اتخاذ موضع پدافندی در برابر رژیمی که برای ترویج فرقه گرایی و تحدید حاکمیت های شیعی، از هیچ تلاشی فروگذار نیست نتیجه ای جز جری تر شدن آن نخواهد داشت.
تاملی بر نقش دیپلماسی پدافندی دولت یازدهم در تحولات جهان اسلام/ از «شهادت شیخ نمر» و سرکوب شیعیان نیجریه و بحرین تا تداوم بمباران یمن
14 دی 1394 ساعت 21:46
اتخاذ موضع پدافندی در برابر رژیمی که برای ترویج فرقه گرایی و تحدید حاکمیت های شیعی، از هیچ تلاشی فروگذار نیست نتیجه ای جز جری تر شدن آن نخواهد داشت.
حافظ نیوز/ سرویس سیاسی طی روزهای اخیر، انتشار خبر شهادت شیخ باقر النمر روحانی برجسته شیعه در عربستان، در صدر خبرهای منطقه و جهان قرار گرفت و نشان داد رژیم آل سعود، برای مبارزه با اسلام حقیقی و ترویج فرقه گرایی در جهان اسلام، حد و مرز نمی شناسد. در حالی که انتظار می رفت نهادهای بین المللی همچون اتحادیه اروپا و یا سازمان ملل متحد، در این باره موضع قاطعی اتخاذ نمایند و برای حکومت عربستان، محدودیت هایی وضع کنند متاسفانه با اتخاذ مواضع انفعالی و حداقلی، بار دیگر نشان دادند این قبیل سازمان ها هیچ نقشی در برقراری امنیت و صلح در سطح جهان ندارند و تنها ابزارهایی در دست چند ابرقدرت برای تحمیل خواسته های خود به جامعه جهانی هستند.
اما در سوی دیگر این ماجرا وقوع برخی اتفاقات تلخ، سیر تحولات بین المللی را به سمت دیگری هدایت کرد. متاسفانه حرکت غلط و مشکوک عده ای در حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد و همچنین انتشار خبرهایی مبنی بر حمله راکتی به سفارت عربستان در بغداد، ورق فشارهای رسانه ای و توجه افکار عمومی را از مسئله بسیار مهم جنایت آل سعود، به سمت روابط دیپلماتیک ایران و عراق در یک سو و عربستان در سوی دیگر منحرف کرد.
در واقع، این اقدام بزرگترین خدمتی بود که در شرایط فعلی، عده ای می توانستند نسبت به آل سعود از خود ابراز دارند و این رژیم سفاک را از زیر فشارهای رسانه ای و افکار عمومی از بابت اعدام شیخ نمر برهانند.
اما آنچه که روی سخن این مقال است، توجه به نقش دیپلماسی دولت جمهوری اسلامی در جلوگیری از جنایات آل سعود است.ناظران سیاسی و بین المللی بر این باورند فجایعی چون به شهادت رساندن چند هزار نفر در فاجعه مِنا، تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، کشتار مردم یمن، حمایت از سرکوب شیعیان در بحرین و جنگ افروزی در عراق و سوریه، بیش از هر چیز معلول آن نوع از دیپلماسی است که توسط دولت جمهوری اسلامی در پیش گرفته می شود.
مسلما اتخاذ موضع پدافندی در برابر رژیمی که برای ترویج فرقه گرایی و تحدید حاکمیت های شیعی، از هیچ تلاشی فروگذار نیست نتیجه ای جز جری تر شدن آن نخواهد داشت. هنگامی که حاکمیت وهابی، این صدا را از داخل مرزهای ایران بشنود که کربلا، نه درس پایداری و مبارزه با ظلم و استبداد حتی به قیمت جان و مال و تلاش برای احیای امر به معروف و نهی از منکر، بلکه درس مذاکره و تفاهم است به این نتیجه می رسد که تهدیدهای بازدارنده از سوی کشوری که منادی اسلام ناب محمدی(ص) است بر طرف شده و در نتیجه می تواند بر شدت جنایات خود بیافزاید. طی ماه های اخیر، جهان اسلام از بابت جنایات آل سعود لطمات جبران ناپذیر بسیاری به خود دیده؛ شیخ زکزاکی در نیجریه با حمایت آل سعود به بند کشیده می شود و هزار نفر از شیعیان این کشور به خاک و خون کشیده می شوند، بمباران و کشتار مردم بی دفاع یمن وارد دهمین ماه خود می شود، سرکوب مردم در بحرین و تخریب خانه ها و مساجد آنها پس از گذشت چند سال همچنان ادامه میابد و سوریه و عراق نیز همچنان جولانگاه گروه های تروریستی وابسته به دربار آل سعود است.
در این میان این پرسش مطرح می شود که اهرم های فشار و عوامل بازدارنده دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی در این باره چیست؟ آیا می توان در قبال این حجم از کشتار و جنایت، تنها به اخم های دیپلماتیک و صدور بیانیه و یا احضار کاردار بسنده کرد؟ چرا رژیمی که اینچنین عریان به کشتار مسلمانان بی دفاع می پردازد، باید در قطع ارتباط با نظام جمهوری اسلامی نیز پیش دستی کند و در این مرحله نیز موضعی آفندی در برابر ایران اسلامی اتخاذ کند؟
مسلما کمترین انتظار از دولت تدبیر امید این است که دشمنان این مرز و بوم، پیامی جز لبخند و مذاکره نیز از جانب آنها ببینند و ظرفیت های آفندی و بازدارنده ایران در عرصه بین المللی نیز بیش از آنچه که در دوسال گذشته بروز یافته، در رویکردهای سیاست خارجی دولت عینیت یابد.
نویسنده: مصطفی مشفقیان
کد مطلب: 12627