گفتمان انقلاب اسلامی چگونه الهام‌بخش نهضت مردم یمن شد؟

4 مهر 1395 ساعت 16:15

جنبش انصارالله به عنوان یک حرکت انقلابی و مردمی در جامعه یمن، به ویژه پس از 18 ماه مقاومت و پایداری در برابر تهاجم آل‌سعود به نمادی برای ایستادگی در برابر حکام سلطه‌گر منطقه تبدیل شده‌است؛ شیوه مقابله ارتش و کمیته‌های مردمی یمن با نظام کودک‌کش عربستان آینه تمام‌نما از روحیه ایستادگی و خودباوری توام با ایمان رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس برای حراست از حریم اسلام در برابر تجاوز مزدوران استکبار جهانی است.


به گزارش حافظ نیوز،با بررسی تحولات کشور یمن طی ده‌های اخیر، تحلیل این وقایع بدون حضور و نفوذ یک گروه قابل تعریف نیست؛ جنبش انصارالله، که جنبش حوثی‌ها نیز خوانده می‌شود و هسته اولیه آن متشکل از شیعیان شمال یمن بود، به‌واقع می‌توان یکی از مظاهر تبلور روحیه مقاومت و ایثار در میان ملل مسلمان دانست؛ که با الگو برداری از روش‌های مجاهدت رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس، به یکی از پرچمداران اصلی مبارزه با استکبار حاکمان دست نشانده منطقه و سلطه طلبان وهابی و تکفیری تبدیل شده‌است.جنبش انصارالله تقریبا دو دهه پیش برای مبارزه با فساد سیاسی و اقتصادی و مبارزه با توسعه‌طلبی عربستان در شمال یمن در این کشور تشکیل شد. در این دوره نظام حاکم بر یمن، عربستان سعودی و القاعده یمن با حمایت غرب به‌ بهانه تروریسم و وابستگی به جمهوری اسلامی ایران بارها برای از بین بردن این جنبش دست به اقدامات نظامی تمام عیاری زده‌اند؛ اما جنبش انصارالله با حمایت مردمی توانست در سال 2014  بر یمن مسلط شود که همین امر موجب حمله نظامی عربستان سعودی و همپیمانان عربی و غربی در اواخر مارس 2015 به این کشور شد.
زمینه‌های تاریخی شکل گیری انصارلله

