به گزارش "حافظ نیوز" به نقل از مشرق، مرد «کتوم» و «ساکت» اصلاحات لب به «گلایه» گشوده است؛ او دیگر توان پذیرش فشار بزرگان اصلاحات برای «انصراف» ندارد؛ از منظر حامیان وی نقش سیاسی معاون اول دولت اصلاحات فقط بسیج پایگاه اجتماعی اصلاحات برای هدف گروههای پر قدرت جریان اصلاحات است؛ نقشی حاشیه در دنیای سیاست که گلایههای همسر محمدرضا عارف را به همراه داشته است. حمیده مروج، همسر محمدرضا عارف، برای اولین بار پس از دو سال لب به گلایهگویی گشود و در پاسخ به این سؤال آیا شایعه ناراحتی شما پس از انصراف آقای عارف از انتخابات سال 92 صحت دارد؛ اظهارداشت: «بله. چون از ابتدای حضور آقای عارف در عرصه فعالیت سیاسی همیشه مورد مشورت ایشان بودم و در جریان انتخابات 92 شرط من برای حضور در کنار ایشان و کمک و حمایتم از ایشان، عدم انصراف از انتخابات بود. در آن زمان نظر بسیاری بر این بود که اصولاً اردوگاه اصلاحات نامزدی در انتخابات نداشته باشد؛ اما خب در نهایت همه از جمله خود آقای عارف به حضور فردی از اردوگاه میانه رضایت دادند...؛ اما از نظر من در سال 92 ایشان از شانس بالایی برای پیروزی برخوردار بودند و من نیز بنابر موقعیت شغلی خودم به عینه میدیدم که پس از انصراف ایشان عدهای گریستند. به یاد دارم کسی از روستایی در شمال ایران با من تماس گرفت و گفت چرا آقای دکتر انصراف دادند. تمام روستای ما میخواستند به ایشان رأی بدهند؛ حتی پسر جوانی از شیراز گفته بود من پس از انصراف آقای دکتر سه روز از خانه بیرون نیامدم؛ چون ایشان امیدی برای جوانان بودند. از سوی دیگر من به دلیل اینکه استاد دانشگاه هستم، میدیدم حضور ایشان امیدی برای جوانان بود.»[1]
· حزب کارگزاران سازندگی؛ ضمیر مرجع گلایههای عارف
صراحت بیان محمدرضا عارف بیشتر شده است؛ او رأی اول تهران در انتخابات مجلس شورای اسلامی را معیاری برای بازگویی گذشته تلخ خود میداند؛ خرداد تلخ 92 که بزرگان اصلاحات او را به راحتی کنار گذاشتند و عارف معیار تصمیم گیری آنان را «نظرسازی» میداند و در همین راستا گفت: «من در سال 92 در شرایطی کنار رفتم که نتیجه نظرسنجیهایی که به دستم رسیده بود، نشان میداد میتوانم پیروز شوم. کاری به نظرسازیها ندارم اما نظرسنجیها نشان میداد میتوانم پیروز شوم. افتخار میکنم راحت از قدرت گذشتم.»[2] و از سخنان فعالان سیاسی اصلاحات با تعبیر «انگ» و برچسبهای «امنیتی» و «بدلی» یادکرد و اظهار داشت: «من خیلی فحش خوردم. انگهایی به من زدند که سابقه نداشت. اتهام اصلاحطلب بدلی به من زدند. حتی گفتند امنیتیها به تو گفتهاند که کاندیدا شوی!»[3]
«محمدرضا عارف» دیگر آن فرد ساکت و کتوم نیست؛ محمدرضا عارف «متأخر» ریاست مجلس شورای اسلامی را آخرین گام برای حضور جدی در دنیای سیاست میداند؛ در دستگاه تحلیلی او پذیرش «انصراف» به منزله حذفی قطعی سیاستورزی و بدل گشتن وی به «مهره بازیچه» برای لایه بالای اصلاحات است زیرا این بار داستان «انصراف» محمدرضا عارف، رنگ و بوی دیگر پیدا کرده است؛ نفر اول انتخابات مجلس شورای اسلامی باید به جای ریاست بر مجلس شورای اسلامی، ردای ریاست فراکسیون امید را بر تن نماید و این تصمیم در قالب مکانیزم «توافق» شکل گرفته است.
محمدرضا عارف متأخر گلایههای خود را از لایههای پنهان «تصمیمساز» اصلاحات زودتر از شکست در بهارستان آغاز کرده است؛ او از «عافیت طلبان» اصلاحات که مانع از «ریاست» وی در بهارستان هستند؛ سخن میگوید و در همین راستا اظهار داشت: «ما هیچ وقت حق تصمیم فردی نداریم و باید به طور جدی جلو آمده و کار کنیم، در فضای رسانهای ایجاد شده از رقیب گله ندارم اما از مدعیان تحلیلگرای اصلاحطلب گله دارم چرا که عدهای تحلیلگرای عافیتطلب میگویند که باید بپذیریم حاکمیت ما را در رده بالا راه نمیدهد پس در همین رده پایینتر خود را حفظ کنیم.»[4]
از منظر محمدرضا عارف و حامیان سرسخت وی؛ «نظرسازان انتخابات 92»، «عاملان برچستزنی به او» و «اصلاحطلبان عافیتطلب» تنها حزب کارگزاران سازندگی است.
