پس از شاملو شاعر مهمی نداشته ایم !؟ نثر فارسی به شدت تحت تأثیر میراث زبانی شاملوست و ... !؟ آیا شاملوی ماتریالیسم سکولار که حافظ را نمی تواند بشناسد و صدها اتهام کفرگویی و نفی قیامت به او میزند ، می تواند در شهر حافظ اینگونه غلوآمیز ترویج گردد ؟! آیا این رویه ادامه گام اول نیست؟! نباید خیانت شاملو به حافظ تکرار شود؟!
به گزارش حافظ نیوز،گام اول : مقام معظم رهبری در دیدار با مردم شیراز در مورخه 1387/2/11 فرمودند : یک جریان از سوی دربار طاغوت بود که از سالهای اول دهه ی سی شروع شد و تا نزدیک پیروزی انقلاب به مدت بیست و چند سال ادامه داشت ، با همه تلاششان در این زمینه فعالیت کردند و سعی کردند شیراز را با یک هویت صد در صد غربی شده به دنیا معرفی کنند (1)
( جشن هنر شیراز و جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ، تغییر مبدا هجرت و ... سکولاریزه کردن جامعه که بقول شهید محراب آیت ا... دستغیب ، شراب فروشی بیشتر از مسجد بود و ... از این نمونه هاست )
یک جریان دیگر که باز علیه دین و دین باوری و دینداری ، بیشتر از شهرها در این شهر (شیراز ) ترویج می شد ، جریان الحاد مکتبی از سوی حزب توده ای بود که در اینجا لانه ی عمیقی داشتند و فعالیت عمیقی می کردند . وقتی می دیدند زمینه نفوذ روحانیت و دین در این شهر زیاد است ، بخصوص در آن سالهایی که مرحوم سید نور الدین – روحانی شجاع ، سازمان ده ، فعال و زمان شناس – وارد میدان بود ، شاید حزب توده را برای پنجه انداختن با این روحانی تشویق هم کردند . (2)
گام دوم : علامه شهید مطهری پس از پنج کنفرانس درباره عرفان حافظ در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران که در کتاب گلشن راز چاپ شده ، بدنبال اتهامات ناجوانمردانه احمد شاملو ، شاعر ماتریالیسم سکولار ، در مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری و ماتریالیسم در ایران ، علامه شهید مطهری می فرمایند : ماتریالیستها ی ایران اخیرا به تشبئات مضحکی دست زده اند ، این تشبئات بیش از پیش فقر و ضعف این فلسفه را می سازد ، یک از تشبئات ، تحریف شخصیتها ، است . کوشش دارند از راه تحریف شخصیت های مورد احترام ، اذهان را متوجه مکتب و فلسفه خود بنمایند .
یکی از این شاعران به اصطلاح نو پرداز ( احمد شاملو ) اخیرا دیوان لسان الغیب ، خواجه شمس الدین حافظ شیرازی را با یک سلسله اصلاحات که داستان (شَدُرُسنا) را به یاد می آورد به چاپ رسانیده و مقدمه ای بر آن نوشته است ، مقدم
خویش را این چنین آغازمیکند : به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفر گو که در تاریکترین ادوار سلطه ریاکاران زهد فروش ، در ناهار بازار زهد نمایان ، یک تنه وعده رستاخیز را انکار میکند ، خدا را عشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگ انداز و دست افشان می گذرد !؟ و یا آشکارا به باور نداشتن مواعید مذهبی اقرار میکند که فی المثل :
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟
کیست این کافر که چنین به حرمت در صف پیغمبران و اولیا و اللهش مینشانند و ... (3)
علامه شهید مطهری در پاسخ احمد شاملو می فرماید : آیا اینها یک سلسله سخنان یاوه و بی ربط نیست؟ اگر اینها را یاوه و بی ربط ندانیم پس با کشف بزرگ شاعر سترگ معاصر (احمد شاملو ) چه کنیم ؟ من حقیقتا نمیدانم آیا واقعا این آقایان نمی فهمند یا خود را به نفهمی می زنند؟ مقصودم اینست که آیا اینها نمی فهمند که حافظ را نمی فهمند و یا می فهمند که نمی فهمند ، ولی خود را به نفهمی می زنند؟ شناخت کسی مانند حافظ آنگاه میسر است که فرهنگ حافظ را بشناسند و با زبان عرفان گسترده آشنا باشند (4)
( که احمد شاملو آشنا نیست ) .
گام سوم : روزنامه افسانه چهارم مرداد 95 ، ویژه نامه ای بنام آبان شماره اول به چاپ رساند که روی جلد عکس بزرگ احمد شاملو را با تیتر بزرگ ( شط پر شوکت شعر ) و ( بزرگترین میراث شاملو زبان آفرینی اوست ) به چاپ رسانده و ازص 6 تا ص 11 کل صفحات را به تعریف ، تمجید و تقدیس احمد شاملو اختصاص داده و در کمال ناباوری می نویسد : پس از شاملو شاعر مهمی نداشته ایم !؟ نثر فارسی به شدت تحت تأثیر میراث زبانی شاملوست و ... !؟ آیا شاملوی ماتریالیسم سکولار که حافظ را نمی تواند بشناسد و صدها اتهام کفرگویی و نفی قیامت به او میزند ، می تواند در شهر حافظ اینگونه غلوآمیز ترویج گردد ؟! آیا این رویه ادامه گام اول نیست؟! نباید خیانت شاملو به حافظ تکرار شود؟!
1 و 2 - سخن یار / 26 ص 7
3- احمد شاملو ، مقدمه حافظ شیرازی ص 25 و 26
4 – علل گرایش به ما دیگری علامه شهید مطهری ص 22
منبع: سعدی نیوز