به گزارش "حافظ نیوز"، با نزديك شدن به فصل پاياني سال، نشست شوراي عالي كار براي تعيين مزد سال آتي کارگران آغاز ميشود اما نقطه مجهول تعيين دستمزد آن است كه دستمزدی كه دست آخر بيش از 12ميليون كارگر در كشور دريافت ميكنند با خط فقر هم نميخواند حال چه رسد به تأمين ميانگين معيشت يك خانوار سه نفره.
سالهاي سال است كه شوراي عالي كار با نشست سهجانبه نمايندگان دولت، كارگران و كارفرمایان به تعيين دستمزد سال آتي كارگران ميپردازد اما قصور اين تشكل در تعيين دستمزد متناسب با هزينههاي خانواده كارگري موجب شده است بين خط فقر و دستمزد كارگر حدود 2ميليون تومان فاصله شكل بگيرد كه همين عقبماندگي دستمزد نسبت به هزينهها مشكل اصلي امروز اقتصاد ايران يعني ضعف جدي تقاضا شده است.
ارتباط ضعف تقاضا با شورای عالی کار
كارشناسان براين باورند كه عقب ماندگي دستمزد نسبت به هزينههاي مربوط به معيشت خانوار كارگري موجب شده تا همه ساله بر تعداد افراد زير خط فقر در جامعه افزوده شود و در اين ميان آنقدر شوراي عالي اشتغال بر تعيين دستمزد پايينتر از تورم موجود در جامعه و هزينههاي معيشت اصرار ورزيده است كه هم اكنون تقاضاي كل در اقتصاد با مشكل روبهرو شده است و در اين بين بانكها نيز به عنوان تأمينكننده مالي در اقتصاد توانايي تقويت تقاضاي كل را از طريق ارائه تسهيلات ارزان قيمت ندارند و همين امر بر تشديد ركود در اقتصاد دامن زده است.
آمارها ميگويند از سال ۸۴ تاكنون هزينه خانوار در ايران4.7 برابر و درآمدها 4.4 برابر شده، با اين وجود زندگي خانواري با درآمد ماهانه كمتر از2.7 ميليون تومان در تهران به معناي قرار داشتن زير خط فقر است.
مطالعه آمارهاي مربوط به هزينهها و درآمد خانوار ايراني در سالهاي گذشته و روند تقريباً چشمگير رشد آن نشان ميدهد كه سالانه تغييرات درآمدي و هزينهاي بزرگي در زندگي خانوارهاي ايراني ايجاد ميشود، اين در حالي است كه برخي توان افزايش درآمدهاي خود را دارند و ميتوانند افزايش هزينهها را پوشش دهند و برخي نيز دچار كسري درآمدي ميشوند.
نگاهي به آمارهاي ارائه شده توسط بانك مركزي و مركز آمار نشان ميدهد كه در طول سالهاي اخير، همواره هزينهها يك گام از رشد درآمدهاي خانوار بيشتر و معيشت افراد معمولاً با نوعي كسري دائمي همراه بوده است.
از سويي، تحليلگران هزينه و درآمد خانوار و كارشناسان اقتصادي بر اين نكته تأكيد دارند كه وقتي اعلام ميشود هزينه خانوار در طول سال عدد مشخصي است، به اين معنا خواهد بود كه كمتر از آن به مسائل مالي در خانوادهها دامن ميزند و در واقع ما با نوعي خط فقر مواجه هستيم.
در تعريف خط فقر آمده كه خط فقر يا آستانه فقر حداقل درآمدي است كه براي زندگي در يك كشور خاص در نظر گرفته ميشود و هزينه كل و درآمد كل نيز دو شاخص بسيار مهم آن است. به بيان سادهتر، خط فقر ميگويد ديگر نميتوان چيزي را از مخارج و سبد معيشت خانوار كم كرد و ميزان تعيين شده حتماً بايد وجود داشته باشد.
در سالهاي اخير اين خط از سوي مراجع رسمي در ايران اعلام نشده و كارشناسان بازار كار ميگويند نگراني دولتها از بيان اين خط اين است كه برخي مقايسهها در جامعه صورت گيرد. اين مسئله درباره ميزان درآمد كارگران در سالهاي گذشته مطرح بوده و مقامات كارگري ميگويند ميزان درآمد و حداقل مزد مشمولان قانون كار بسيار كمتر از خط فقر قرار دارد.
