به گزارش
حافظ خبر؛ ماه مهر که کولهبارش را میبندد، تازه او از گرد راه میرسد و گلبرگهای لطیفش، سینهی سخت خاک را با هزار زحمت میشکافد و بار و بنهاش را پهن میکند و علم میافرازد و جلوهگری را آغاز میکند...
در حیرتم که چگونه گلی به این طراوت و ظرافت و زیبایی، در دل صحرا و این موقع سال، در حالی که هنوز ابری سقف آسمان را نپوشانده و زمینی، لب تر نکرده، سر از خاک به در میآورد و به کائنات سلام میکند...
عقلم فرو میماند در کار این همه لطافت و زیبایی و غرور، در کنار این همه استغنا! براستی که به درویشی میماند که بعد از چلهی ریاضت" به "کشف و شهود" زیبایی رسیده... هرچند من هنوز در مرحلهی "حیرت" مات و مبهوتم!
از کودکی با صحرا و دشت و بیابان رابطهای صمیمی داشتهام. هر فصل خدا برایم شگفتیهای لذتبخش و خاص خود را دارد: فصلی با بوی گل "کنار"ها مست میشوم و با زنبورهای عسل خوشحالی میکنم!
فصلی چون گل گاوزبان وحشی، بنفش و کبود میپوشم در زیر این لاجورد بیانتها...
فصلی در کار گل شقایقی میمانم و داغ بر دل پرپر میشوم!
و فصلی چون گل بابونهها با نسیم به رقص میآیم و تمام عطاریهای شهر را سیر میکنم! و فصلی آویشن میشوم و عاشقانهام را تا پرتگاههای کوه و کمر میکشانم و با رسیدن فصل پاییز، عاشقتر میشوم و گل از گلم میشکفد. با دیدن بر و روی این گل به شدت حیرتآور...
پاییز را با حواس جمعتری قدم برمیدارم.. مبادا خدایی ناکرده، آیهای از آیات شگفت خداوند را پرپر کنم!! و دیگران را از تفکر و تعقل در این آیه محروم کنم.
بسیاری این زیبای زیبارو را به خاطر شباهتش به زعفران به اسم زعفران پاییزه میشناسند؛ ولی نام شناسنامهایش "سورنجان " است. ولی من اهل شعرم و همیشه به دنبال کشف در "خلافآمد عادت" معمولم.
در ادبیات فارسی این گل زیبا را "گل حسرت" نامیدهاند؛ ولی من دوست دارم او را با اسمی که مردمان زادگاهم از قدیم بر او نهادهاند اسمی که به شدت زیبا و شاعرانه است و براستی که برازندهی استغنای اوست صدا بزنم...
آری...گل باشی و طراوت داشته باشی و منت هیچ ابر و باران و آبی نکشی؟؟
به راستی که از هر سروی آزادهتری!!
و چه زیبا و برازنده است نامش.... "گل بیمنت باران"...
*********
پ ن1: همهی قسمتهای این گیاه بسیار سمیست و ممکن است موجب مرگ شود!
پ ن 2: این گل زیبا با اولین باران فصل پاییز از بین میرود.
ما را در واتساپ دنبال کنید:
https://chat.whatsapp.com/L8u9s2fZKaIG9Uxy02GNUo