جنبش انصار الله یمن موسوم به «حوثیون» را باید واکنشی اجتماعی به کنش بیرونی دانست؛ که ریشه در علل داخلی و خارجی داشته است.
در سطح داخلی، شکاف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی موجود در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بین یمن با کشورهای همسایه است.
لازم به ذکر است که بعد از ظهور اسلام و آغاز فتوحات اسلامی، منطقه یمن به دلیل نزدیکی به مرکز انتشار اسلام یعنی مدینه و مکه، یکی از نخستین مناطقی بود که در اختیار مسلمانان قرار گرفت و به‌دلیل حضور برخی از اصحاب نزدیک به حضرت علی علیه‌السلام به عقاید شیعه متمایل شده و یکی از اولین جوامع شیعی را در این منطقه شکل داد و مرکز فعالیت سیاسی شیعیان زیدی شد و قیام‌های زیادی علیه خلفای اموی و عباسی به رهبری سادات در آن صورت گرفت و بعد از روی کار آمدن فاطمیان در مصر اوضاع مناسب‌تری را نسبت به گذشته پیدا کردند.
بعد از فروپاشی خلافت فاطمی در شمال آفریقا و منطقه شام به دلیل تلاش برای از بین بردن ایدولوژی شیعی حاکم بر آن، روندی از نابودی آثار و نشانه‌های شیعی و همچنین سرکوب شیعیان ساکن در مناطق مختلف اسلامی به شکل رسمی آغاز شد، شیعیان یمن نیز از این قاعده مستثنی نبوده، مورد آزار قرار گرفتند، این روند با روی کار آمدن خلافت عثمانی نیز ادامه پیدا کرد.
تا اینکه با اعلام استقلال یمن توسط امام یحیى حمید الدین المتوکل و تاسیس پادشاهی متوکلیه در 1926 که از امامان زیدی بود، شیعیان که بر اساس آمار متفاوت بین 20 تا 50 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند توانستند در همه ارکان سیاست و ارتش یمن حضوری پر رنگ پیدا کنند. با آغاز جنگ داخلی در   1962  سالو بی‌ثباتی سیاسی و امنیتی یمن و دخالت قدرت‌های بزرگ بین‌المللی و منطقه‌ای، این کشور به دو بخش شمالی و جنوبی تجزیه شد و نتوانست به توسعه زیرساخت‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی خود بپردازد و اکنون یکی از توسعه‌نیافته‌ترین و فقیرترین کشورهای جنوب غرب آسیا محسوب می‌شود که از فساد سیاسی و اقتصادی زیادی رنج می‌برد.
در مورد علل خارجی، باید گفت، یمن در همسایگی عربستان سعودی قرار دارد؛ که در اثر توسعه‌طلبی ایدئولوژیک سعودی و وهابی، یمن را در فضای امنیتی خود تعریف کرده‌است. به‌طور کلی می‌توان عوامل اهمیت یمن، برای عربستان سعودی را این‌گونه بیان کرد:
- ارتفاعات ژئواستراتژیک: کوهستان شمال یمن ضمن تسلط بر مناطق عربستان سعودی، مانعی بر امکان تسلط کامل امنیتی و نظامی بر مناطق جنوبی این کشور نیز محسوب می‌باشد.

