خیز بلند مشایی برای...

14 آذر 1391 ساعت 3:10


در ساحت سیاست، اسفندیار رحیم مشایی نام بسیار آشنایی است. شخصی که در ابتدا در کسوت یک مشاور در کنار محمود احمدی نژاد قرار گرفت، با وی به شهرداری تهران رفت و پس از آن سر از سازمان میراث فرهنگی درآورد. توقف چند ساله وی در این سازمان و گستره فعالیتش سبب شد وی بتواند به کادر سازی گسترده روی بیاورد و مهره هایی در دامانش پرورش یافتند که حتی در زمان عدم حضور و یا بایکوت وی، تفکر وی را اشاعه می دهند. ناگفته نماند که یکی از همین افراد احمدزاده کرمانی،استاندار سابق فارس و رییس اسبق سازمان میراث فرهنگی بود...
از مشاور دیروز محمود احمدی نژاد که این روزها در قامت یک هدیه الهی برای وی مطرح است، به زعم برخی تحلیل گران و رصد گران عالم سیاست علائم بسیار زیادی در خصوص "خیز بلند" برای تامین منافع و آینده سیاسی این تفکر و جریان فکری به چشم میخورد. خیز بلندی که که بهترین ضامن موفقیت آن پیروزی در انتخاباتی چون ریاست جمهوری آتی است.
 

خیز بلند
ماجرا از آنجایی رصد می شود که یکی از سایت های نزدیک به این جریان فکری، اقدام به نظرسنجی (و نه نظر سازی!) پیرامون بخت و اقبال نامزدهای احتمالی برای کسب کرسی ریاست جمهوری می نماید و در کمال ناباوری (و یا خوش باوری) در میان نامزدهای گوناگون اسفندیار رحیم مشایی حائز جایگاه نخست می شود و این یعنی القا این مطلب که وی از سبد رای و جایگاه مهم و مقبولی میان افکار عمومی بهره مند است. وی که به دلیل اظهار نظرهای جنجالی و تنش زا برای بسیاری از ایرانیان نام آشناست، در پاسخ به سوال خبرنگاری، حضور و یا عدم حضورش در انتخابات ریاست جمهوری را نفی و یا تایید نمیکند. در واقع چرا باید فی الحال از وی چنین سوالی پرسیده شود؟ و چرا باید این سوال و جواب تا این حد مورد توجه خواسته یا ناخواسته رسانه ها و پوشش رسانه ای قرار گیرد؟ به این دلیل که شاید به زعم این جریان فکری باید از هم اکنون گزینه مورد نظر را برای ریاست جمهوری در اذهان اصطلاحا جا انداخت و مطرح نمود تا بدین طریق این سوال همواره در ذهن مخاطب مطرح باشد که آیا وی گزینه مناسبی است یا خیر؟ و وی تا روز رای گیری در ذهن مخاطب حضور فعال داشته باشد! در کنار این موارد، ایجاد کمپین برای دعوت از وی برای کاندیداتوری و همچنین برخی سفرها به بعضی استان ها که رنگ و بوی تبلیغاتی به خود دارند (از جمله کرمانشاه) را نیز اضافه کنید. شاید حکم تازه احمدی نژاد برای مشایی که دیروز امضا شد، بسان قطعه پازلی باشد که در کنار دیگر اجزای یاد شده تکمیل شده و مفهوم خاصی را به ذهن متبادر می سازد. احمدی نژاد در این حکم نسبتا مفصل و طولانی، ضمن تشریح همان ادبیات مبتنی بر دین مداری و کمال محوری که پیش تر بارها مورد استفاده وی قرار گرفته، وی را از سمت رییس دفتر نهاد ریاست جمهوری برکنار و به دبیرخانه جنبش عدم تعهد می برد. سمتی که مانند سمت قبلی مانعی برای کاندیداتوری در انتخابات محسوب نمی شود و در راستای تقویت چهره بین المللی وی نیز موثر خواهد بود.
 
