را میتوان در تلاش جریان وهابیت در ایجاد دوگانگی میان شیعیان و اهل سنت مشاهده کرد. جریان وهابیت منتفع از عربستان سعودی، همواره تلاش کرده است برای کسب سلطه بر منطقه غرب آسیا، نقش ایران را به کشوری فرقهگرا و حامی صرف شیعیان معرفی کند.
در این روند، شکاف میان «شیعه و سنی»، «عرب وعجم»، ایجاد تمایز میان «گونه ایرانی شیعه» و «گونه عربی تشیع»، جایگزین تضاد «اسلام و غرب» و «اسلام و صهیونیسم» راهکارهای دیگری است که جریان وهابیت در نمایش نادرست از ایران و ایجاد تفرقه در پیش گرفته است.
این تصویرسازیهای باطل درحالی است که منزلت دینی جمهوری اسلامی ایران در نمایندگی کل مسلمانان و فراتر از آن حمایت از کل آزادی خواهان جهان تعریف شده است. حمایت از مسلمانان سنی مذهب مبارز در گروه حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و حزب الله شیعه در لبنان تا مبارزان علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی و رهبرانی چون نلسون ماندلا، چگورا و گاندی.
سفر حج، فرصتی جهت خنثی کردن توطئهها
سفر حج فرصتی برای خنثی سازی روایتهای باطل و تثبیت تصاویر مثبت از ایران و جمهوری اسلامی ایران است. هدفی که اگرچه برای تحقق آن در کنفرانسها ونشستهای فروانی از سوی دولت های جمهوری اسلامی ایران و در قالب دیپلماسی سنتی پیگیری شده است، اما فرصت حج شکل مردمیتر، متفاوتتر والبته موثرتری را پیش روی دیپلماسی عمومی کشور ما قرار داده است.
پیگیری این هدف در درجه اول برعهده سازمان حج و زیارت است. بالاترین سطح از این دیپلماسی را میتوان در رابطه میان مسئولان بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت با مسئولان ارشد برگزار کننده حج در سایر کشورهای اسلامی درنظر گرفت. در سطح بعدی، مسئولین امر، باید مسئولیت جدیتری را برای روحانیون و روسای کاروانها و دستیاران آنها در نظر بگیرند.
به نظر میرسد گزینش روسای کاروانها نیاز به تخصصگرایی بیشتری دارد. آشنایی کامل با زبان عربی و انگلیسی، آشنایی با فرهنگ و تمدن اسلامی، آشنایی با اصول دینی مذاهب اسلامی و معیارهای اینچنینی، میتواند نمایندگان جمهوری اسلامی ایران را چونان سُفرای کارکشتهای راهی سفر سرزمین وحی کند. سطح بعدی به جوانان و به ویژه دانشجویان مربوط است. از آنجایی که به دلیل محدودیت زمانی و محدودیت امنیتی، امکان برقراری دیالوگ طولانی مدت وجود ندارد، مهترین ابزار این سطح از دیپلماسی عمومی را میتوان در شبکههای اجتماعی و مابین جوانان مسلمان پیگیر شد.
برگزاری حج در میان موجی از هجمه ها علیه این واجب شرعی
در شرایط سلطهی رسانههای وهابی، سفر حج را میتوان فرصتی مغتنم برای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی برشمرد. بیش از یک میلیون و سیصد هزار زائر در انتظار تشرف هستند و سهمیه 86 هزار نفری سال جاری، فرصتی برای خنثی سازی دوگانهسازی های باطل شیعه-سنی و عرب-عجم و طرح مجدد ایده امت اسلامی است.
از ماههای اخیر پیامهای متعددی مبنی بر تشویق مردم به انصراف از سفر حج و صرف هزینههای حج در امور خیریه به شکل گستردهای وارد فضای شبکههای اجتماعی شده است. پیامهایی که بدون در نظر گرفتن دستورات شرعی، امر واجبی را (سفر حج) با امر واجب دیگری(کمک به خیریهها) نفی میکند. این در حالی است که در شرع مقدس عمل به هر دو عمل واجب شمرده شده است؛ و یا در بهانهای دیگر، هزینههای حج، معادل سلاحها و گلولههای مصرفی عربستان در یمن فرض شده و نهی از سفر حج، معادل نهی از جنگ عربستان تلقی شده است. این درحالی است که هم عربستان برای تامین جنگافروزیهای خود نیازی به درآمدهای حاصله از حجگزاران ایرانی ندارد و هم بنا به گفته مسئول بعثه مقام معظم رهبری در سازمان حج و زیارت، قراردادهای ایران نه با دولت عربستان که با شرکتهای خصوصی است.
علاوه بر اینها، باید توجه داشت که انگلستان و آمریکا اصلیترین تامین کنندگان سلاح عربستان سعودی هستند. حال سوالی که پیش میآید این است که حتی با فرض صرف هزینههای حج برای سلاح، آیا مخالفان اغلب سکولار سفر حج با خرید سایر اقلام انگلیسی و آمریکایی هم مخالف هستند؟ آیا با هزینههای سفرهای خارجی غیرضروری به کشورهای حامی تروریسم هم مخالفت میکنند؟ آیا همین مخالفان خود عملکردی در حمایت از مستضعفان و سازمانهای خیریه دارند؟
بهتر نیست به جای اصلاح سنتهای اشتباه چون خرید کالاهای خارجی به عنوان سوغاتی و یا صرف هزینههای گزاف برنامههایی چون ولیمه دادن در تالارها در امور خیریه، و مهتر از هم توجه بیشتر به کار تخصصی؛ هم از معنویات سفر حج بهره برد، هم به امور خیریه کمک کرد و هم از فرصت ویژه دیپلماسی حج استفاده کرد؟