- تنگه‌ استراتژیک :عمده‌ترین نقص ژئوپولیتیک عربستان سعودی، دسترسی به دریاهایی است که آب راه‌های اصلی آن در اختیار کشورهای دیگر است همچون خلیج فارس که خروج از آن از طریق تنگه هرمز است که در اختیار جمهوری اسلامی ایران و عمان است و دریای سرخ که ورود و خروج آن از طریق کانال سوئز که در اختیار مصر قرار دارد و تنگه باب‌المندب که در اختیار کشور یمن و کشورهای شاخ آفریقا می‌باشد. به همین دلیل این کشور در هر زمانی که فرصتی به دست آورد، مناطق اطراف خود را با شیوه‌های مختلف همچون روی کار آوردن دولت‌های همسو، تحت استیلای امنیتی خود قرار می‌دهد.
- بافت جمعیتی غیرهمسان با اکثریت جهان عرب :شیعیان که در جهان عرب، اقلیت محسوب می‌شوند و از حمایت کمتری از سوی اعراب برخوردار هستند و عربستان سعودی که خود را ام القرای جهان عرب و اسلام می‌داند، شیعیان را مانعی در این راه می‌دانند زیرا شیعیان جهان، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان زعیم و حامی اصلی جهان اسلام می‌دانند.
در این مورد باید گفت که شکاف اجتماعی و تهدید خارجی عموماً موجب تقسیم و تجزیه جمعیت انسانی و تکوین گروه‌بندی‌ها مختلف می‌شود و از پس این گروه‌بندی‌ها امکان ایجاد تشکل‌ها و سازمان‌هایی سیاسی و شبه نظامی پیدا می‌کنند.
این شکاف‌ها از نظر تاثیرگذاری بر زندگی سیاسی، برخی فعال و برخی غیر فعال هستند و این امکان وجود دارد، شکاف اجتماعی غیر فعال از نظر سیاسی، به وسیله آگاهی سیاسی، سازماندهی و عمل سیاسی که عموماً توسط رهبران تحول‌خواه ایجاد شده، تکوین یافته و به تدریج به شکاف اجتماعی فعال تبدیل شود.
ساموئل هانتینگتون، نظریه پرداز شهیر آمریکایی این موضوع را در نظریه خود موسوم به «توسعه نا متوازن» به گونه دیگر بیان می‌کند که شکاف اجتماعی به تدریج یک گروه اجتماعی را به سمت تحول‌خواهی پیش خواهد برد؛ که برآورده نشدن درخواست‌ها و محرومیت از فرصت و مشارکت در نظام سیاسی، یک گروه را انقلابی می‌سازد.
در شرایط ذکر شده، در دهه نود میلادی «حسین بدر الدین الحوثی» فرزند عالم بزرگ شیعیان زیدی «بدرالدین الحوثی» که ملجاء و پناهگاه مردم محسوب می‌شد و مردم هم اعتماد خاصی به وی داشتند؛ با درک صحیح از کنش‌های خارجی و عوامل داخلی، و نیز با الهام از تعالیم دینی خود و انقلاب اسلامی ایران در صدد حل مشکلات یمن برآمد و این امر نیازمند یک واکنش اجتماعی بود.
حسین الحوثی از ابتدای ورود به عرصه سیاسی برای بهبود وضعیت مردم محروم منطقه صعده، با ایشان دیدار و گفت‌وگو می‌کرد، ولی به نتیجه قابل قبولی دست نیافت و به این نتیجه رسید که مقامات یمنی توجه خاصی به آن‌ها نمی‌کنند. لذا در این خصوص تلاشی را در زمینه یک جنبش اجتماعی را آغاز کرد. برای شکل‌گیری یک جنبش می‌بایست، نیروهای اجتماعی وارد صحنه شوند، این نیروها که همان شیعیان محروم بودند را به تدریج وارد عرصه کرد.
با حضور نیروهای اجتماعی، هئیت حاکمه به ریاست علی عبدالله صالح به ترس افتاد و اقدام به سرکوب آن کرد همین امر موجب شد تا این جنبش اجتماعی به یک جنبش مسلحانه تبدیل شود و وارد چند جنگ خونین با دولت علی عبدالله صالح شود.
حسین الحوثی در سال 2002 در یک سخنرانی معروف اهداف بلندمدت این جنبش را اعلام کرد که امروز نماد انصارالله محسوب می‌شود. این شعارها عبارت بودند از: «الله أکبر، الموت لأمریکا، الموت لإسرائیل، اللعنة على الیهود، النصر للإسلام».
با کشته شدن حسین الحوثی در 2004 و رهبری برادر کوچکترش «عبدالمالک الحوثی» تحول بزرگی در جنبش انصارالله اتفاق افتاد. از جمله دلایل انتخاب عبدالمالک عبارتند از: قدرت رهبری انقلابی، قدرت کلامی و کاریزمای شخصیتی ایشان که موفق شد در یک دهه انقلاب یمن را در 2014 به اهداف خود نزدیک کند.
زمینه فکری شکل گیری انصارالله
اندیشه و اقدامات هر جریان سیاسی، از جهان‌‌بینی، ایدئولوژی و نظام ارزشی مورد پذیرش آن ریشه می‌گیرد. هر چند تلاش کند که در تحلیل وقایع پیرامون خود بی‌طرف باشد، ولی باز می‌توان در عمق اندیشه‌هایش بستر فکری آن را یافت. شناخت زمینه تربیتی، معرفتی و ارزشی رهبران تاثیرگذار و تحول آفرین، جریان سیاسی پیش‌نیاز فهم تصیمات و اقدامات آن جریان خواهد بود.
حسین و عبدالمالک الحوثی نیز به عنوان رهبران دارای وجهه دینی و سیاسی از این قاعده مستثنی نبودند. ایشان به دلیل شرایط خاص خانوادگی از حوزه دین به حوزه سیاست ورود کرده و زمینه‌ساز تحولات شده است. نقطه تمایز ایشان با دیگر رهبران سلف یا هم‌ دوره خویش، محدود نماندن به فعالیت عادی دینی بود. در بررسی صحیح زمینه فکری انصارالله باید به مذهب تشیع زیدی و گفتمان انقلاب اسلامی پرداخته شود:
