چند وقتی‌ست هر شکست اصولگرایان، مقدمه شکست سخت تر بعدی‌شان می‌شود و گویی در این جریان عبرت گرفتن از اشتباهات و خطاهای گذشته یک امر ناپسند و مذموم است!

حافظ نیوز/ سرویس سیاسی می‌گویند هر شکستی مقدمه یک پیروزی‌ست، اما این گزاره درباره اصولگرایان صدق نمی‌کند چرا که چند وقتی‌ست هر شکست اصولگرایان، مقدمه شکست سخت تر بعدی‌شان می‌شود و گویی در این جریان عبرت گرفتن از اشتباهات و خطاهای گذشته یک امر ناپسند و مذموم است!
پس از شکست سخت اصولگرایان در انتخابات مجلس که در شهرهایی چون تهران و شیراز، به صورت صد در صدی رقم خورد، این بار در انتخابات شوراها نیز اصولگرایان دقیقا بر مبنای همان مدل ۲ سال قبل، شکست سنگین دیگری را متحمل شدند که در ادامه به برخی از مهمترین این عوامل خواهیم پرداخت:
۱- چهره کاریزماتیک: در جریان اصلاح طلب، افرادی هستند که وقتی مردم را به رای دادن به یک فرد و یا یک لیست فرا بخوانند و حرفشان را تَکرار کنند، همه تابع حرف و نظر آنها هستند و تحت هر شرایطی از آن تمکین می کنند. نمونه بارز این مسئله دو سال پیش در انتخابات مجلس و امروز، در انتخابات شورا رقم خورد.
به عنوان مثال، در انتخابات مجلس دو سال پیش، ترکیب کنونی لیست امید مورد مقبول بسیاری از احزاب و گروه های اصلاح طلب در شیراز و تهران نبود و بسیاری معتقد بودند برخی ها به واسطه هزینه های کلان مالی که پرداخت کرده اند به لیست راه یافته اند اما هنگامی که رهبری کاریزماتیک اصلاح طلب وارد میدان شد و از هوادارانش خواست تا به لیست امید رای دهند، همه تمکین کردند و رای دادند. حتی دیگر نامزدهای اصلاح طلب که در لیست نبودند، یا انصراف دادند یا کرکره تبلیغات میدانی خود را پایین کشیدند. در انتخابات اخیر شورای شهر شیراز نیز علیرغم اینکه در جریان اصلاح طلب، حجم نارضایتی از لیست بسته شده بسیار بالا بود و باز هم برخی از جاماندگان از لیست امید، صرفا توانمندی مالی برخی راه یافتگان به لیست را عامل اصلی ورود آنها تلقی می کردند اما یک هفته مانده به برگزاری انتخابات، همه ظرفیت این جریان برای تبلیغ همین لیست نیم بند به کار گرفته شد و نهایتا پیروزی قاطعانه ای حاصل شد.
اما در جریان اصولگرا، نبود چهره کاریزما و تمام کننده که همه از او تمکین کنند در کنار "خود مطلق انگاری" و "خود عمار پنداری" و نهایتا عدم رعایت قوانین ساده کار تشکیلاتی در جریان اصولگرا، چند دوره است سبب می شود این جریان نتواند یک لیست مشخص در موسم انتخابات های مختلف عرضه کند.
برخی اصولگراها در این انتخابات مجددا اثبات در  اگر در لیست نباشند حاضرند به قیمت زمین خوردن اصولگرایی هم که شده لیست مجزا بدهند! و بزرگ تری هم در این جریان نبود که بتواند افراد جامانده از لیست را اقناع کند تا بر علیه دیگر همسنگرانش شورش نکند! البته در کنار این موارد، نباید فراموش کرد که وقتی روش های اقناعی (بخوانید تحمیلی) جای خرد جمعی را می گیرد، نتیجه تنها یک لیست پر حرف و حدیث است! و اینچنین بود که در این انتخابات نیز اصولگرایان هوادارانشان را متحیر و ناامید کردند.
2- شیوه ها و روش های مدرن و سنتی تبلیغی! معلوم نیست چند انتخابات دیگر باید بیاید و برود تا اصولگرایان دریابند دوران بنر و بیلبورد و تراکت و پوستر و ... گذشته است و اینک قریب 60 میلیون ایرانی در فضای مجازی حضور فعال دارند! بر خلاف اصولگرایان، اصلاح طلبان ضمن درک صحیح مقتضیات زمان به فضای مجازی هجوم بردند و با ایجاد صفحات وکانال های متعدد، شبانه روز بدون صرف هزینه در گوشی تلفن همراه میلیونها ایرانی حضور موثر تبلیغی داشتند!
3- هم افزایی: یک اقدام هوشمندانه از سوی اصلاح طلبان، بهره گیری از ظرفیت رای ریاست جمهوری برای رای آوری در انتخابات شورای شهر بود. در بسیاری از شهرهای کشور از جمله شیراز و تهران، لیست امید شورای شهر به صورت مشترک با تبلیغ حسن روحانی منتشر شد به نحوی که هواداران حسن روحانی دریافتند که باید به نفرات این لیست نیز رای بدهند اما در شیراز و تهران و مشهد و اصفهان و بسیاری دیگر از شهرهای کشور، چنین هم افزایی برای اصولگرایان اتفاق نیفتاد و به عنوان مثال، در شهر شیراز بالغ بر یکصد هزار نفری که به ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری رای دادند، رای خود را به سمت لیست اصولگرایان روانه نکردند.