خط فقر را ميدانيم اما نميگوييم
در اين ميان، علي ربيعي وزير كار، تعاون و رفاه اجتماعي، سياستهاي رفاهي در برنامه ششم توسعه را عدالت سرزميني، نابرابريهاي سرزميني، جهتگيري فقر، حمايت از اقشار ضعيف و هدفمند كردن يارانهها اعلام كرد و گفت: خط فقر را در لايحه تعيين نميكنند بلكه در لايحه سياست رفاهي گنجانده ميشود.
البته احمد ميدري معاون امور رفاهي وزير كار، تعاون و رفاه اجتماعي نيز اظهارداشت: اين وزارتخانه هر ساله خط فقر را برآورد و به دولت گزارش ميكند. وي در پاسخ به اين پرسش كه پس چرا اين گزارشها اعلام عمومي نميشود، پاسخي ارائه نكرد.
معاون رفاه اجتماعي وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي در همين حال تصريح كرد: شوراي سياستهاي رفاهي يكي از شوراهاي برنامه ششم توسعه به رياست علي ربيعي است و تاكنون كارگروههاي كميته سياستهاي توانمندسازي، كميته امداد، بيمههاي اجتماعي، كميته درمان تشكيل و جلساتي برگزار شده است.
در زمستان سال گذشته برخي ارقام و آمارها مطرح شد كه حاكي از اين بود كه هر فرد در ماه بايد دستكم ۲۵۰ هزارتومان داشته باشد تا دچار فقر خشن، مطلق و شديد نشود. بنابراين يك خانوار چهار نفره در سال گذشته بايد دستكم يك ميليون تومان در ماه درآمد داشتند كه حداقل به مرحله خط فقر خشن نرسند.
خط فقر به 2.7 ميليون تومان رسيد
برخي صاحبنظران اقتصادي معتقدند درست در زماني كه اين نرخ اعلام شد، زندگي در كلانشهرها با درآمد ماهانه كمتر از ۲ ميليون و ۷۰۰ هزار تومان به معناي زندگي زير خط فقر بوده است. توجه به اين ارقام نشان ميدهد كه واقع بينانه ديدن خط فقر يعني اينكه درآمد ماهانه ۲ ميليون و ۶۱۶ هزار تومان در سال گذشته براي خانوارهاي شهري، به معناي قرار داشتن در خط فقر بوده است.
كارشناسان اقتصادي عنوان كردهاند، خط فقر زندگي در پايتخت در سالجاري به ۲ ميليون و ۷۰۰ هزارتومان براي يك خانوار پنج نفره رسيده است. سهم هر فرد در اين بخش ماهانه ۵۴۰ هزارتومان است ولي نميتوان گفت فرضاً فردي با اين ميزان درآمد و زندگي مجردي ميتواند هزينههاي مسكن، خوراك، پوشاك و ساير نيازهاي خود را تنها با ۵۴۰ هزارتومان در ماه تأمين كند.
درآمدهاي خانوار واقعاً بيشتر شد؟
از موارد با اهميت در آمارهاي مربوط به هزينه و درآمد خانوار شهري كشور كه در واقع تعريف ديگري از خط فقر زندگي در شهرهاست، اينكه از سال ۱۳۸۴ تا پايان سال ۱۳۹۲ همواره ميزان هزينههاي خانوار نسبت به درآمدها كمتر و اختلاف هزينه و درآمد در تمامي سالها نيز بالا بوده است.
البته دليل اينكه مركز آمار ميزان درآمد سال ۹۳ را ۲۴ ميليون و ۱۰۰ هزارتومان و هزينهها را ۲۳ ميليون و ۴۸۶ هزار تومان و بانك مركزي درآمدها را ۳۱ ميليون و ۳۹۳ هزارتومان و هزينهها را ۳۲ ميليون و ۸۷۶ هزار تومان ميداند، در جاي خود قابل بحث است، چون طبق گزارش مركز آمار، درآمد از هزينه بيشتر شده و طبق اعلام بانك مركزي، درآمد هنوز از هزينهها فاصله دارد و كمتر است.
معادلهای مجهول
حال در حالي طي سال گذشته حداقل دستمزد كارگران در حدود 713هزار تومان تعيين شد كه خط فقر در اين سال بيش از 2.5 ميليون تومان برآورد شده است، اين در حالي است كه در سال جاري نيز بايد ديد شوراي عالي اشتغال ميخواهد چگونه فاصله دستمزد با تورم و حداقل معيشت خانوار كارگري را پر كند.