- مذهب تشیع زیدی:
شیعیان زیدی از نظر مذهبی پیرو مکتب اهل بیت هستند؛ بعد از امام حسین علیه السلام قائل به ساداتی هستند و دیگران را به امامت خود فراخواند. بعد از قیام عاشورا، زید بن علی علیه السلام نیز مردم را به قیام فراخواند و پیروان مذهب زیدیه قائل به امامت ایشان هستند و در این زمینه یکی از انقلابی‌ترین مذاهب اسلامی محسوب می‌شوند. در میان فرق مختلف زیدیه، فرقه جارودیه است به شیعیان اثنی عشری نزدیک هستند و بدرالدین الحوثی رهبر معنوی فقید حوثیه از فقهای بزرگ آن محسوب می‌شد.
مکتب اهل بیت علیهم‌السلام نیز در تاریخ بشریت به‌عنوان نماد ظلم‌ستیزی بودند و در این خاندان مکرم همواره شعار «هیهات منا الذلة» مطرح و در طول تاریخ شیعه، بزرگان آن از عاشورا به عنوان احیا فرهنگ ظلم ستیزی استفاده کرده‌اند. این فرهنگ ارزشی، در قالب شعائر دینی نمود پیدا کرده‌است و کسی که در این مکتب به طور صحیح تربیت و رشد یافته باشد، نمی‌تواند در برابر ظلم ظالمان، سکوت اختیار کرده و شاهد آن ظلم باشد. اجداد رهبران حوثیه عموماً از سلسله روحانیت و علمای دین که نسب ایشان به اهل بیت می‌رسد هستند که این امر زمینه فکری ظلم‌ستیزی این جریان فکری را تشکیل داده است.
- گفتمان انقلاب اسلامی ایران:
در اواخر دهه 1970 تحولی بزرگ در ایران رخ داد که بسیاری از معادلات سیاسی در جهان را برهم زد و آن تحول انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) بود. انقلاب اسلامی دارای اهداف بلند و گفتمان‌های ارزشمندی بود که از جمله آن می‌توان به استقلال‌طلبی، اسلام سیاسی، مردم‌سالاری، استکبارستیزی و ظلم‌ستیزی اشاره کرد.
گفتمان ظلم‌ستیزی در سطح داخلی جلوگیری از ظلم به مظلومان به وسیله صاحبان قدرت و در سطح خارجی مبارزه با ظالمان که حقوق دیگر ملت‌ها را نادیده می‌گیرند را هدف گرفته بود. بدرالدین الحوثی رهبر معنوی حوثیه به دلیل مطالعات و عمق فکری با اندیشه امام خمینی آشنا شد و سفری هم به ایران داشت و یکی از علاقمندان این گفتمان بود و این علاقمندی در فرزندانش حسین و عبدالمالک نیز استمرار یافت. معیار نزدیکی هر جریانی به یک گفتمان را می‌توان از مولفه‌های آن مورد تحلیل قرار داد که در جنبش انصارالله نیز شاهد وجود عواملی هستیم که نشان از تاثیر انقلاب اسلامی بر این جنبش است:
- دیدگاه توحیدی: مهم‌ترین ویژگی گفتمان انقلاب اسلامی، لزوم وجود دیدگاه توحیدی در میان رهبران و اعضای جنبش است زیرا این امر مانع از دیدگاه صرف زمینی و مادی‌گرایانه به موضوعات موجود در جامعه می‌شود و یک‌جانبه‌گرایی در این خصوص می‌شود و همین سبب می‌شود کارکرد دیدگاه توحیدی به خداوند بسیار مثبت باشد. این دیدگاه توحیدی نشات گرفته شده از گفتمان انقلاب اسلامی را می‌توان از مقاومت خستگی‌ناپذیر جنبش انصارالله در بیش از بیست سال مبارزات این جنبش در چند جبهه (از یک سو با نظام حاکم، از یک‌سو تجاوزات عربستان سعودی و از سوی دیگر با جریانات مسلح تکفیری) می‌توان مشاهده کرد، به‌طوری که نتیجه‌محوری در این جنبش جای خود را به تکلیف‌محوری داده است و همین امر این جنبش انصارالله را با همه خون‌های ریخته شده، خستگی‌ناپذیر کرده است.
- محوریت نقش مردم: یکی دیگر از ویژگی‌های گفتمان انقلاب اسلامی، لزوم توجه به مردم به عنوان حامیان اصلی یک جریان مقاومت است. بقا و تداوم هر جنبش مردمی، وابسته به میزان حمایت عمومی و مشارکت هم‌سو در عرصه‌های مختلف مبارزاتی آن است، حمایت و مشارکت عمومی و یا عدم وجود آن در بقا و داوم هر جنبشی در جامعه و زوال آن‌ها، امری بدیهی و غیرقابل انکار است. مشارکت عمومی اقشار مختلف جامعه از جمله زن و مرد حتی نوجوانان و سالخوردگان و روحانیان، تجار، کارمندان، نظامیان در عرصه مبارزه در برابر ظلم لازمه هر جنبشی است. یکی از ویژگی‌های جنبش انصارالله که بر کسی پوشیده نیست پشتوانه مردمی است که هیچ حمایت جانی، سیاسی و مالی را از آن دریغ نمی‌کنند.
- استکبارستیزی: یکی دیگر از ویژگی‌های گفتمان انقلاب اسلامی استکبار ستیزی آن است به همین دلیل همواره با ایالات متحده آمریکا به عنوان استکبار جهانی و متحد منطقه‌ای آن رژیم صهیونیستی مخالفت کرده است و مبارزه با ایشان را آرمان خود قرار داده است. در همین راستا شعار جنبش الحوثی یعنی «الله أکبر، الموت لأمریکا، الموت لإسرائیل، اللعنة على الیهود، النصرللإسلام» کاملا با این گفتمان انقلاب اسلامی همساز است.