· خنجر کارگزاران سازندگی بر پیکر عارف
کارگزارانیها لایه پنهان «تصمیم سازی» و «تصمیمگیری» برای بزرگان اصلاحات هستند؛ آنان با توان مالی و رسانهای درصدد هستند که استیلای گفتمانی بر اصلاحات را با دستور عضو دولتی این حزب در کاخ سعدآباد حفظ کنند.
آنان اولین گام خود را پس از خرداد 92 برداشتند؛ برچسبزنیهای پیشین کارگزارانیها برای حاشیهنشینی سیاسی عارف به همین القاب ختم نشد؛ نشریه آسمان، از نشریات نزدیک به حزب کارگزاران سازندگی، پس از کامیابی حجتالاسلام روحانی با نادیده گرفتن ایفا نقش نامزد انصرافی اصلاحات جایگاه سیاسی محمدرضا عارف را نه «فرمانده» بلکه «بازمانده» توصیف کرد که از سوی اصلاحطلبان جدی گرفته نمیشود.[5] اما پس از مدتی تحت فشار نیروهای جوان اصلاحات تصمیم به محدودسازی فضای کنش سیاسی عارف کردند؛ بر همین اساس کارگزارانیها برای محمدرضا عارف «شرطگذاری» کردند و فضای مانور سیاسی وی را مشخص کردند؛ نشریه صدا ارگان حزب کارگزاران سازندگی به عارف خاطر نشان میکند که باید ابتدا جایگاه خود را بشناسید و بداند جایگاه وی «موقتی» است و یکی از اعضای کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی با تاکید بر «موقتی بودن» نوشت: «ساختار خود را «موقتی و مقطعی» (فعلاً: انتخابات مجلس دهم) میداند و پس از آن نیز خود به خود منحل میشود یا به اشکال دیگری ارتقا مییابد»[6] و همچنین باید در گام دوم «توجه به روند چارچوبها و مناسبات درون جبههای است. عارف در این مرحله کار دشوارتری نسبت به مرحله اول دارد. چرا که او برخلاف اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورایعالی اصلاحطلبان جایگاه دبیرکلی یا عضویت ارشد در یکی از احزاب و گروههای سیاسی اصلاحطلب را ندارد و انتخاب او به عضویت هیئت رئیسه شورایعالی هم مبتنی بر جایگاه و موقعیت شخصی او و احترام ناشی از فداکاری در انتخابات ریاست جمهوری بوده است.»[7]
ضربه آخر کارگزارانی به برای حاشیهنشینی و استفاده ابزاری از محمدرضا عارف به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید؛ کارگزارانیها لقب «ممنوع المقامی» را به عارف داده بود و در همین راستا نشریه صدا نوشت: «شاید نیاز باشد عارف ایثاری را که در بهار 92 صورت داد؛ دیگر بار در بهار 95 تکرار کند...حکم ازلی برای عارف هم ممنوع المقامی باشد. او باید باده قدرت را به لب رساند، اما ننوشد تا در عوض، بتواند جرعهای یا باریکهای آب به لب لشکر تشنگان برساند. عارف در بهار 92 جام را ننوشید و به روحانی سپرد. شاید این بار، حکم ازلی این باشد که جام را به رقیبی فیلسوف بسپارد.»[8]
· دشمنان دوستنما عارف؛ زمزمه خطر برای روحانی
محمدرضا عارف دلیل شکست خود در رقابت ریاست بهارستان دهم را باید از میان یاران اصلاحطلب خود جستوجو کند؛ دشمنان دوستنما محمدرضا عارف خواهان «حاشیهنشینی» و «ممنوعالمقامی» وی هستند. به نظر میرسد که در سیاستورزی عارف متأخر پس از شکست با صراحت از حزب کارگزاران سازندگی سخن گفته میشود و «دشمن دوستنمای» وی با الفاظ بدتر از «عافیتطلبان اصلاحات» یاد میشود؛ اما در این میان زمزمه هم از عبور کارگزاران از حجت الاسلام روحانی شنیده میشود. مثلث آنلاین در همین راستا نوشت: «اسحاق جهانگیری ترجیح داده درباره این خبر که گفته میشود او جایگزین روحانی در سال 96 خواهد بود، فعلاً سکوت کند و واکنشی نشان ندهد.»
آیا حسن روحانی قربانی بعدی حزب کارگزاران سازندگی پس از محمدرضا عارف است؟