چه کسانی به مشایی رای خواهند داد؟
حال باید پرسید از منظر جامعه شناسی سیاسی چه اقشار و گروه هایی ممکن است به مشایی رای دهند؟ اگر رای دهندگان در انتخابات ها را به سه گروه رای دهندگان اصولگرا (اعم از هوادارن جبهه متحد و یا جبهه پایداری و یا رای دهندگان به اشخاص اصولگرا و نه صرفا لیست ها)، اصلاح طلب ( اعم از طرفداران گروه های مختلف اصلاح طلب) و رای دهندگان فاقد نظر مشخص و از پیش تعیین شده سیاسی تقسیم بندی کنیم (فارق از وزن و میزان سبد رای هر کدام از آنها)، در خواهیم یافت که مشایی تنها در قشر خاکستری رنگ و حتی کمی اصلاح طلب جامعه باید به دنبال جذب آرا باشد. رحیم مشایی مشخصا در بین اصولگرایان و شاخه های مختلف آن هیچ جایگاهی برای کسب رای نخواهد داشت چرا که در صورت حضور همزمان برخی چهره های اصولگرا مانند سعید جلیلی و قالیباف، تمام پتانسیل رای این جریان قطعا معطوف به آنها و یا نامزدهایی در تراز آنها خواهد شد و از طرفی در صورت حضور یک نامزد اصلاح طلب، وی نیز در رقابت با او از شانس بسیار اندکی برای جذب آرای اصلاح طلبان خواهد داشت به خصوص اگر این نامزد شخصی مانند سید محمد خاتمی یا یک چهره مهم اصلاح طلب باشد. اقشار خاکستری و فاقد نظر مشخص سیاسی نیز در این شرایط به احتمال فراوان در بین رقابت سنتی اصولگرایان و اصلاح طلبان یکی را برخواهند گزید و نمی توان در بین این قشر نیز دلخوش به آرای چشمگیر بود.
 
تکرار ناموفق مدل پوتین-مدودف
از سوی دیگر اما شاید بتوان با تصور تکرار مدل پوتین-مدودف برای احمدی نژاد و مشایی، سبد رای احمدی نژاد را نیز متعلق به مشایی دانست اما اگر نیک بنگریم درخواهیم یافت که تکرار این مدل در ایران حتی با فرض امکان وقوع، تقریبا محال ممکن است. اول از این بابت که پوتین در شرایطی از کاخ کرملین رفت که شرایط اقتصادی روسیه در بهترین وضعیت خود طی دهه گذشته اش قرار داشت و غالب مردم روسیه از هر بابت خواستار تداوم موفقیت های نظام اقتصادی حاکم بودند. از طرفی پوتین توانسته بود در زمینه مسائل و کنش های اجتماعی جامعه روسیه را به ثبات نسبی برساند و اختلافات طبقاتی را تا حد ملموسی برای طبقه متوسط شهری و کم بضاعت بکاهد. و نهایتا در بعد بین الملل نیز با توجه به تبلیغات رسانه ای فراوان رسانه های روسیه، این کشور به عنوان یک ابرقدرت تاثیرگذار و پرنفوذ در معادلات جهانی به مردمش معرفی گردید. مجموعه این عوامل سبب شد که دور از انتظار نباشد که در صورت ظرفداری تمام قد پوتین از هر نامزدی، این اقدام منجر به پیروزی وی در انتخابات شود. اما نگاهی به شرایط حاکم بر جامعه ایران، اعم از اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در ساحت های گوناگون نشان می دهد که حتی اگر خود احمدی نژاد نیز اجازه حضور مجدد در عرصه انتخابات را می داشت، شانس وی برای پیروزی در رقابت با رقبای تازه نفس و چهره های تازه سیاسی چندان بالا نبود چه رسد به اینکه وی از مردم بخواهد به گزینه مد نظر او نیز رای بدهند! در واقع برداشت جامعه ایران از احمدی نژاد در سال 92، بسیار متفاوت است با برداشتی که در سال 84 و حتی 88 از وی در بین اقشار مختلف مردم وجود داشت. عدم آگاهی از این مساله بسیار مهم سبب می شود جریان فکری منسوب به مشایی در تکرار این مدل ناموفق باشند.
 
باید منتظر بود...
حال باید منتظر بود و دید که شرایط سیاسی حاکم بر آینده جامعه آیا این ظن و گمان را در این جریان تقویت می نماید که برای ریاست جمهوری به فکر ورود مستقیم باشند و یا اینکه برای بقا در این تنازع، به فکر راه حل های دیگری خواهند بود.


کد مطلب: 1376

آدرس مطلب: https://www.hafezkhabar.ir/news/1376/خیز-بلند-مشایی

حافظ خبر
  https://www.hafezkhabar.ir