 
- عدم وابستگی به قدرت‌های بزرگ: یکی دیگر از ویژگی‌های گفتمان انقلاب اسلامی عدم وابستگی به قدرت‌های بزرگ است، زیرا وابستگی زمینه‌ساز همسویی با ایشان است و شعار نه شرقی نه غربی نیز در این راستا مطرح می‌شود. عدم وابستگی عامل مهمی در پیگیری اهداف والای یک حرکت و جنبش انقلابی محسوب می‌شود و یک جنبش باید با وجود انواع تحریم‌ها و محدودیت‌ها بتواند با کمترین نیاز به کمک‌های خارجی نیازهای عادی معیشتی و نظامی خود را تامین کند که این ویژگی را هم در انصارالله شاهد هستیم.
در پایان باید گفت جنبش انصارالله، حرکتی کاملا برآمده از دل مردم یمن و نشأت گرفته شده از روحیه انقلابی‌گری تشیع و گفتمان انقلاب اسلامی است. این جنبش در حقیقت قیامی است در برابر فساد سیاسی و اقتصادی داخلی و توسعه‌طلبی خارجی که توانسته در قلب حوزه امنیتی تعریف شده عربستان سعودی فعالیت کند و حمایت اکثریت مردم یمن را به دست آورد و در ماه‌های اخیر به خطری بزرگ برای مرزهای جنوبی عربستان تبدیل شود. 


کد مطلب: 15263

آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/news/15263/گفتمان-انقلاب-اسلامی-چگونه-الهام-بخش-نهضت-مردم-یمن

حافظ خبر
  https://www.hafezkhabar.ir