به گزارش حافظ خبر؛ محمدمهدی اسدزاده، شاعر و خبرنگار استان فارسی در وبلاگ شخصی خود نوشت:
زیر باران
قدمی نِه به قَدَح
تا که مستت بکند بوی شَرَح
انتشار: شعرنو -
سلامی و درودی
به عزیزی
که پگاهش پر نیکی
و نگاهش به خدا
تا به نیکی همه ایام نویسد
همه از عشق و نشاط
همه از صدق و صفا
همه جا پر شده از نور خدا
و بزن دست و بیفشان خود را
که بهاری شده است و همه جا بارانی است
این نسیمی است که از مهر خدا می آید
***
زیر باران
قدمی نِه به قَدَح
تا که مستت بکند بوی شَرَح
شَرَحی کز دل عاشق پیداست
و در آن شَرح شَرَح،
دل خود را بردار...
رنج های دل خود را برگیر
زیر باران خدایش آور
با خودش خواهد برد
همه رنج دلت...
شادی و خنده ز دل
هدیه ای خواهد بود
پس برقصان پا را
دست افشانی کن
مست از آن عطر خدا
که بلند است ز دیوار گِلی
که درونش یک گُل
خانه دارد به ابد
و بهاران گاهی
سر از آن بیشه گِل
پی مستیِ نَمی
یا به آواز هَزار
میتراود آن گُل
***
بیا!!
دستان هم گیریم
از مهر خداوندی
و پایاپای
در باران که میبارد کنون از آسمان بر ما
همپای خدا رقصیم
به شادی بر علفزار خدا
بر روی کوهی سخت
چون مستان رقصان
زیر باران
شاد و آرامش روان
بر یک جهان جاری
کنیم از خویش
سیل مهربانی را
که رقص مهربانیمان
جهانی گشته در سیلاب
محمدمهدی اسدزاده
زیر باران
قدمی نِه به قَدَح
تا که مستت بکند بوی شَرَح
انتشار: شعرنو -
سلامی و درودی
به عزیزی
که پگاهش پر نیکی
و نگاهش به خدا
تا به نیکی همه ایام نویسد
همه از عشق و نشاط
همه از صدق و صفا
همه جا پر شده از نور خدا
و بزن دست و بیفشان خود را
که بهاری شده است و همه جا بارانی است
این نسیمی است که از مهر خدا می آید
***
زیر باران
قدمی نِه به قَدَح
تا که مستت بکند بوی شَرَح
شَرَحی کز دل عاشق پیداست
و در آن شَرح شَرَح،
دل خود را بردار...
رنج های دل خود را برگیر
زیر باران خدایش آور
با خودش خواهد برد
همه رنج دلت...
شادی و خنده ز دل
هدیه ای خواهد بود
پس برقصان پا را
دست افشانی کن
مست از آن عطر خدا
که بلند است ز دیوار گِلی
که درونش یک گُل
خانه دارد به ابد
و بهاران گاهی
سر از آن بیشه گِل
پی مستیِ نَمی
یا به آواز هَزار
میتراود آن گُل
***
بیا!!
دستان هم گیریم
از مهر خداوندی
و پایاپای
در باران که میبارد کنون از آسمان بر ما
همپای خدا رقصیم
به شادی بر علفزار خدا
بر روی کوهی سخت
چون مستان رقصان
زیر باران
شاد و آرامش روان
بر یک جهان جاری
کنیم از خویش
سیل مهربانی را
که رقص مهربانیمان
جهانی گشته در سیلاب
محمدمهدی اسدزاده